به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق؛ آغاز این جنبش با فراخوانی بود که یک گروه کانادایی با عنوان "تسخیر صلح آمیز والاستریت" به راه انداخت و به یکباره فراگیر شد.
گروه مذکور، "اد باسترز" (Ad Busters) نام دارد. این بنیاد بیش از هرچیز به خاطر مجله "ضدمصرفگرا"ی خود که همان اسم بنیاد را نیز یدک میکشد، معروف بود. دلیل آن هم رایگان بودن تبلیغ در این مجله میباشد.
این مجله، تصمیم فوق را بدین دلیل اتخاذ کرد تا اعتراضی کرده باشد به دخالت روزافزون شرکتها در سیاست، تحت تاثیر قرار گرفتن دموکراسی و نتیجتا تجمع ثروت و قدرت تنها در دست یک درصد از مردم.
این مجله اعلام کرد: "ما تنها با یک درخواست ساده جنبشی برای ساختن یک آمریکای جدید به راه انداختیم؛ یعنی تشکیل کمیتهای از سوی رئیسجمهور برای جداسازی سیاست از پول."
مجله اد باسترز
تنها با یک درخواست ساده، جنبشی برای ساختن یک آمریکای جدید به راه انداخت |
*خصوصی بودن مالکیت پارک "زاکتی" عامل شکلگیری تحصن
باید اذعان داشت که شانس با جنبش کاملا یار بود چراکه پارک "زاکتی" یک ملک خصوصی شده و در نتیجه پلیس نمیتواند کسی را مجبور به خروج از آن کند مگر با اذن صاحب ملک. البته گفتنی است معترضان، هماینک از نام قدیم پارک استفاده میکنند، یعنی "لیبرتی پلازا".
*خواستههای عمومی معترضان
هرچند هیچ لیست مدونی از خواستههای این جنبش وجود ندارد اما به هر حال میتوان چند نمونه از خواستههای عمومی را ذکر کرد:
1- بالابردن مالیات ثروتمندان
2- حمایت از اتحادیهگرایی در تجارت
3- حمایت از بیمه درمان و اجتماعی
4- اعمال نظارت و حسابرسی بر بانک مرکزی و یا حذف آن
5- از بین بردن صنایع نظامی و خاتمه دادن به تمام جنگها
6- پائین آمدن هزینههای درمانی
و ...
*ناتوانی دولتمردان در موجسواری بر روی امواج این جنبش
نکتهای که باید بدان تاکید کرد آنست که این جنبش خواستههایی بسیار جدی مطرح میسازد و انحراف آن از سوی مقامات آمریکایی و یا رسانهها بسیار دشوار خواهد بود. به عنوان نمونه باید به اظهارات مشاور پیشین کاخ سفید، وان جونز اشاره کرد. او از اکتبر امسال با عنوان " اکتبر تهاجمی" نام برد تا به "بازسازی رویای آمریکایی" بپردازد. اما اعضای گروه هکرهای "گمنام" به وی از طریق اینترنت اعلام کردند: "خفه شو".
در این بین برخی مقامات آمریکایی خواستند با موجسواری بر روی امواج این جنبش، خود را نیز عضو آن "99درصد" معرفی کنند. اما اظهاراتشان به قدری با تاخیر و با استدلالهای ضعیف مطرح شد که کسی نمیتواند باور کند این سیاستمداران، اهمیتی برای سرنوشت آن 99 درصد قائل باشند. برای مثال اوباما میگوید که این سرخوردگی مردم که از افسردگی بزرگ 1929 تاکنون بیسابقه بوده را درک میکند اما باید گفت اساسا این خود اوباما بود که با کمک مالی به بانکها و موسسات مالی ورشکسته موافقت نمود؛ خود این مساله که مردم در حال از دست دادن خانههای خود هستند و ثروتمندان در حال دریافت کمک از دولت اوباما، یکی از بزرگترین موارد اعتراض تظاهرکنندگان میباشد. بایدن نیز به یکباره به یاد طبقه متوسطی میافتد که در حال محو شدن است. حال سوالی که میبایست از وی پرسید اینست که مگر شما دومین فرد پرقدرت کابینه دولت آمریکا نیستید؟ اگر به چنین چیزی واقف بودید چرا به اوباما در طول این دو سال هشدارهای لازم را ندادید؟
البته در این بین افرادی همچون راس فینگلد نیز هستند که از فرصت استفاده کرده و به تیپارتی جمهوریخواهان میتازد. وی اظهار داشت جنبش اخیر اعضای گروه تیپارتی را "واقعا میفرستد بروند چای بخورند." همانطور که در این اظهارات نیز معلوم است این مقام آمریکایی نیز همچنان در پی منافع حزبی خود است و به آنچه مردم در پی آنند نه میپردازد و نه دغدغهای درباره این موضوع دارد.
