به گزارش مشرق، «ماجرای نیمروز» دومین اثر سینمایی آقای محمدحسین مهدویان است که توانست پس از «ایستاده درغبار» بازهم بدرخشد و نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند. ماجرای نیمروز به حوادث دهه60 و اقدامات مسلحانه سازمان منافقین میپردازد.
کارگردان یا لمپن؟
بلافاصله پس از جشن منتقدان و رفتار جعفرپناهی (که بیش از فعالیت هنری، حواشی سیاسی دارد) آقای علی احمدزاده، کارگردان فیلم «مادر قلب اتمی» وارد ماجرا شد. احمدزاده استعداد خاصی در ساخت فیلمهای توقیفی دارد. مادرقلب اتمی، پس از اکران و بهرغم حضور بازیگران مشهوری چون محمدرضاگلزار، به سختی از فروش یک میلیاردتومانی فراتر رفت و نظر منتقدان را هم جلب نکرد. بسیاری از کارشناسان دلیل همان فروش اندک را هم حواشی توقیف این فیلم میدانند.
احمدزاده در صفحه شخصی خود پستی گذاشت که بهدلیل مسائل اخلاقی برخی از عبارات زشت آن متن، از این گزارش حذف شدهاند. کارگردان مادرقلب اتمی نوشت: «ماجرای نیمروز رو دیدم، این مدل فیلمها نسخه بزک شده پایاننامه، اخراجیها و قلادههای طلاست. چیز خاصی ندیدم و متوجه دلیل شوق و هیجان طبقات مختلف سینمایی نمیشوم... دیگه از واژه روشنفکر برای طبقه سینماچی استفاده نمیکنم... هرهفته جشن و جشنوارهای تکراری، عدهای ... به عدهای دیگر و عدهای از ...شدگان دفاع میکنند.»
بازیگرموجسوار
خانم باران کوثری پس از حواشی جشن منتقدان در صفحه شخصی خود خطاب به مهدویان نوشت: «شاید من و شما کمی جوان باشیم برای آن که کاملاً درک کنیم نگاه ناقص و سطحی به وقایع سیاسی اجتماعی دهه60، چطور آتش به دل نسل قبلترمان میزند... حتماً خودتان متوجه ابعاد موضعگیریتان، فارغ از فیلمسازی هستید، پس ابعاد دلخوری بزرگترها از خودتان را کوچ نکنید... حتماً اگر در میانسالی من هم، جوانی فیلمی درباره وقایع دهه80 بسازد و همه واقعیات را تصویر نکند، برایش دست نمیزنم.»
باران کوثری تا چند سال پیش و بهدلیل برخی نقشآفرینیهایش بهعنوان یکی بازیگران برتر زن سینمای ایران شناخته میشد؛ اما در سالهای اخیر و پس از افتادن به تکرار، ترجیح داده که بیشتر از سینما، با حواشی خودش را در رسانهها زنده نگه دارد. همین چند ماه پیش و در کارزار انتخاباتی بود که کوثری خودش را در هشت سال دولت احمدینژاد، ممنوعالفعالیت عنوان کرد و گفت بایکوت بوده است؛ حال جالب است بدانید که در همان دوره که این بازیگر مدعی بایکوت شدن است، لاقل چهار جایزه از جشنواره دولتی فجر دریافت کرده است!
انفجارکینه
اما سومین نفری که پس از رفتار پناهی در صفحه اجتماعیاش به ماجرای نیمروز و مهدویان حمله کرد، آقای محمدشیروانی بود.
شیروانی در متنی بلند خطاب به مهدویان نوشت:
« بسیجی سابق و فیلمساز نورسیده فعلی! آیا بزرگترهای من و تو که انقلاب کردهاند، دوبارهنویسی تاریخ انقلاب را در فیلمهایت تصدیق میکنند؟ آیا جوایزی که در سه سال گذشته دریافت کردهای را باور کردهای؟ حتماً میدانی که آنها این جوایز را به حامیانت دادهاند نه تو!...حالا حکایت شما و جریان حامی شماست که دستتان تا دسته در جیب مردم است و عرصه را برای سینمای مستقل تنگ کردهاید و جشنواره دولتی، سالن سینما، مجله و منتقد یکصدا به خدمت شما درآمدهاند.»
آب خنک بنوشید
درباره علل رفتار جعفرپناهی، قبلاً صحبت شده ولی دلیل برخورد سه نفر دیگر چیست؟ علی احمدزاده، درجایگاه و زمین بازی نقد نیست و اگر در این گزارش آمده است صرفاً برای کامل بودن روایت است وگرنه بهجز آثار نازلش، با دقت در متن منتشرشدهاش در فضای مجازی به خوبی میتوان سطح تحلیلش را فهمید؛ از بیادبیاش که بگذریم این سؤال ایجاد میشود که دقیقاً ربط فیلمی مثل اخراجیها با ماجرای نیمروز در چیست؟!
