به گزارش مشرق، یکی از مهمترین حوزههای که در حال حاضر در کشور باید برای رفع مشکلات آن برنامهریزی جدی و فوری صورت بگیرد، حوزه اقتصاد است، مشکلاتی از جمله بیکاری، مسکن، مشکلات نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی، بازار بدهی، هدفمندی یارانهها، نظام ارزی، جذب سرمایهگذاری و محیط زیست، حوزههایی است که سیاستگذاران باید برای بهبود هر کدام از آنها به صورت جدی برنامهریزی کنند.
اقتصاددانان بر این باورند دولتها معمولا وقتی با تعداد زیادی از حوزههای پر مشکل مواجه میشوند برای فرار از پاسخگویی سعی میکنند از تن دادن به یک برنامه مدون در کل حوزه اقتصادی فرار کنند، اما به اعتقاد همان کارشناسان مشکلات در هر یک از حوزههای ذکر شده و سایر حوزههای اقتصادی به جایی رسیده که برنامهگریزی و بیتوجهی به هر یک از آنها میتواند تبدیل به بحرانی شود که کل نظام اقتصادی کشورمان را تهدید کند.
بنابراین به باور کارشناسان یکی از مهمترین گامهای دولت دوازدهم برای مواجه به مسائل هر یک از حوزههای اقتصادی تن دادن به برنامههای توسعه و اسناد بالادستی از یک سو و برنامهریزیهای بخشی برای هر یک از این حوزهها از سوی دیگر است. فرشاد مومنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه دوشنبه گذشته در یک نشست خبری، با اشاره به لزوم برنامهریزی برای مواجه به معضلهای اقتصادی نسبت به توجهی به برنامه توسعه ششم هشدار داد.
پرهیز از اتخاذ تصمیمهای بد
به باور کارشناسان وقتی دولتی با حجم زیادی از مشکلات روبرو میشود اولین خطری که بروز میکند، اتخاذ تصمیمهای بد در مقابله با این چالشها است. این رویکرد، ادامهدهنده اشتباهات گذشته بوده و یک نگاه کوتاهمدت را برای نیل به وعدهها یا جلب رضایت عمومی دنبال میکند.
اما رویکرد دوم، تصمیمگیری سخت درخصوص حل چالشهای مذکور است. رویکردی که نیاز به یک نگاه بلندمدت، برنامهریزی جامع و عزم جدی برای مبارزه با رانتجویی دارد از نگاه کارشناسان، راهکارهای دولت آینده، باید به دور از نگاه سیاسی و با بهرهگیری از ظرفیت حداکثری دستگاهها برای حل این چالشها باشد. تنها با این نوع تصمیمگیری است که میتوان به مقابله با چالشهای اقتصاد ایران در سالهای آینده رفت.
اشتغالزایی
یکی از مهمترین نیازهای فعلی کشورمان به باور عموم کارشناسان، توجه به اشتغال جوانان و تلاش برای فعال کردن بخشهای مختلف اقتصادی برای اشتغالزایی است. این در حالی است که به نظر نمیرسد با ظرفیت کنونی اقتصاد، در سالهای پیش رو بتوان نرخ بیکاری را به شکل قابل توجهی کاهش داد. اگر این اشتغالزایی به شکل دستوری و استخدام نهادهای دولتی و شبه دولتی، صورت گیرد، باعث بروز مشکلات به سایر بخشها خواهد شد.
راهکار ایجاد اشتغال در تمام کشورهای توسعه یافته، حمایت از بخش خصوصی، بهبود وضعیت کسب و کار و تمرکز بر رشد سرمایهگذاری داخلی و خارجی است. در حال حاضر نرخ ورود افراد جویای کار افزایش یافته است و حتی در صورت ایجاد اشتغال بالای سالانه، نمیتوان امیدوار بود که نرخ بیکاری کاهش قابل توجهی داشته باشد. به همین دلیل رویکردهای کلی در این حوزه باید به شکلی باشد که با وضعیت کنونی اقتصاد کشور همگون باشد.
اشتغال پایدار تنها با رشد تولید کالاها و خدمات یعنی رونق اقتصادی واقعی ایجاد میشود. بنابراین تصمیم بد دولت در این زمینه میتواند تداوم سیاستهای دستوری و حمایتی برای اشتغال سازمانهای دولتی باشد و تصمیم سخت نیز اطلاعرسانی درخصوص ظرفیت اقتصادی ایران برای ایجاد اشتغال و فراهم کردن زمینه برای افزایش تولید مانند سیاستهای ارزی، بهبود وضعیت کسب و کار و جذب سرمایهگذاری خارجی است.