در این میان باید به نانسی پلوسی نیز اشاره کرد که خود را عضو این جنبش دانسته و اظهار میدارد که مردم از کنگره آزرده هستند. حال باید به این تناقض پاسخ داد که این خانم که خود ریاست همان کنگره را در اختیار دارد چرا تاکنون لب به شکایت از آن مجمع نگشوده و بالعکس برای ریاست آن نیز تلاش (بخوانید لابی) کرده است؟
در این بین برخی با لحن بسیار بی ادبانه، منویات درونی خود را آشکار کرده اند. راش لیمبو تحلیل گر سیاسی وابسته به محافظه کاران در خصوص معترضین وال استریتی گفت: "این معترضین که در واقع شمارشان نیز اندک است، تابحال به هیچ دردی نخوردهاند. آنها انگل جامعهاند؛ انگلهای واقعی. بیشترشان آدمهایی هستند بیحوصلهای که از کمکهای دولتی استفاده میکنند و عقده "برای خود کسی شدن" را در دل دارند؛ افراد بیخودی که فقط میخواهند جلب توجه کنند."
راش لیمبو: معترضین انگل جامعهاند؛ انگلهای واقعی. |
باید به سخنان کاندیدای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه، ران پل نیز توجه نمود. وی با کمال گستاخی در حال یاد دادن راه و رسم اعتراض به مردم زخمخورده است. وی میگوید در صورتی این تظاهرات قابلپذیرش خواهد بود که به صورت صلحآمیز برگزار شود. حال آنکه اساس این تظاهرات تاکنون صلحآمیز بوده و بهتر بود به جای آنکه به صدور دستورالعمل اجرایی برای تظاهرکنندگان بپردازد، به دلایل به وجود آمدن چنین حرکتی میپرداخت.
البته در میان این افراد، هستند سیاستمدارانی که بی پرواتر سخن گفته و اساس جنبش را زیر سوال میبرند. از این جمله باید به هرمان کین، نامزد ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه اشاره کرد. وی طی اظهاراتی از والاستریت کاملا حمایت کرده و معترضان را "ضدکاپیتالیست" خوانده است. او در جایی دیگر گفته است: "اگر کاری ندارید و ثروتمند نیستید، بانکها را سرزنش نکنید، بلکه خود را مورد عتاب قرار دهید."
از این جمله سیاستمداران نیز کم نیستند. میت رامنی، دیگر نامزد جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری 2012 نیز اعتراضات را "خطرناک" خوانده و از آن به عنوان "جنگ طبقاتی" نام برده است.
میت رامنی:
اعتراضات خطرناک است و به جنگ طبقاتی منجر می شود. |
هرمان کین: اگر ثروتمند نیستید، بانکها را سرزنش نکنید، بلکه خودتان را سرزنش کنید. |
مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک نیز از همین جمله افراد است. او اعتراضات اخیر را "غیرسازنده" و بی حاصل خوانده است و معترضان را سرزنش میکند. او میگوید معترضان چرا افرادی که در شهر کار میکنند (ثروتمندان والاستریت) را مسوول بیکاری خود میدانند؟ حال آنکه شاید به ظاهر آن افراد تنها ثروتمندانی ساده باشند که به فکر سود خود هستند، اما همین افرالد برای کسب سودهای بیشتر وارد سیاست شده و خط مشیهای کشور را بر اساس منویات خود تنظیم میکنند؛ منویاتی که در آن بیکاری آن 99 درصد حتی مطرح هم نمیشود.
مایکل بلومبرگ، شهردار یهودی نیویورک، اعتراضات را بی حاصل خواند. |
باید گفت علیرغم اظهارات گاها عجیب مقامات سیاسی آمریکا، تودههای آمریکایی همچنان در حال پیوستن به این جنبش هستند. از جمله اتحادیه کارگران حمل و نقل آمریکا، اتحادیه بینالمللی کارمندان خدماتی متروی نیویورک و بسیاری دیگر. جا دارد از جمله این حمایتها به نمونهای جالب اشاره شود. روز 3 اکتبر، رانندگان اتوبوس اتحادیه کارگران حمل و نقل، پلیس نیویورک را تحت پیگرد قرار دادند که چرا برای انتقال بازداشت شدگان ماجرای پل بروکلین از اتوبوسهای آنها استفاده شده است؟
آنچه از تحلیلها و رصدهای پیاپی وضعیت این روزهای امریكا قابل برداشت است، تلاش و رقابت سه گروه عمده در امریكا برای مصادره احتمالی جنبش جنبش وال استریت است.