باران کوثری، همانطور که گفته شد، گویا اشتیاق زیادی برای دیده شدن دارد و در این راه از تحریف تاریخ و ممنوعالتصویر کردن خودش ابایی ندارد! او حتی در این راه با قیاس عجیب و نادرست دهه60 و حوادث پس از انتخابات سال88، به نوعی صدها نفر از اعضای سازمان منافقین را که به قیام مسلحانه علیه مردم اقدام کرده بودند، با هزاران نفر از شهروندان جمهوری اسلامی ایران که صرفاً نسبت به نتایج انتخابات و حواشی آن اعتراض و نقد داشتند در یک طرف قرار داده است! خانم بازیگر اگر میخواهید از اعضای سازمان منافقین حمایت کنید، لاقل از مردم هزینه نکنید.
محمدحسین مهدویان مانند بسیاری از فیلمسازان ایرانی راه دشواری را تا امروز گذرانده است. در دوران دبیرستان و بهخاطر عشق به سینما، زمانی که همسن و سالهایش به هزار و یک کار دیگر مشغول بودند، بلافاصله پس از مدرسه، عصرها به کلاسهای انجمن فیلمسازی میرفت و زمانی که به خانه بازمیگشت دیگر شب شده بود. مانند بسیاری از جوانان دیگر، برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقهاش از شهر پدری به تهران آمد و پس از تلاشهای فراوان، حاصل سه سال از عمرش شد مجموعه «آخرین روزهای زمستان» که توانست نظرات مثبت زیادی را به خود جلب کند؛ احتمالاً پس از آن را دیگر همه میدانند.
مهدویان ماجرای نیمروز را با بودجهای ساخته که احتمالاً از بسیاری از آثار دولتی و مستقل سینمای ایران در سال گذشته ارزانتر بوده است. پس از موفقیت ایستاده در غبار، بسیاری از کارشناسان سینما، سبک خاص مهدویان را شیوهای دشوار عنوان کردند که بعید است در تجربههای بعدی فیلمساز، خصوصاً آثار داستانیتر، قابل اجرا و دوام باشد؛ اما ماجرای نیمروز،نه تنها نسبت به فیلم قبلی ضعیفتر نبود، بلکه از ارتقای سطح کیفی محسوسی هم برخوردار بود که توانست باعث حیرت همگان شود.
نوع روایت، فیلمبرداری، بازیها، تعلیق، کارگردانی، چهرهپردازی و تقریباً همه چیز در ماجرای نیمروز فوقالعاده شده بود و انواع منتقدان، رسانهها و مخاطبان با سلایق مختلف را به تحسین واداشت. درجشنواره فجر توانست بسیاری از جوایز را مال خود کند و حتی برخی را به ناحق از دست بدهد. این موفقیت منحصر به محافل سینمایی دولتی نبود و ماجرای نیمروز در جشن حافظ و جشن منتقدان هم بهخوبی دیده شد.
پناهی از اروپا نشان آزادی دریافت میکند و به مهدویان اتهام وابستگی میزند. احمدزاده را که بگذریم، بهتر است قبل از فیلمسازی کمی ادب بیاموزد. باران کوثری که کلاً به همه چیز معترض است و دوست دارد دیگران به او توجه کنند. محمد شیروانی هم که خودش را فیلمساز مستقل میداند ولی توقع دارد به امثال مهدویان پول ندهند و به او بدهند! خب مگر میشود هم ادعای مستقل بودن داشت و هم طلب رانت و امکانات دولتی؟! او گفته که مهدویان دستش در جیب مردم است و فیلم میسازد، خب شما دستتان در جیب کیست که فیلم میسازید؟ شیروانی گفته، جشنوارهها، رسانهها و منتقدان در خدمت ماجرای نیمروز بودهاند؛ همه که مزدور و غلام حلقه به گوش شدند، پس فقط شما آزادهاید؟ مهدویان بسیجی سابق است؟ بوده یا نبوده، مگر بسیجی بودن انگ است که آن را متلک میکنید؟ از جیرهخوار بودن که بهتر است!
ماجرای نیمروز در تمام جشنوارههای دولتی و مستقل، بیشترین جوایز را کسب کرده، یعنی همه اشتباه میکنند غیر از این چند نفر؟ کوثری، اگر در انتخابات از آقای روحانی حمایت کرده، مهدویان برای او فیلم انتخاباتی ساخته است، پس نباید این موضوعات را خلط کرد. او عضو انصار حزبالله نیست. مهدویان فیلم ساخته و فیلمش هم موفق بوده است. ای کاش پیشکسوتان انقلاب درک کنند که هدف برخی از جریانات، بالا بردن هزینه برای ساخت آثار انقلابی است؛ آنقدر هجمه میکنند که اگر امثال مهدویانی پیدا شدند که دغدغه داشته باشند، از خیر ساخت فیلم بگذرند.
منبع: صبح نو