به گزارش مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل به اتریش سفر کرده است تا در وین با مقامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیدار و گفتوگو کند. هیلی درباره هدف این سفر که نام آن را «ماموریت حقیقتیاب»(؟!) گذاشته است در مصاحبهای ادعا کرده؛ «اگر شما به رفتار گذشته ایرانیها نگاه کنید، چیزی که شما دیدهاید این است که فعالیتهای مخفیانهای در اماکن نظامی، در دانشگاهها و اماکن شبیه آن وجود داشته است. تاکنون مسائلی در آن اماکن وجود داشته است، بنابراین آیا آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اطمینان از اینکه آن مسائل دیگر وجود ندارند، این اماکن را مد نظر قرار دادهاند؟ آنها اکنون این اختیار را دارند که اماکن نظامی را بازرسی کنند. آنها این اختیار را دارند که اکنون از هر مکان مشکوکی بازرسی کنند. آیا آنها این اقدامات را انجام میدهند؟»
طبق اخبار اعلامشده این گفتوگوها دیروز صورت گرفته و البته نباید منتظر خبری از جزئیات و نتایج بود. سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است قرار نیست اظهارنظری علنی در این مورد انجام شود. این سفر از چنان اهمیتی برخوردار بود که آقای ظریف در نامهای به دبیرکل آژانس نسبت به آن اعتراض کرده و نوشت؛ «نحوه برنامهریزی و عمومی کردن آن و پیامی که مخابره میکند، تبعات مخرب قابل توجهی برای اجرای موفقیتآمیز برجام دارد.»
سؤال این است که هدف از این سفر چیست؟ و به دنبال آن واکنش به آن باید چگونه باشد؟ پاسخ درست و منطقی به سؤال دوم، در گرو یافتن پاسخ صحیح سؤال نخست است. برخیها این سفر را ادامه تحرکات و مواضع اخیر دولتمردان کاخ سفید در اعتراض و انتقاد به برجام میدانند. تحلیل و استدلال آنها از این قرار است؛ آمریکاییها میدانند که جمهوری اسلامی اجازه بازدید از مراکز نظامی خود را نخواهد داد و فشار واشنگتن به آژانس و طرح این درخواست و مخالفت ایران، بهانه لازم را برای اجرایی شدن استراتژی آمریکا میدهد که عبارت است از خروج از برجام و به هم زدن توافق با هزینه جمهوری اسلامی ایران.
این عده برای استدلال خود شواهدی نیز ارائه میکنند. اواخر تیرماه دولت ترامپ برای دومین بار پایبندی به برجام و ادامه تعلیق تحریمها را تایید کرد. روایتی که رسانههای آمریکایی از این ماجرا ارائه کردند جالب است! رکس تیلرسون وزیر خارجه، جیمز متیس وزیر دفاع، ژنرال هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی و ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک جلسهای را در کاخ سفید با ترامپ تشکیل میدهند. ترامپ برای ۵۵ دقیقه پافشاری میکرد که نمیخواهد برجام را نگه دارد! ترامپ دفعه قبل – سه ماه پیش – هم نمیخواسته پیروی ایران از برجام را تایید کند اما اعضای ارشد دولت او را قانع کردند تا زمان تنظیم یک استراتژی تازه برای رسیدگی به مشکل ایران چنین کند. بالاخره ترامپ برای دومین بار نیز به سختی! راضی میشود که برجام را تایید کند به شرطی که دولتمردانش راهکاری برای سختگیری بیشتر بر ایران بیابند. برخی منابع آمریکایی چند روز بعد اعلام کردند ترامپ در 90 روز بعدی از تایید پایبندی ایران به برجام خودداری خواهد کرد.
برخی مسئولان و تحلیلگران کشورمان بر پایه چنین روایتها و گزارشهایی معتقدند که سفر هیلی به وین و تلاش برای بازدید از مراکز نظامی ایران در ادامه همین راهبرد است. از همین روست که آقای ظریف در اولین مصاحبه تلویزیونی خود پس از اخذ رای اعتماد از مجلس – در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو- حفظ برجام (بخوانید به هر قیمتی) را اولویت دستگاه دیپلماسی در دولت دوازدهم ذکر میکند. آقای ظریف چندی پیش نیز در مصاحبهای تاکید کرده بود؛ هدیه خروج از برجام را به آمریکا نمیدهیم.