الف- دولت اوباما و طرفدارانش (با توجه به نزدیكی انتخابات ریاست جمهوری و ناموفق دانستن اوباما در اكثر نظرسنجیها) و همچنین سازمان جاسوسی سیا و ان.اس.ای (با توجه به سابقه طولانی سازمانهای جاسوسی امریكایی در سركوب، منحرف كردن و حتی ایجاد جنبشهای اعتراضی مصنوعی)
ب- گروههای چپ و سوسیالیستی و یا گروههای آنارشیستی مانند "جامعه باز روكوس"
ج- گروههای دست راستی جمهوری خواه و یا هواداران "رون پال" كاندیدای جمهوریخواه برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری
*عمیق بودن نارضایتی تظاهرکنندگان
مجله نیویورکر طی یک نظرسنجی از معترضین حاضر در صحنه به نتایج جالبی دست یافت: در حدود 40 درصد آنان معتقد بودند سیستم کاپیتالیستی دیگر دوام نخواهد آورد و در سوال دیگری که پرسیده شد آیا در انتخابات میاندورهای سال 2010 شرکت کردید یا نه ، 60 درصد پاسخگویان گفتند که نه شرکت نکرده بودیم.
باید گفت میتوان از همه طیفها در میان راهپیمایان مشاهده نمود؛ محافظهکار، لیبرال، مستقل، سوسیالیست، آنارشیست و حتی طرفداران محیط زیست. برخی جنبش "تسخیر والاستریت" را نسخه چپ اما واقعی جنبش "تیپارتی" میدانند.
*میکروفون انسانی
از نکات بسیار جالبی که در این تظاهرات اتفاق میافتد "بلندگوی انسانی" است. بر اساس قوانین شهری در نیویورک برای استفاده از آمپلیفایر در اماکن عمومی میبایست مجوز بگیرید. اما "تسخیر والاستریت" دارای مجوز نمیباشد و به همین دلیل تظاهرکنندگان امکان استفاده از دستگاههای صوتی الکتریکی را در سخنرانیهای خود ندارند. به همین دلیل و برای رساندن صدای خود به همه حاضران در آنجا، سخنران پس از ایراد چند جمله سکوت کرده و منتظر میماند افرادی که در ردیف جلو نشستهاند شنیدههای خود را به افراد پشتسری و آنها هم به پشتسری خود منتقل کنند؛ و بدین ترتیب همه حاضران از آنچه که گفته میشود میتوانند آگاهی یابند. نام این کار "میکروفون انسانی" است. البته به عقیده خود تظاهرکنندگان این محدودیت ارتباطی نتیجهای عکس داشته و منجر به نزدیکتر شدن معترضان به یکدیگر گردیده است. تظاهرکنندگان حتی یک مرکز رسانهای خیابانی نیز دارند که در آن کامپیوتر، لپتاپ، دوربین و مودم اینترنت بیسیم به همراه ژنراتور گازوئیلی برای تامین برق موجود است.
از اقدامات دیگر حاضران نیز که بیش از پیش بینیازیشان به دیگران را نشان میدهد آب دادن به گل و بوته پارک بوسیله روش "آبپاشی خاکستری" است. در این روش آنها یک سیستم تصفیه آب بنا کردهاند که هر آبی که کثیف و بدرد نخور باشد را از طریق آن دستگاه تصفیه نموده و به خورد گل و بوته میدهند.
بلندگوی انسانی |
*روزشمار جنبش والاستریت
لازم به ذکر است در طول چند هفتهای که از آغاز جنبش والاستریت سپری میشود، به گفته ریموند کلی از پلیس نیویورک، تا 7 اکتبر این جنبش هزینهای بالغ بر 1.9 میلیون دلار دربرداشته است. جنبشی که در هفته اول خود و در روز 17 سپتامبر 17 هزار تظاهرکننده را به خود دید که 100 الی 200 نفرشان شب را به تبعیت از تحصن میدان التحریر قاهره در والاستریت به صبح رساندند. در روز 19 سپتامبر، هفت نفر دستگیر شدند.
در هفته دوم و در روز 24 سپتامبر راهپیماییها ادامه یافت و برای اولین بار از اسپری فلفل استفاده شد. در این روز حداقل 80 تن از معترضان دستگیر شدند. همچنین پلیس نیز برای ایزوله و منزوی کردن معترضان شروع به استفاده از تاکتیک "قرنطینه" (kettling) نمود. در این تاکتیک پلیس معترضان را وادار به کوچک شدن و محدود شدن در مکانهایی میکند که مثلا تنها یک راه خروج (آن هم راهی که پلیس درنظر گفته) از آنجا وجود دارد و یا معترضان در آن محدوده کوچک و به دور از دیگر ان آنقدر نگاه میدارد که معترضان خسته شده و به دلیل مشکلای همچون گرسنگی و نیاز به سرویس بهداشتی دست از راهپیمایی بردارند.
