به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «سردشت» به عنوان اولین شهر شیمیایی شده جهان شاهد فجیع ترین جنایات بشری رژیم بعث بر علیه مردم مظلوم این شهر بوده است اما مردم این شهر مقاوم در دوران پس از پیروزی انقلاب در مقابله با گروهک های ضد انقلاب و در دوران هشت سال دفاع مقدس با تحمل رنج جنگ و بمباران شیمیایی مقاوم و استوار مانع از رسیدن دشمنان به اهداف خود شدند.
بر همین اساس, جمعی از هنرمندان استان تهران که در قالب کاروان راهیان نور از یادمانهای دوران دفاع مقدس غرب و شمالغرب بازدید کردند, با حضور در منزل یکی از خانواده های مقاوم و جانباز دوران دفاع مقدس با این خانواده دیدار و گفتوگو کردند.
هادی توحیدی که اصالتاً اهل سردشت و بازنشسته آموزش و پرورش است, به همراه همسر و 3 فرزندش در بمباران شیمیایی سردشت به جانبازی نائل شدهاند. او در خصوص مقاومت مردم سردشتمی گوید: من شخصا اهل سردشت هستم و پس از پیروزی انقلاب و دوران هشت سال دفاع مقدس در سردشت حضور داشتیم و درد شیمیایی را تحمل کردیم اما هیچگاه شهر را خالی نکردیم. شهر چندین مدت هم دست گروهکهای ضد انقلاب بود اما مردم این شهر را ترک نکردند و با مقاومت گروهک های ضد انقلاب را از شهر بیرون راندند.
ضد انقلاب معلمی را به جرم تدریس قرآن ترور کردند
توحیدی خاطره ای را در خصوص جنایات ضد انقلاب در این شهر را اینچنین نقل میکند: زمانی که مدیر مدرسه بودم یک معلمی به نام علی صادقی در مدرسه معلم قرآن بود. یک روز ساعت 4 بعد از ظهر بود که ضد انقلاب به مدرسه حمله مرد و این معلم را با اسلحه به شهادت رساند. این صحنه شهادت او هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود. او هیچ گناهی را مرتکب نشده بود و ضد انقلاب او را به خاطر اینکه قرآن درس میداد به شهادت رساند. آن روز به خاطر اینکه شهر نا امن بود نمی توانستیم او را به بیمارستان ببریم تا اینکه ساعت 9 شب وقتی اوضاع آرام شد او را درون یک پتو پیچیدیم و به بیمارستان انتقال دادیم و او در این مدت به شهادت رسیده بود.
او درباره شرح وقوع فاجعه بمباران سردشت میگوید: حدود ساعت 16:30 دقیقه بود که هواپیماهای عراق به سردشت هجوم آوردند و چندین نقطه شهر را بمباران کردند. من آن موقع در 100 متری فلکه سرچشمه محل اصابت یکی از این بمبها بودم زمانی که این اتفاق رخ داد در وهله اول مردم نمیدانستند که این بمب شیمیایی است و همه به سمت شهدا و زخمی ها رفتند تا به آنها کمک کنند اما پس از مدتی بوی شدیدی ما را اذیت کرد و بعد متوجه شدیم که این گاز شیمیایی است و به این گاز آلوده شده ایم. در این فاجعه 113 نفر در ساعات اول به شهادت رسیدند و این شهر جمعاً 4هزار نفر جانباز و شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرده است.
هنوز هم از مشکلات شیمیایی رنج میبریم
این جانباز شیمیایی در خصوص مشکلات جسمی که از این فاجعه گریبانگیر او شده میگوید: هنوز هم این عوارض این بمباران بر روی ما وجود دارد و الان هم گریبانگیر آن هستیم و هر ماه باید به تهران برویم و تحت مداوا باشیم. مشکلات ریوی و چشمی و اعصاب بسیار ما را رنج می دهد اما آنها را تحمل میکنیم.
ملائکه اسدی همسر هادی توحیدی نیز که بیش از 30 سال پرستار بیمارستان سردشت بوده و خود نیز دچار استنشاق گاز شیمایی شده و به درجه جانبازی نائل شده, میگوید: آن موقع که جنگ بود بنابر نیاز و کمبود نیرو ما 24 ساعته در بیمارستان بودیم و مرتباً شب و روز مریض به بیمارستان میآمد و ما او را مداوا میکردیم.
خودم را فدای بیماران شیمیایی کردم
این بانوی مقاوم و ایثارگر میگوید:آن روزی که شیمیایی زندند, خودم عصر کار بودم و به همراه سه فرزندم سرکار بودیم. وقتی که شیمیایی زدند و مجروحین را آوردند اول هیچ شخصی چیزی نفهمید و گفتند یک بمب معمولی هست و بعدمتوجه شدیم که بمباران شیمیاییشده است.پس از این حادثه ما به علت آنکه در بیمارستان فضا وجود نداشت و مملو از بیمار بود در سوله تربیت بدنی مریض ها را شستشو میدادیم و زخمی ها را مداوا می کردیم و به دیگر شهر ها اعزامشان میکردیم و پس از این حادثه روزها به خانه برنگشتم. خودم آن موقع به علت استشمام گاز شیمیایی نفس تنگی گرفتم و تمام بدم تاول زده بود اما به علت اینکه مریض های دیگری که باید سریعاً درمان می شدند خودم را بستری نکردم و به فکر مداوای مجروحین بودم.من با اینکه بومی سردشت نبودم اما خودم را فدای مریض ها میکردم. اینجا 50 سال دیگر هم دارای اثرات شیمیایی هست. و من هم باید ماهی یک بار به تهران بروم از سال 84 این بیماری دامن گیر من شده و زندگی را برای من سخت کرده است