به گزارش مشرق، تبهکاران صبح دیروز در حضور سردار رحیمی -رئیس پلیس تهران –و سردار محمدیان -رئیس پلیس آگاهی پایتخت -همزمان با انتقال به محل دومین سرقت شان، به بازسازی صحنه پرداختند.به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 12 ظهر دیروز خودرو ون پلیس که حامل دو سارق بود تحت تدابیر امنیتی در مقابل طلافروشی امینی واقع در خیابان عباسی جنوبی توقف کرد.
دو تبهکار که صبح 10 خرداد امسال به این طلافروشی دستبرد زده بودند در حضور کارآگاهان و بازپرس دادسرای ویژه مبارزه با سرقت به بازسازی صحنه سرقت مسلحانهشان پرداختند.
صاحب طلافروشی که در محل حادثه حضور داشت گفت: «روز حادثه ابتدا پسر جوانی وارد مغازه شد و اسلحهاش را به طرفم گرفت، لحظاتی بعد هم همدستش وارد شد. دومین نفر یک ساک مشکی به گردنش آویزان کرده بود که ضمن تهدیدم، خیلی سریع طلاهای ویترین را داخل ساک ریخت. همان موقع یکی از کسبه محل آنها را دید و سارقان که بشدت ترسیده بودند بلافاصله گریختند. با فریاد «دزد، دزد»من، مردم جمع شدند و آنها پس از شلیک تیرهوایی، سوار بر موتورسیکلت محل را ترک کردند.
سرقت از طلافروشی جوادیه
به گزارش پلیس، دزدان مسلح ساعت 7 بعد از ظهر 26 بهمن سال گذشته نیز به یک طلافروشی دیگر در خیابان جوادیه هجوم برده بودند که صحنه این سرقت نیز بازسازی شد. صاحب طلافروشی مذکور نیز به خبرنگار «ایران» گفت:«هنگام غروب مغازه را تعطیل کرده بودم که مرد جوانی با اصرار وارد مغازه شد و خواست زنجیر و گردنبندی ببیند.
در حالی که به پسر جوان مشکوک شده بودم خواستم از مغازه بیرون بیایم که ناگهان همدستش که کلاهی به سر داشت وارد مغازه شد. هر دو مسلح بودند و با تهدید، به جمع کردن طلاها پرداختند.ناگهان یکی از دزدان که نقاب نداشت با پشت اسلحه به سرم ضربهای زد و همان لحظه متوجه شدم که سرم خونریزی کرد.»
شروع تحقیقات پلیسی
همزمان با اعلام دو سرقت مسلحانه، کارآگاهان وارد عمل شده و تحقیقات گسترده برای شناسایی سارقان مسلح کلید خورد. در ادامه تجسسها، کارآگاهان با ردیابیهای تخصصی موفق به شناسایی هویت متهمان و مخفیگاه آنها شدند. این در حالی بود که دو سارق جوان در تدارک برای انجام سومین سرقت مسلحانهشان در ظهر چهارشنبه- یک شهریور- بودند که توسط کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهای دستگیر شدند.
دستگیری سارقان مسلح
فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز در این باره گفت: پس از سرقت مسلحانه از طلافروشی خیابان عباسی جنوبی، بلافاصله تیمی ویژه از کارآگاهان برای رسیدگی به پرونده تعیین شدند.
این در حالی بود که سارقان مسلح، پس از سرقت، هیچ سرنخی به جا نگذاشته بودند. سردار رحیمی با بیان اینکه متأسفانه طلافروشی مذکور فاقد تجهیزات ایمنی بهروز بود افزود: با توجه به پیچیدگیهای پیش رو و فقدان سرنخ، همکاران ما موفق شدند با تحقیقات گسترده شبانهروزی، سارقان را شناسایی کرده و آنها را در خانهشان غافلگیر و دستگیر کنند.
همکاران ما در حالی این دو سارق را روز سهشنبه دستگیر کردند که در بررسیها مشخص شد آنها قصد داشتند روز چهارشنبه یکم شهریور نیز به یک طلافروشی دیگر دستبرد بزنند. رحیمی خاطرنشان کرد با توجه به دستگیری این دو سارق مسلح، آمار سرقتهای مسلحانه کشف نشده از طلافروشیهای شهر تهران به صفر رسیده است.
از سیدی فروشی به اینجا رسیدیم
نعمت، مغز متفکر و طراح اصلی سرقت هاست. او و همدستش میثم دو بچه محل هستند که از دوران دبستان با هم دوست شده و حتی دبیرستان هم در رشته نقشه کشی با هم درس خوانده بودند.آنها پس از دستگیری، تاکنون به دو سرقت مسلحانه از طلافروشیها پایتخت اعتراف کردهاند. نعمت- 26 ساله- در گفتوگو با خبرنگار «ایران» از جزییات سرقت و انگیزهشان گفت.