نبا بر گزارش ها، در روز بیستچهارم سپتامبر به صورت سه زن به طور مستقیم اسپری فلفل فشانده شد. در فیلمی که در اینترنت از این حادثه پخش شده مشخص میشود که پلیس پس از انجام کتلینگ تنی چند ار معترضان زن، بدون هیچ دلیلی و به یکباره بر صورت آنها اسپری میافشاند.
در فیلمی دیگر از کاربرد فلفل توسط پلیس عکاسی را میبینیم که با آنکه پوشش "خبرنگاری" بر تن دارد، بازهم نمیتواند از حمله فلفلی پلیس جان سالم بهدر برد.
در روز 25 سپتامبر گروه هکرهای موسوم به "گمنام" پلیس نیویورک را به خاطر این حوادث تهدید به هک کردن سایتش نمود. از ترس این اقدام هکرها، دایره امور داخلی پلیس نیویورک و اداره وکلای منطقه منهتن شروع به انجام تحقیقاتی در خصوص کاربرد فلفل از سوی ماموران خود نمودند.
اما در هفته سوم و روز اول اکتبر سال 2011 بود که بیشترین تعداد بازداشتیها رقم خورد. در این روز بیش از 700 نفر از تظاهرکنندگانی که به سمت پل بروکلین حرکت کرده بودند تا تنها، بنر خود را از آن پل آویزان کنند، توسط پلیس دستگیر شدند.
در روز 5 اکتبر با پیوستن اعضای اتحادیههای کارگری و دیگر اتحادیهها، دانشجویان و آنهایی که شغلی نداشتند، جنبش به یکباره در تظاهرات خود عدد 15 هزار نفر را تجربه کرد. در این روز هم 28 نفر بازداشت شدند.
در هفته چهارم و در روز 9 اکتبر به تقلید از جنبش والاستریت، فراخوانی در 25 کشور برای برگزاری تظاهرات عمومی در تاریخ 15 اکتبر داده شد. فعالترین صفحاتی که در فیسبوک برای فراخوان فوق تشکیل شدند، در اسپانیا و ایتالیا بود. بیشترین میزان مشارکت مجازی در این زمبنه در این صفحه ها رخ می دهد: حدود 42 هزار نفر به طور مستقیم و 20 هزار نفر غیرمستقیم.
در روزهای اخیر بر تعداد دستگیریها و در عین حال گرویدن گروهها به این جنبش افزایش یافته است. در همين راستا، گروهي از مسلمانان آمريکا در محل تجمع معترضان جنبش تسخير وال استريت در منهتن، ضمن برپايي نماز جماعت، حمايت رسمي خود از اين جنبش و آرمان هاي عدالتخواهانه آن اعلام کردند.
اين مسلمانان که از اعضاي دفتر محلي شوراي روابط اسلامي آمريکا در نيويورک و شوراي مديريت اسلامي محلي بودند، ضمن حضور در ميان معترضان به نظام سرمايه داري و زياده طلبي مؤسسات مالي فاسد در آمريکا، حمايت خود را از عدالت اجتماعي و آرمان هاي عدالتخواهانه اعلام کردند.
ناگفته نماند که حدود 30 معترض نیز طی دو روز گذشته دستگیر شدهاند. پلیس نیز در یک تلاش ناموفق سعی کرد حتی برخی خبرنگاران را نیز بازداشت کند. در میان بازداشتشدگان، اساتید دانشگاه نیز دیده میشوند. "کرنل وست"، استاد دانشگاه و فعال سیاسی آمریکایی، روز گذشته در حالی که به همراه اعضای جنبش "تسخیر وال استریت" مشغول تظاهرات در مقابل یک حوزه محلی پلیس در نیویورک بود، بار دیگر دستگیر شد.
با این اوصاف به نظر میرسد اخبار مربوط به والاستریت هر روز به روز شده و تا آینده نزدیک از صدر رسانهها پائین نخواهد آمد.
اد پرلماتر نماینده دموکرات کنگره البته از معدود افرادی است که در کنار معترضین حاضر شده است و تنها به اعلام حمایت بسنده ننموده است. وی شنبه شب در دنور و در جریان تظاهرات جنبش اعتراضی وال استریت به معترضان پیوست. وی گفت علیرغم اینکه میداند با پیوستن به معترضان موقعیت شغلی اش به عنوان نماینده کنگره به خطر میافتد، به مخالفان پیوسته است.
پرلماتر ضمن اینکه از معترضان میخواست تا به صورت مسالمتآمیز به تظاهرات خود ادامه دهند، همراه با آنان به راهپیمایی پرداخت. معترضان با تاکید بر مسالمت آمیز بودن ماهیت جنبش والاستریت از عملکرد حزب دموکرات انتقاد کردند، و از اینکه در طی شش هفته گذشته تنها یکی از نمایندگان کنگره در بین آنها حاضر شده، اظهار نارضایتی نمودند.