علی اکبر کریمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در این باره با بیان اینکه دولت دوازدهم با توجه به شرایط موجود کشور باید با هدفگذاری برای رفع بحران بیکاری و توسعه رونق اقتصادی حرکت کند، به حمایت میگوید: «ایجاد اشتغال از طریق توانمندسازی بخشهای مختلف اقتصادی کشور باید به صورت جدی در دستور کار دولت آینده قرار بگیرد چرا که تقاضا در بازار کار به نقطهای رسیده است که اگر بی پاسخ بماند میتواند تبدیل به یک بحران شود.»
اصلاح نظام بانکی
بسیاری از اقتصاددانان در سالهای اخیر، مشکل نظام بانکی را مهمترین چالش اقتصادی کشور میدانند. حتی بسیاری از اقتصاددانان معتقدند سیاستگذاران در این خصوص فرصت سوزی کردند و برنامههای اصلاحی را به تاخیر انداختند. این در حالی است که بنگاههای اقتصادی برای رشد خود نیازمند منابع مالیاند و تامین مالی نیز در اقتصاد کشور عمدتا متکی به بانک است. در اکثر نظرسنجیها که مراکز معتبر از مشکلات کسب و کار دریافت میکنند، دسترسی به تسهیلات بهعنوان بزرگترین مشکل کسب و کار مطرح شده است. اما تسهیلاتدهی ناکارآمد به خصوص در سالهای قبلتر باعث شده که بانکها میراثدار بسیاری از مشکلات باشند.
در حال حاضر نظام بانکی کشور بهطور جدی از بیماری داراییهای سمی کلان و عدم نقدشوندگی داراییها رنج میبرد و این نارسایی بزرگ، در قالب یک اختلال مهم در تامین مالی فعالیتهای اقتصادی، باعث شده که مهمترین چالش کشور، اصلاح نظام بانکی نام گیرد. کارشناسان اقتصادی ریشه بسیاری از این مشکلات را در رشد پولی کمعمق نظام بانکی، تعیین نرخ سود بانکی کمتر از تورم که موجب سرکوب مالی شده و نکول ارادی وامهای اعطا شده عنوان کردند. این مشکلات باعث شده که از یکسو هزینه تامین مالی افزایش یابد و از سوی دیگر، قدرت بانکها برای تامین منابع مالی کاهش یابد.
از سوی دیگر، بالا بودن رقابت برای جذب منابع مالی در بانکها، باعث شده نرخ سود بانکها بالا بماند و به همین دلیل بانکها برای جلوگیری از خروج منابع مجبور شدند هزینه نگهداری آن را بالا ببرند. همچنین بسیاری از بانکها نیز در ترازنامه خود با مشکلات بسیاری روبهرو شدند. به باور کارشناسان در این خصوص، به دلیل آنکه آثار سیاستهای ناسالم پولی و بانکی در دوره وفور اثرات یکسانی بر بانکها نگذاشته، تمامی بانکها دارای مشکلات یکسانی نیستند، در نتیجه باید بانکها در برنامه اصلاح، دستهبندی شوند و برنامه اصلاحی باید متناسب با مشکلات هر گروه طراحی شود.
صندوقهای بازنشستگی
یکی دیگر از مهمترین چالشهایی که پیشروی دولت دوازدهم قرار دارد، چالش صندوقهای بازنشستگی است. کارشناسان معتقدند در حال حاضر بحران صندوق بازنشستگی در ردیف بحرانهایی نظیر آب و محیط زیست مطرح شده است، با این وجه تمایز که راهحل بحران اول بیش از آنکه ناشی از تغییرات اقلیمی باشد، ریشه در سیاستها و برنامههای نادرست گذشته داشته است. بر اساس یافتههای کتاب «اسناد سیاستی نظام تامین اجتماعی چند لایه کشور» که از سوی وزارت تعاون منتشر شده است: «صندوقهای بازنشستگی طی دو دهه گذشته برای تامین مالی با مشکلات جدی روبهرو هستند.
افزایش شتابنده مصرف بلندمدت، انباشت بدهیهای دولت و کارفرمایان به این صندوقها، افزایش نسبت جمعیت مستمری بگیر به جمعیت بیمهپرداز و تغییرات مکرر مقطعی در قوانین و مقررات از جمله مسائلی است که این صندوقها را با چالش روبهرو کرده است.