با عرض تاسف بسیار باید گفت آمریکاییها تا اینجای کار در پیشبرد استراتژی واقعی – و نه اعلامی- خود کاملاً موفق بودهاند. چرا که توانستهاند سیستم محاسباتی دستگاه دیپلماسی کشور را دچار اختلالی جدی کنند. آقای ظریف و دوستانش تصور میکنند آمریکا به دنبال خروج از برجام است و صرفاً به دنبال بهانهای برای این خروج و در صورت موفقیت، هزینه خروج به پای ایران نوشته میشود. و از این رو نباید بهانه به دستشان داد و حرکتی کرد که منجر به عکسالعمل آمریکا شود! کل این محاسبه و خروجی آن، دقیقاً همان چیزی است که آمریکاییها میخواهند و به آن نیاز دارند.
سفر اخیر نیکی هیلی به وین حلقهای از زنجیر راهبرد واقعی آمریکاییها است که چند هدف عمده را همزمان دنبال میکند؛
1- دولت ترامپ پس از عقبنشینی از ادعای مضحک و توخالی درباره پاره کردن برجام، اعلام کرده است که مذاکره مجدد و بازنگری در برجام را در دستور کار خود دارد. نکته جالب آن است که ترامپ و همفکرانش دائم از برجام به عنوان موافقتی بسیار بد و افتضاح برای منافع ملی آمریکا و رژیم صهیونیستی یاد میکنند اما هنگامی که سخن از مذاکره و تجدیدنظر در برجام میکنند، قرار نیست چارچوب کلی و نقشه اصلی آن را تغییر دهند! بلکه به دنبال آن هستند تا محدودیتها و بازرسیهای بیسابقه آن دائمی شده و مسائلی مانند نابودی یا مهار توان موشکی جمهوری اسلامی نیز به آن اضافه شود. به زعم آمریکاییها، مخالفت جمهوری اسلامی با بازدید از مراکز نظامی میتواند برای کشاندن دوباره ایران پای میز مذاکره و گرفتن امتیاز بیشتر یا به زبان سادهتر فشار دادن بیشتر کلاهی باشد که در برجام بر سر ایران گذاشتهاند، متن برجام و ضمائم آن آنقدر خلل و فرج ریز و درشت دارد که آمریکاییها هر روز طمع کنند از یکی از این سوراخها چنگ و دندانی نشان دهند.
2- موضوع دوم که به اندازه مسئله فوق اهمیت دارد و چه بسا بیشتر، واکنش جمهوری اسلامی به تحریمهای اخیر آمریکاست. به طور ساده میتوان گفت تحرکات و مواضع اخیر آمریکاییها برای آن است که ایران را از واکنش جدی به تحریمهای جدید منصرف کرده و بازدارد. برخلاف ادعاهای ترامپ، او نه تنها از برجام متنفر نیست بلکه هم برجام را میخواهد و هم تحریمها را!
واکنش ضعیف به تحریمهای بیسابقه و اخیر کنگره آمریکا که به امضای ترامپ نیز رسید، فصل تازهای از فشار و چالش را برای ما ایجاد خواهد کرد و پیش از رسیدن این فصل باید چارهای برای آن اندیشید. البته چاره آن از پیش اندیشیده و در شروط 29 گانه برجام – از سوی رهبر انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی- منعکس شده است. چاره کار در عمل بیتعارف و بدون لرزش دست و پا به این شروط است.
آمریکاییها بر سر بازدید از مراکز نظامی ایران جنجال میکنند، با آنکه خوب میدانند چنین چیزی امکانپذیر نیست. اما برای آنها یک منفعت دارد. برخی دوستان داخلی خواهند گفت، آمریکاییها به اندازه کافی بر سر این موضوع و ایستادگی ما عصبانی هستند. ترامپ سیاستمدار دیوانهای است. بهتر است بیش از این، ترامپ دیوانه را عصبانی نکنیم که خطرناک است!