همزمان با دیگر نقاط جهان که به این جنبش پیوستهاند باید به جنبش تصرف شهر دونيدين در نيوزيلند نیز اشاره کرد. این جنبش نیز به عنوان حمايت از جنبش تسخير وال استريت، اخیرا با صدور اعلاميهاي از هواداران خود درخواست كرد با ايجاد حلقه اي در اطراف ميدان اوكتاگون اين شهر از اين جنبش حمايت كنند نمايندگان شوراي شهر ديندوين نيز اعلام كردهاند در صورتي كه تجمعكنندگان تا ساعت 8 امشب به تجمعات خود پايان ندهند با جريمه نقدي تا 1000 دلار و يا حبس تا 6 ماه مواجه خواهند شد
*ژیژک و جنبش تسخیر والاستریت
از چهرههای برجستهای که در جمع تظاهرکنندگان "تسخیر والاستریت" سخن گفت، اسلاوی ژیژک، فیلسوف و جامعهشناس فرهنگی معروف میباشد. گفتههای او شاید بتواند بهطور کامل اما موجز کلیت داستانی را که با آن مواجهیم جمعبندی کرده و پیش چشم ما نهد. وی در روز 9 اکتبر با حضور در میان معترضان ضمن حمایت از جنبش اخیر، از سیستم کاپیتالیستی و شرکتهای بزرگ انتقاد کرده و اظهار داشت:
"آنها ما را خیالپرداز می نامند. اما خیال پردازانِ واقعی کسانی هستند که فکر میکنند این سیستم میتواند برای مدت نامعلوم به همین شکل ادامه پیدا کند. ما خیال پرداز نیستیم. ما داریم آن ها را از خواب خوششان که دارد به یک کابوس تبدیل میشود بیدار میکنیم. ما چیزی را نابود نمیکنیم. ما تنها شاهد هستیم که چه طور سیستم، خودش را نابود میکند. تصویر آشنای کارتونهایمان را به یاد بیاوریم. یک گربه (در کارتون تام و جری) به سر پرتگاه میرسد اما بیحواس به مسیرش ادامه میدهد. بیخیالِ این که زیرش خالی شده است. تنها وقتی پایین را نگاه میکند و میبیند چیزی زیرش نیست، میاُفتد. این دقیقا همان کاری است که ما داریم این جا انجام میدهیم. ما داریم به سرمایهدارانِ والاستریتی میگوییم آهای! زیر پایتان را نگاه کنید!
در آوریل 2011 دولت چین دستور داد که فیلمها و داستانهایی که واقعیتهای جایگزین یا خیالپردازیهایی مثل ماشین زمان را نمایش میدادند ممنوع شود. این یک نشانه خوب برای چین است. این یعنی مردمانِ چین هنوز به جایگزینها فکر میکنند و دولت چین مجبور میشود که آن را ممنوع کند. ما این جا با ممنوعیت سر و کار نداریم. چرا که سیستم مستقر حتی توانایی ما را برای خیال پردازی سرکوب کرده است. به فیلمهایی که هر روز میبینیم نگاه کنیم. همهچیز در آن ممکن است. میتوان تصور کرد که یک شهاب سنگ به زمین میخورد و زندگی پایان مییابد و غیره. اما انگار نمیتوان پایان سرمایهداری را حتی در خیال متصور شد.
بگذارید یک داستان از دوران کمونیسم برایتان بگویم. مردی از آلمان شرقی به سیبری فرستاده شد تا آن جا کار کند. این مرد میدانست که نامههایش را سانسورچیها میخوانند. به همین خاطر قراری با دوستانش گذاشت. گفت که اگر نامهای که از من می گیرید به جوهر آبی نوشته شده باشد یعنی آن چه که من در نامه نوشتهام درست است. اگر با جوهر قرمز نوشته باشم نادرست. بعد از یک ماه، دوستانش اولین نامه را از طرف وی دریافت کردند. همه متن با جوهر آبی نوشته شده بود. در نامه آمده بود: "همه چیز این جا عالی است. مغازهها پر از غذاهای خوشمزه است. سینماها فیلمهای خوب غربی پخش میکند. آپارتمانها بزرگ و مجلل است. اما تنها چیزی که این جا نمیتوان خرید، جوهر قرمز است."
مشکل اصلی فساد و زیادهخواهی نیست. مشکل اصلی، سیستم است. سیستمی که ما را تا مرز تسلیم می راند. |
همه چیز در جهان ممکن است اما انگار نمیتوان پایان سرمایهداری را حتی در خیال هم متصور شد. |
این شیوه زندگی ماست. ما از همه آزادیهایی که می خواهیم برخورداریم. اما آن چه نداریم جوهر قرمز است. یعنی زبانی نداریم که که با آن بتوانیم عدمِ آزادیمان را بیان کنیم. آن شکلی که ما یاد گرفتهایم درباره آزادی صحبت کنیم جنگ برای آزادی را مقابل تروریسم قرار میدهد. این، معنای واقعی آزادی را تحریف میکند. و شما اشغالکنندگان والاستریت دارید آن کار بزرگ را انجام میدهید: شما دارید جوهر قرمز را به ما میدهید.