فکر سرقت از کجا به ذهنتان رسید؟
ما قبل از شروع سرقت هایمان سیدی میفروختیم. سی دیها را 200 تومان میگرفتیم و هزار تومان میفروختیم. اما وقتی مأموران شهرداری سیدی هایم را گرفتند بیپول شدیم. شب عید هم بود به همین دلیل دنبال راهی گشتیم که پولدار شویم تا اینکه فکر سرقت از طلافروشی به ذهنمان رسید.
چرا طلافروشی، مثلاً چرا سراغ بانک نرفتید؟
می دانستیم که پولهای بانک شمارش شده و قابل پیگیری است.
از چند وقت قبل تصمیم به سرقت گرفتید؟
ما یکدفعه میرفتیم سرقت. سرقت از طلافروشی جوادیه، وقتی به ذهنم رسید که داشتم در خیابان راه میرفتم.یکدفعه چشمم به طلافروشی افتاد و تصمیم گرفتم که آنجا را بزنیم. روز اول موفق نشدیم و روز دوم نیم ساعتی با نقاب، مقابل طلافروشی ایستادم اما هیچ مشتری وارد طلافروشی نشد و به ناچار خودم را بهعنوان مشتری جا زدم و نقشه را اجرا کردیم.
قصد فرار از کشور را نداشتید؟
نه، یکبار رفتم آلمان البته قبل از اینکه سرقت کنم، آنجا بیکار بودم و برگشتم. دوست داشتم در ایران بمانم. میخواستیم با پولهای دزدی یک سوپرمارکت بزنیم و با میثم آنجا کار کنیم.
از هر سرقت چه مقدار گیرتان آمد؟
سرقت اول 400 گرم طلا سرقت کردیم که نفری 17 میلیون به ما رسید. سرقت دوم حدود یک کیلو طلا بود که البته مالخر کلاه سر ما گذاشت و با قیمتی خیلی پایین آنها را از ما خرید که در کل 95 میلیون تومان گیرمان آمد.
اما طلافروشها گفتهاند که تقریباً از هر دو سرقت حدود 8 کیلو طلا برده اید؟
طلافروشیها دوربین دارند و میتوانید از دوربینهای آنها ببینید که ما چقدر سرقت کردهایم.
ماجرای سومین سرقت چه بود؟
تصمیم داشتیم همین امروز-چهارشنبه- بعد از ظهر از یک طلافروشی در جنوب تهران سرقت کنیم.نقشه را هم کشیده بودیم اما دیروز ناباورانه در خانه بازداشت شدیم.
در سرقت هایتان از چه وسیلهای استفاده میکردید؟
موتورسیکلت.در سرقت اول، موتور را کمی جلوتر پارک کردیم و سرقت را انجام دادیم. اما در هر دو سرقت پلاک موتورسیکلتی را کندیم و روی موتورمان چسباندیم. در سرقت دوم برای اینکه دستگیر نشویم موتور را در میدان راهآهن رها کردیم و با تاکسی به خانه رفتیم.
اسلحه را از کجا آوردید؟
قبل از سرقت اول دو تا کلت کمری خریدیم. هر کدام را یک میلیون و 500 هزار تومان. بعد از سرقت اول اسلحه دیگهای خریدیم که 4 میلیون تومان قیمتش بود. اما اسلحههای اولی قلابی بودند و خراب.
با پولهای دزدی چکار کردید؟
هیچی، همهاش از دستمان رفت. با پولهایی که از سرقت اول به دست آوردیم نفری 5 میلیون و 400 هزار تومان دادیم و موتورسیکلت خریدیم. کلی لباس مارک دار هم خریدیم.
یک سفر هم به شیراز رفتیم. میخواستیم به ارمنستان و ترکیه برویم اما همدستم گفت میخواهد جاهای دیدنی ایران را ببیند که به شیراز رفتیم و شبی 850 هزار تومان خرج هتل وخوشگذرانی کردیم.پس از سرقت دوم هم کلی وسایل خانه، آکواریوم و فرش دستباف و برای خودمان لباسهای مارک دار خریدیم. مدام هم پول خرج میکردیم. اما به خانوادهام پولی ندادم چون آنها اصلاً با کارهای من مخالف بودند و برای همین هم خانه مجردی گرفتیم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
70 درصد فکر میکردم اما 30 درصد به خاطر فشارهایی که رویمان بود مجبور بودیم که فکر کنیم دستگیر نمیشویم. از اینکه این کار را انجام دادهام پشیمانم.