بنابراین از یکسو برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و توسعه پوشش نظام تامین اجتماعی و از سوی دیگر به منظور تقویت بنیانهای مالی صندوقهای بازنشستگی لازم است بهطور جدی به این موضوع پرداخته شود.» از سوی دیگر تصمیمهایی که از سوی دولت و مجلس به صندوقها تحمیل میشود، مانند قوانین بازنشستگی پیش از موعد، طرح تحول سلامت، ورود گروههای بیمهای مشمول معافیت دولت، تحمیل پروژههای تکلیفی در بخش سرمایهگذاری و دیگر قوانین و مقرراتی که دارای بار مالی بر صندوقهای بازنشستگی هستند، نیز باعث شده مشکلات این صندوقها افزایش یابد. نامناسب بودن شرایط و متغیرهای اقتصادی و اجتماعی هم عامل دیگری است که در ایجاد وضعیت موجود موثر بوده و منابع درآمدی آن را کاهش داده است.
بازی خطرناک در بازار بدهی
یکی از برنامههای اصلی اقتصادی در دو سال اخیر تشکیل و گسترش استفاده از ابزارهای بازار بدهی برای بهادارکردن بدهیها و تبدیل آنها به اوراق قرضه، اعلام شده است. با این حال، برخی تصمیمات و مصوبات اتخاذ شده نشان میدهد در برخی بخشهای دولت، ظاهرا دیدگاه صحیحی نسبت به منافع و مضرات بازار بدهی وجود ندارد و به این بازار، صرفا به مثابه راهکار جدیدی برای تامین طرحهای بدون بازده و نامتوازن نگاه میشود.
موضوعی که باعث شد در هفته گذشته حسین عبده تبریزی، مشاور اقتصادی وزیر راه و شهرسازی هم در مورد «بازی خطرناک دولت در بازار بدهی» هشدار بدهد. بازار بدهی در شکل صحیح خود علاوه بر اینکه در ساماندهی و مدیریت بدهیها به دولت کمک میکند، تبعات مثبت دیگری نیز مثل «گسترش ابزارهای بانکی»، «تقویت توان سیاست مالی» و «کمک به سیاستگذار برای کشف نرخ سود» دارد. علاوه بر این، بنگاههای اقتصادی هم میتوانند با تامین مالی از طریق این بازار، منابع جدیدی خارج از نظام بانکی برای خود تامین کنند و بار سنگین و ریسک ناشی از تامین مالی کنونی نیز از دوش نظام بانکی و اقتصاد برداشته شود.
اما بازار بدهی در شکل ناصحیح، نه تنها نمیتواند منافع بالا را تامین کند، بلکه خود به معضل بزرگی تبدیل خواهد شد که شاخصهای اقتصاد کلان را تهدید میکند. در حال حاضر، محول کردن انتشار اوراق بدهی به دستگاههای غیرتخصصی، انتشار اوراق برای تامین مالی طرحهای غیر بازده و به منظور جبران کسری بودجه و اثر نرخ سود در بازار بدهی باعث شده این بازار از مسیر اصلی خود خارج شود.
اصلاح روش هدفمندی یارانهها
در چهار سال گذشته یکی از خواستههای مهم کارشناسان اقتصادی از یکسو و نمایندگان مجلس از سوی دیگر اصلاح روش اجرای قانون هدفمندی یارانهها و نحوه پرداخت یارانه نقدی به مردم و مشخصا برنامهریزی برای حذف یارانه ثروتمندان بوده است. با وجود اینکه حذف یارانه غیرنیازمندان در قانون بودجه سالهای ۹۴ و ۹۵ از سوی دولت تبدیل به الزام شد اما در عمل شاهد ادامه روش قبلی هستیم. با وجود پرداخت صدها هزار میلیارد تومان در قالب یارانههای نقدی، هنوز مزایای این طرح در افزایش رفاه خانوارها، آشکار نشده است. در این خصوص، دولت هر سال برای هزینههای یارانه نقدی، منابعی را در نظر میگیرد که بودجه کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و سهم پرداختهای عمرانی و توسعهای دولت کاهش مییابد.
از نگاه بسیاری از کارشناسان، اقدامات سالهای گذشته، بیش از آنکه اهداف هدفمند کردن یارانهها را تامین کرده باشد، تنها شکل یارانهها را از «غیرنقدی» به «نقدی» تغییر داده است. در این خصوص بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند دولت نباید یارانههای نقدی را به تمام گروههای درآمدی به شکل یکسان توزیع کند.