یک خطر وجود دارد. ما نباید شیفته خودمان بشویم. ما این جا روزهای خوشی را کنار هم میگذرانیم. اما یادمان نرود! کارناوالهای شادی زودگذرند. آن چه که مهم است اتفاقی است که روز بعد میافتد. زمانی که ما به زندگی عادی برمیگردیم. آیا آن زمان تغییری رخ داده است؟ من نمیخواهم که شما این روزها را به یاد بیاورید و بگویید آه! ما جوان بودیم! چه روزهای زیبایی بود! یادمان باشد که پیام اصلی ما این است: ما حق داریم به جایگزینها فکر کنیم.
ما در بهترین دنیایِ ممکن زندگی نمیکنیم. اما یک راه طولانی در پیش است. پرسشهای به راستی دشواری پیش روی ماست. ما میدانیم چه نمیخواهیم. اما آیا می دانیم چه میخواهیم؟ چه نظام اجتماعی میتواند جایگزین سرمایهداری شود؟ رهبران جدید چه خصوصیتهایی باید داشته باشند؟ یادمان نرود: مشکل اصلی فساد و زیادهخواهی نیست. مشکل اصلی سیستم است. سیستمی که ما را تا مرز تسلیم هل میدهد. تنها از دشمنان حذر نکنیم. حواسمان به دوستان نارفیقی که میخواهند جان حرکت ما را بگیرند نیز باشد.
ما کمونیست نیستیم. اگر کمونیسم آن نظامی است که در سال 1990 سقوط کرد یادمان باشد که آن کمونیست ها امروز بیرحم ترین سرمایهداران هستند. ما امروز در چین یک نظام سرمایهداری داریم که حتی پویاتر از سرمایهداری امریکایی است. اما آن جا دموکراسی نیست. این یعنی وقتی دارید سرمایهداری را نقد میکنید از تهدید کسانی که میگویند شما مخالف دموکراسی هستید نترسید. پیوند بین سرمایهداری و دموکراسی پایان یافته است.
تغییر، ممکن است. ما این روزها چه چیزهایی را ممکن میدانیم؟ به رسانهها گوش کنیم. از یک طرف در حوزه تکنولوژی و سکسوالیته همه چیز ممکن است. شما می توانید به ماه سفر کنید. میتوانید با بیوژنتیک زندگی ابدی داشته باشید. میتوانید با حیوانات سکس داشته باشید و امثالهم. اما به حوزه اقتصاد و اجتماع نگاه کنیم. میگویند که هر تغییری غیرممکن است. ما میخواهیم مالیات بر ثروتمندان اندکی افزایش پیدا کند؛ می گویند محال است، رقابت از دست می رود. ما میخواهیم پول بیشتری صرف سلامت شود؛ می گویند امکان ندارد، یک دولت توتالیتر سر کار می آید. چه طور میشود به ما وعده زندگی ابدی میدهند اما نمی توانند اندکی بیشتر صرف سلامت کنند؟ یک جای کار میلنگد. بیایید اولویتهایمان را همین جا تعیین کنیم. ما استاندارهای بالاتری برای زندگی نمی خواهیم. ما استاندارهای بهتری برای زندگی می خواهیم.
ما باید صبر داشته باشیم. تنها چیزی که من از آن می ترسم این است که یک روز به خانههایمان برویم، سالی یک بار یکدیگر را ملاقات کنیم، چیزی بنوشیم و نوستالژیکوار این روزها را به یاد آوریم. بیایید به یکدیگر قول بدهیم که این اتفاق نمیافتد. ما میدانیم که مردم اغلب نسبت به چیزی اشتیاق دارند اما واقعا آن را نمی خواهند. بیایید نترسیم و چیزی را که به آن اشتیاق داریم واقعا بخواهیم. متشکرم.
*مایکل مور: هرگز مايوس نميشويم
مایکل مور، فیلمساز مطرح امریکایی نیز که به این جنبش پیوسته، در جمع معترضان به نظام سرمایهداری در کالیفرنیا گفت: واكنش پليس در قبال مردم وحشتناك است.
مايكل مور در جمع بيش از هزار معترض در اوکلند اظهار داشت: حوادثي را طي يك هفته اخير در"اوكلند" شاهد بوديم پليس بايد به عنوان "نقطه عطف" اقدامات خود در كارنامه كاري ثبت كند!
