به گزارش مشرق، مسعود سلطانیفر بار دیگر با رای اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر ورزش و جوانان در دولت دوازدهم انتخاب شد تا حضورش در این وزارتخانه را که از سال 95 آغاز شده بود، تداوم ببخشد.
وی پس از این موضوع در صدوسیونهمین جلسه شورای معاونان وزارت ورزش و جوانان، نخستین صحبتها پس از انتخاب اخیرش را انجام داد و اهدافش در طول چهار سال آینده را تشریح کرد. یکی از مواردی که او عنوان کرد، بحث کادر سازی برای 10 سال آینده ورزش کشور بود که سلطانیفر بر روی آن تاکید دارد.
موضوع کادر سازی در ورزش کشور بدون شک یکی از مهمترین مباحث است که تاثیر بسیار مهمی در آینده خواهد داشت و میتواند در صورت تحقق، منجر به اتفاقات بزرگی از جمله موفقیت روز افزون در المپیک شود. بنابراین شعاری که داده شده، فینفسه عالی است، اما باید ببینیم که وزارت ورزش چقدر میتواند در تحقق آن موفق باشد.
یکی از بخشهای مهم ورزش، فدراسیونها هستند؛ نهادهایی که تصمیمات کلان درباره رشتهای خاص در آنها گرفته میشود. هماکنون افرادی در برخی از فدراسیونها حضور دارند که کارمند رسمی وزارت ورزش و جوانان هستند و در واقع دو پست را همزمان در اختیار دارند. از جمله این افراد میتوان به روسای برخی از فدراسیونها از جمله فدراسیونهای دوچرخهسواری، پرورش اندام، شنا، گلف،کاراته، اسکیت، کبدی، انجمنهای ورزشی و اسکی، دبیر فدراسیون شنا، دبیر فدراسیون کاراته، دبیر سابق فدراسیون قایقرانی، نایب رئیس فدراسیون تیراندازی، نایب رئیس اسکی، نایب رئیس اسکیت یا حتی مسئولان کمیتههای مختلف فدراسیونها از جمله امور بینالملل و روابط عمومی سابق فدراسیون فوتبال یا حتی تعداد زیادی از کارمندان امور مالی فدراسیونها، آیتی و حتی تشریفات اشاره کرد. اخیراً نیز سمتهای دیگری از جمله بازرسان فدراسیونها و حتی عضو هیئت رئیسه نیز در اختیار کسانی قرار گرفته که در وزارت ورزش حضور دائمی دارند و کارمند این نهاد هستند.
حضور چنین افرادی که بخشی از آنها به فدراسیونها مامور شدهاند، مختص به دوره کنونی وزارت ورزش نیست بلکه از گذشته نیز شاهد چنین مواردی بودهایم؛ چرا که بیشتر این افراد پیش از حضور سلطانیفر در وزارت ورزش، حضور داشتند و تقریباً به اواخر دوره ریاست خود نیز رسیدهاند. البته برخی انتصابات نیز در دوره سلطانیفر صورت گرفته که میتوان به انتخاب سرپرست فدراسیون بوکس و ... اشاره کرد. در این اما چند نکته وجود دارد.
اول اینکه شرایط موجود، علاوه بر اینکه باعث ایجاد این شائبه میشود که هر آنکه خواهان سمتهای کلیدی در فدراسیونهای ورزشی است، باید از کانال و ارتباطات وزارت ورزش باشد، منجر به ایجاد چند نقطه ضعف خواهد شد. یکی از ضعفها عدم ورود نیروهای مختصص و جوان به فدراسیونها است. زمانی که پستهای کلیدی فدراسیونها در اختیار کارمندان و حتی بازنشستگان وزارت ورزش قرار میگیرد، این کار مانع ورود چهرههای علمی و متخصص میشود.
موضوع دوم دوشغله شدن افراد است. همان طور که گفته شد، برخی افراد به صورت همزمان در وزارت ورزش و فدراسیون هستند و دو پست را اِشغال کردهاند، در حالی که اگر فقط در یکی از آنها حضور داشته باشند، جا برای حضور یک نیروهای جوان باز میشود. ضمن اینکه با توجه به عدم حضور آنها در وزارت ورزش، این وزارتخانه مجبور به استخدام نیروهای جدید برای پوشش این افراد شده است.
مورد سوم نیز سوء استفادههایی است که دو طرف میتوانند داشته باشند. زمانی که کارمندان وزارت ورزش به فدراسیونها میروند، اگر اشتباهی داشته باشند، وزارتخانه نمیتواند ایرادها را چندان بزرگ جلوه بدهد، چرا که کارمندش را به فدراسیون فرستاده و خودزنی شیوه عاقلانهای نیست. در سوی مقابل نیز چنین افرادی میتوانند فشار از بالا را به فدراسیون وارد کنند تا اهداف مورد نظر وزارت ورزش تامین شود.
موضوع چهارم، بحث پرداخت حقوق و مزایای این افراد است زیرا وزارت ورزش فدراسیونها را ملزم به واریز حقوق این افراد به خزانهداری خود و پس از آن به شخص مامور میکند. این موضوع خود موجب فشار مضاعف به فدراسیونها شده چرا که اِشل حقوقی این افراد غالباً بیشتر از عرف کارمندان معمول فدراسیونها است.