چون در این روش، جامعه هدف یارانههای نقدی عموم مردم تعریف میشوند و نه محرومان، تداوم اعطای یارانهها، نمیتواند تصمیم درست باشد. از نگاه کارشناسان، دولت دوازدهم باید یک چارچوب مشخص را برای طراحی طرحهای پیشرفته اعمال کنند. این چارچوب براساس یک خط فرضی درآمدی طراحی میشود که صاحبان درآمدهای بالای این خط فرضی، مشمول مالیات مثبت(پرداخت مالیات) و صاحبان درآمدهای زیر این خط فرضی، مشمول مالیات منفی (دریافت یارانه) میشوند.
در حال حاضر به نظر میرسد با افزایش یارانه دهکهای پایین، یک گام از این چارچوب برداشته شده، اما هنوز دولت در قطع یارانه پردرآمدها با چالش روبهرو است. به همین منظور لازم است دولت دوازدهم یک تصمیم سخت در این خصوص اتخاذ کند و این تصمیم، شناسایی گروههای پردرآمد است.
جذب سرمایهگذاری و خروج از رکود
یکی از مهمترین چالشهای مهم اقتصادی کشورمان در حال حاضر به جریان انداختن نقدینگی کشور در مسیر تولید و جذب سرمایهگذاری در بخشهای مولد و به تبع آن خروج از رکود است. از نگاه کارشناسان با کاهش درآمدهای نفتی، ظرفیت اقتصاد ایران برای تداوم رشد اقتصادی بالا به یک موتور محرکه جدید نیازمند است. با نگاهی به روند موفقیت آمیز بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند کره جنوبی، ترکیه و سنگاپور میتوان عنوان کرد که سرمایهگذاری خارجی، بهعنوان مهمترین موتور رشد اقتصادی و بهبود تولید مدنظر قرار گرفته است. تقریبا اقتصاد ایران تاکنون تجربه چندانی در جذب سرمایههای مستقیم خارجی نداشته و تعامل با دنیا بهصورت عمده، بر اساس صادرات نفت، تا حدودی صادرات غیر نفتی و واردات کالا دنبال شده است.
حال طی ۲۰ سال اخیر، سرمایهگذاری مستقیم خارجی با هدف صادرات، دنیای در حال توسعه را متحول کرده که در ایران همچنان تجربه نشده است. با توجه به روند صعودی قابل توجه سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه، تحقق این امر اتفاقی ناممکن و شگرف نیست. جذب ۱۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری ظرف چندسال آینده ممکن است در بدو امر بلند پروازانه جلوه کند، اما ظرفیت جهانی در چند سال گذشته به شدت رشد کرده و از این جهت نگرانی وجود ندارد.
از سوی دیگر حتی مهمتر از جذب سرمایهگذاری بهکارگیری سرمایههای راکد داخلی با سرمایههایی که در بازارهای کاذب در جریان هستند از طریق ابزارهایی مانند بورس در بخشهای مولد است. برنامهریزی در این حوزهها باید به صورت جدی در دستور کار دولت آینده باشد.
خطر بازگشت تورم
یکی از مهمترین مشکلات پیش روی دولت دوازدهم خطر بازگشت تورم افسارگسیخته است. آمارهای اقتصادی اعلام شده از سوی بانک مرکزی نشان از آن دارد که سیر نزولی تورم در ایران نمیتواند برای چند سال در یک نقطه ثابت باشد و ممکن است در ادامه، روندی صعودی پیدا کند. با این شرایط باید گفت غول خفته تورم هر زمان ممکن است بیدار شود. البته افزایش تورم زمانی که با رشد اقتصادی همراه باشد به یقین نمیتواند به مشکل یا چالشی برای دولت تبدیل شود. اما در شرایط کنونی به خاطر برخی از سیاستهای اقتصادی و اقتصاد سیاسی دولت نهم و دهم، بسیاری از بنگاههای اقتصادی را با مشکل مواجه کرده و به تجربه پیاپی رشد اقتصادی منفی در اقتصاد کشور منجر شده بود.
معضل نبود شفافیت
یکی از مشکلات عمده اقتصاد در کشور، عدم شفافیت است. شفافیت باعث آگاهی بیشتر مردم و دولت میشود که نتیجه آن گامهای استوارتر در عرصه رشد و شکوفایی اقتصادی است. آفت بزرگ اقتصاد آمارسازی است، آمارسازی موجب غفلت از ضعف میشود. محمدرضا انصاری نایب رییس اتاق بازرگانی نیز در این باره میگوید: «اگر کمبودها به درستی شناسایی و رفع شوند، حرکت به رشد اقتصاد روند پرشتابتری به خود میگیرد در مقابل بیتوجهی به این مهم موجب میشود تا اقتصاد کور شده و رکود بر اقتصاد حاکم شود.» وی با اشاره به تکالیف دولت برای رونق اقتصادی یادآور شد: «دولت باید مردم را در تصمیمات و اطلاعاتش شریک کرده از بخش خصوصی حمایت کند.»