مایکل مور با اشاره به وضعیتي یكي از سربازان آمريكايي كه در درگيري با پلیس دچار شكستگي جمجمه شده و توانایی تكلم را از دست داده، گفت: هرگز مايوس نميشويم و هر روز شمار بيشتري از كهنه سربازان به جنبش ضدسرمايهداري ملحق ميشوند.
درحال حاضر با رشد سريع جنبش "وال استريت را تسخير كنيد" و آگاهي مردم آمريكا نسبت به سيستم فاسد اقتصادي آمريكا، "مايكل مور" اعلام كرده، مستند جديد خود را حول موضوع اقتصاد آمريكا و جنبش وال استريت را روي پرده مي برد. زماني كه وی مستند "كاپيتاليسم: يك داستان عاشقانه" را ساخت، اعلام كرد تا زماني كه مردم آمريكا نسبت به سيستم اقتصادي اين كشور واكنش نشان ندهند، مستند ديگري نخواهد ساخت.
«مایکل مور»، قیام وال استریت را فریاد نسل جوان بر سر بیعدالتی موجود در جامعه آمریکا میداند که به زودی سراسر آمریکا را در بر خواهد گرفت.
*مقایسه پوشش خبری دو رویداد "تیپارتی" و "تسخیر والاستریت"
نکته جالب دیگر در مورد تظاهرات والاستریت، پوشش خبری درباره آن و مقایسه آن با [به اصطلاح] "جنبش تیپارتی" است که جمهوریخواهان ترتیب دهندهاش بودهاند. نمودارها نشان میدهند که پوشش رسانهای این دو جنبش بههیچوجه یکسان نبوده است. با آنکه تیپارتی از همان ابتدا پوشش وسیعی از سوی رسانههای آمریکا یافت، اما جنبش تسخیر والاستریت در ابتدا اصلا از آن پوشش بهرهمند نبود.
در نمودار زیر نحوه پوشش این دو واقعه را به لحاظ زمانی میتوان دید:
مقایسه پوشش خبری دو رویداد "تیپارتی" و "تسخیر والاستریت" |
در نمودار دیگری نیز میتوان حوادثی را که رسانههای آمریکا را ناچار به انعکاس جنبش والاستریت کرد، مشاهده میکنیم.
همانطور که نمودار بالا نشان می دهد سه رویداد: 1) کاربرد اسپری فلفل برای نخستین بار، 2) بازداشت گسترده و 700 نفری پل بروکلین و 3) برخوردهای شدید پلیس با معترضین در روزهای آتی، همان حوادثی هستند که رسانه را واراد به انعکاس این جنبش نمودند.
سخن آخر
اینکه حرکت اخیر تا چه حد اصیل بوده و برآمده از مردم عادی و دردکشیده آمریکاست، بر ما پوشیده است چراکه گاه نشانههای متناقضی بعضا از این جنبش به چشم میخورد؛ از جمله این نشانههای مشکوک باید به حمایت معنوی و در عین حال مادی بنیاد معروف سوروس از این جنبش اشاره کرد. البته یقینا دردهایی در بطن جامعه وجود داشته که منجر به ایجاد چنین جنبش عظیمی در سطح آمریکا و جهان گردیده است. جنبشی که روز به روز در حال عمیقتر و گستردهتر شدن بوده و ملتهای بیشتری را جذب خود میکند.
به هر حال باید منتظر بود و دید که این جنبش تاچه حد اصیل است! به عبارت بهتر تا به کی اصیل باقی خواهد ماند؟
*آيا اقتصاد اسلامي راهحل جنبش وال استريت است؟
يكي از بحثهاي مطرح در شبكههاي اجتماعي، پاسخ به اين سوال است كه در صورتي كه بپذيريم نظام سرمايهداري باعث بروز بحران شديد اقتصادي در آمريكا و ديگر كشورهاي جهان شده است، جايگزين مناسب براي نظام سرمايهداري چيست؟
براساس اين گزارش، جوابهاي زيادي از سوي نخبگان منتقد نظام سرمايهداري به اين سوال داده شده است اما در ميان سكوت نخبگان ايراني، جواب يك پژوهشگر مسلمان به اين سوال قابل توجه است.
اين پژوهشگر مسلمان در مقالهاي با عنوان «تنها نظام اقتصادی کامل»، با برشماري نقایص و نقاط ضعف نظام سرمایهداری که مبتنی بر بهره بیشتر است، به تبليغ نظام اقتصادی اسلامي كه مخالف ربا و بهره است، پرداخته است.
وي با بيان اينكه نوع تكامليافته نظام اقتصادي اسلام در حال حاضر در مالزي اجرا شده است، معترضان آمريكايي را دعوت كرده كه با بررسي وضعيت فعلي كشور مالزي، خواهان استقرار نظام اقتصادي اسلام به جاي نظام سرمايهداري در آمريكا شوند.
در بخشي از اين مقاله كه حاوي ارجاعات نويسنده به آيات قرآن است، وي با اشاره به آیاتي از دومين سوره قرآن، به دشمني شديد اسلام با ربا اشاره كرده و آن را باعث وقوع بحران جهاني دانسته است.
نویسنده در ادامه با ارجاع به آيات ديگر قرآن، به بیان دلایل استحکام و پایداری نظام اقتصادی اسلام و سستی نظام اقصادی سرمایهداری پرداخته است.
*چه خواهد شد؟
جنبش اشغال وال استریت، صرفنظر از هیاهوهای تبلیغاتی و خبری که در اطراف خود دارد، یک نوع اعتراض مدنی به مشکلات رو به گسترش در معیشت مردم آمریکاست.
قدر مسلم این جنبش تنها یک ابراز خشم نیست و برخی اعضای آن تلاش میکنند تا برای بهبود وضعیت زندگی مردم آمریکا دستآوردی داشته باشند. تظاهرات خیابانی و جنبشهای اعتراضی در آمریکا سابقهدار است و در گذشته نیز مردم آمریکا در اعتراض به استمرار جنگ ویتنام و یا نابرابریهای اجتماعی و تبعیض نژادی، دست به اعتراضات بسیار گستردهای زده بودند که در زمان خود دستاوردهای قابل توجهی در پی داشت. در حال حاضر نیز نحوه عملکرد دولتمردان آمریکایی با این جنبش، تا حد زیادی آینده جنبش و اثرات را آن در جامعه مشخص میسازد.
البته نکات مشکوکی هم وجو دارد که باید با دقت بررسی شود. مثلا برخی گروههای خاص كه در اعتراضها وارد شدهاند، توسط موسسه تایدز حمایت مالی میشوند. او میگوید شواهد محكمی وجود دارد كه موسسه تایدز حدود هفت میلیون دلار از جرج سوروس دریافت كرده است. وی همچنین عنوان كرده كه مجله ادباسترز كه تبلیغ "روز خشم امریكایی" را چاپ و از مردم برای شركت در آن دعوت كرد، توسط موسسه تایدز حمایت مالی میشود كه در یك قلم، كمك مالی حدود 330 هزار دلار از تایدز دریافت كرده است.
این در حالی است كه موسسه تایدز طبق یك تبصره مخصوص دولتی در سازمان مالیات امریكا، از ارائه حسابهای مالی خود معاف شده است. بنابراین به احتمال قریب به یقین، میزان كمكهای با واسطه سوروس به گروههای اجیرشده توسط دولت برای رخنه در صفوف معترضین امریكایی، بیش از مبالغ مطرح شده به صورت رسمی است.
البته این تنها جرج سوروس نیست كه موضوع تلاش وی برای مصادره اعتراضات اخیر به نفع دولت امریكا افشا شده است بلكه ردپای پاتریك گسپارد مشاور امور سیاسی اوباما نیز در این میان به چشم میخورد. مجله حزب امریكایی های طرفدار خانواده های زحمتكش كه گسپارد در آن عضویت موثر دارد، از مردم برای شركت در اعتراضات زیر پرچم این حزب، دعوت كرده و طبیعی است كه با توجه به دولتی بودن ماهیت این حزب و عضویت اعضای موثر دولت در آن، دولت امریكا تلاش میكند مدیریت معترضین را از طریق واسطههای خود به دست آورد.
* رهبر معظم انقلاب و جنبش ۹۹ درصد
مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در جمع مردم کرمانشاه با اشاره به جنبش "وال استریت" در آمریکا، آنرا مسئله مهمی خواندند و افزودند:
مردم آمريكا در واقع به حاكميت اقليت يك درصدي بر اكثريت نود و نه درصدي معترض هستند كه ماليات و پول مردم آمريكا را هزينه براه انداختن جنگ در افغانستان و عراق و حمايت از رژيم صهيونيستي مي كنند.
ممكن است حكومت آمريكا با شدت عمل، اين جنبش اعتراضي را سركوب كند اما نمي تواند ريشه هاي آن را از بين ببرد.
ريشه هاي اين حركت در آينده آن چنان گسترش خواهد يافت كه نظام سرمايه داري آمريكا و غرب را زمين خواهد زد.
ريشه هاي اين حركت در آينده آن چنان گسترش خواهد يافت كه نظام سرمايه داري آمريكا و غرب را زمين خواهد زد. |
**منابع بیشتر برای مطالعه و تحقیق
*کتابهایی در مورد نفوذ یهودیان در والاستریت:
Martin Meyer: Nightmare on Wall Street: Salomon Brothers and the Corruption of the Marketplace
James Stewart: the Den of Thieves
Michael Thomas: Hanover Place
Connie Bruck: The Predator's Ball
Gerald Goldwell: Organized Crime in Europe
Barry Minkow: The Kid Who Swindled Wall Street