نظام ارزی
نظام ارزی کشور، در یک دهه گذشته، یکی از پررویدادترین صحنههای اقتصاد بوده است. اگرچه در ۴ سال اخیر، روند نسبتا با ثباتی در بازار ارز مشاهده میشود، اما هنوز تصمیمات مهم ارزی به شکل بالفعل تعریف نشده است. یکی از این تصمیمات تغییرات نرخ ارز متناسب با تورم سالهای گذشته بوده است.
در حالی که در ۴سال گذشته، نرخ تورم بهطور متوسط در هر سال ۱۵ درصد رشد داشته است، اما بررسیها نشان میدهد افزایش نرخ ارز کمتر از این رقم بوده در نتیجه بسیاری از کارشناسان معتقدند آینده نرخ ارز افزایشی است. از سوی دیگر، یافتههای معتبری نشان میدهد که برای حمایت از تولید و صادرات لازم است نرخ ارز اسمی حتی به اندازه بیشتر از نرخ تورم رشد کند.
این در حالی است که ثابت نگه داشتن نرخ ارز در سالهای گذشته، باعث تضعیف صادرات و تقویت واردات شده است. یکی دیگر از چالشهای نظام ارزی، چند نرخی بودن قیمتها است. در این خصوص کارشناسان معتقدند دولت یازدهم نیز میتوانست یکسانسازی ارزی را در دو سال اخیر، عملیاتی کند، امری که تاکنون محقق نشده است. بنابراین دولت دوازدهم در بازار ارز، دو تصمیم سخت را پیش رو دارد، یکسانسازی نرخ ارز و متناسبسازی نرخ با واقعیتهای اقتصادی کشور، دو تصمیمی است که میتواند به بهبود وضعیت اقتصاد کمک کند.
رکود مسکن
یکی از مشکلات مهم اقتصادی در حال حاضر مسئله مسکن است. این معضل از یک سو امکان خانهدار شدن اقشار ضعیف را کاهش داده و از سوی دیگر با توجه به تاثیرات این بخش بر اقتصاد برای رونق اقتصادی یکی از ضرورتهای مهم عبور از رکود در بخش مسکن است. به بارو کارشناسان رکود مسکن به این علت که مسکن یک شغل مادر محسوب میشود، باعث ضربه زدن به بخشهای مختلف شده و بیکاری را چند برابر کرد.
یکی از راهکارهای اساسی برای خروج از رکود که باید در دولت یازدهم مورد توجه قرار گیرد، اتمام مسکن مهر و توجه به بافت فرسوده است. بافت فرسوده که در صورت عدم رسیدگی ممکن است بحرانهای ملی و فرا شهری را ایجاد کند، بسیار مهم است و میتواند رکود مسکن را از بین ببرد. همچنین تحرک در مسکن مهر و اتمام آن تا پایان سال میتواند اثرات مثبتی روی اقتصاد ایران داشته باشد که باید به صورت قطعی مورد توجه قرار گیرد. در صورت اجرایی شدن این نوع سیاستها شاهد تحرک مسکن خواهیم بود.
محیط زیست
یکی از اشتباهات استراتژیک بلندمدت در حوزه سیاستگذاری کشور، نگاه رفاهی کوتاه مدت و توزیع محور از طریق عرضه مجانی یا بسیار ارزان کمیابترین و گرانبهاترین منبع طبیعی آن یعنی آب بوده است. از سوی دیگر غفلت از اهمیت تعیینکننده ظرفیتهای زیست محیطی برای ادامه حیات جامعه، محیط زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم ایران را با چالش جدی مواجه ساخته است. مشکلات زیستمحیطی و منابع طبیعی هم ردیف مباحث بااهمیتی مانند رشد اقتصادی و اشتغال قرار دارند و منشا اهمیت آن پایداری و موجودیت کشور و سرزمین است.
تصمیم بد دولت دوازدهم درخصوص محیط زیست، میتواند تداوم توزیع منابع طبیعی و انرژی به قیمت پایینتر از ارزش تعادلی آن باشد. از سوی دیگر، اصلاح قیمت انرژی و منابع طبیعی و جلوگیری از تولید محصولات کشاورزی بدون صرفه اقتصادی میتواند تصمیم سخت دولت در بخش محیط زیست باشد.
منبع: روزنامه حمایت