سرویس ورزش مشرق - خوب است که صعود به جام جهانی برای فوتبال ملی ما چندان شگفتآور نباشد و اتفاقا چشم به حضور در مرحله حذفی داشته باشیم و بازی در مرحله گروهی برایمان افتخار نباشد اما در میان گوشه کنایههای کیروش و جنگهای زرگری بین مقامات فوتبال یکی از نکات مهمی که نمیشود آن را انکار کرد امکانات کم، منابع مالی محدود، مشکلات مربوط به تحریم سیاسی و صد البته ضعف فوتبال پایه است.
با چنین مشکلاتی کم کم عظمت و ارزش یک صعود به چشم میآید. تیم ملی ایران در حالی که صعودش به جام جهانی حتمی شده بود در یک بازی حیثیتی و با یک بازیکن کمتر مقابل کره جنوبی تن به تساوی بدون گل داد تا رکورد رویایی و تاریخی بازیهای بدون گل خورده حفظ شود.
پس از بازگشت ملیپوشان به کشور ماجرای بیانیه بازیکنان درباره اینکه هیچ مقامی از آنها تشکر نکرد و اینکه این موفقیت ها به چشم کسی نیامده است، پیش آمد.
به بهانه این موضوع و ماجرای پاداش به ملیپوشان سری میزنیم به فوتبال حرفهای سراسر جهان و داستان پاداش در نقاط مختلف دنیا را زیر ذرهبین میگذاریم.
تیم ملی فوتبال ترکیه پس از صعود به یورو 2008 به میزبانی مشترک دو کشور اتریش و سوئیس از سوی فدراسیون فوتبال این کشور به یک ضیافت باشکوه دعوت شد. در آن مراسم مقامات سیاسی و حتی نظامی ترکیه، حضور داشتند. با ملیپوشان عکس یادگاری گرفتند و ماجرا به صورت زنده و مستقیم از تلویزیون دولتی ترکیه پخش شد. پاداش بازیکنان ترکیه در آن مراسم یک گل رز و یک عروسک دستباف توسط کودکان یک روستای محروم در مناطق مرزی ترکیه بود.
این یکی از ارزشمندترین هدایایی بود که بازیکنان تیم ملی ترکیه دریافت کردند. اما یادمان باشد همین بازیکنان که پاداش گل رز و عروسک دستباف را با بغض و تعهد ملی در آغوش کشیدند، بهترین بازیهای تدارکاتی را تجربه کردند. در بهترین هتل سکونت داشتند. حقوق باشگاهی و ملی خود را به صورت منظم گرفته بودند. خانواده آنها با پرواز اختصاصی در تمام سفرها از سوی فدراسیون فوتبال ترکیه با پول مردم ترکیه پذیرایی شدند.
به کشور آلمان سر میزنیم. جایی که فوتبال ملی این کشور به سال 2010 میلادی نتایج قابل قبولی کسب نکرد اما از دید کارشناسان فوقالعاده بود و عدم کسب نتیجه مطلوب را میشد به ماجرای بدشانسی و قرعههای بد گره زد. در چنین شرایطی تصمیم بر آن گرفته شد که از بازیکنان تیم ملی فوتبال آلمان تقدیر و تشکر شود.
صدراعظم وقت آلمان با اهدای یک کتابچه مربوط به مراقبت از کودکان مبتلا به سرطان و اصل بازی درمانی در اتاق مخصوص نگهداری از این کودکان ماجرای پاداش بازیکنان را حل کرد. آنها از یک بیمارستان مخصوص کودکان مبتلا به سرطان بازدید کردند و سپس به خانههایشان رفتند.
این پاداش معنوی و تاریخی به بازیکنانی تعلق گرفت که صرف نظر از ثروت مربوط به دنیای فوتبال به عنوان یک شهروند آلمانی هیچ گونه مشکل مالی و حتی روحی و روانی نداشتند. هیچ کدام از این بازیکنان برای داشتن آینده بهتر یا کسب حیثیت اجتماعی مجبور به تجارت اتومبیل، لباس، کالاهای مختلف و یا ساخت و ساز در بخش ساختمان، نبودند. حقوقشان را کامل دریافت کردند و بهترین امکانات ممکن در دنیای فوتبال، در اختیارشان بود. در چنین شرایطی ارائه پاداش مالی به بازیکنان ممکن است حتی نوعی توهین تلقی شود.
به فوتبال آمریکای جنوبی میپردازیم. وقتی تیم ملی فوتبال کاستاریکا خوش درخشید و وارد عرصه جام جهانی و جام ملتهای آمریکای جنوبی شد، رقبای سرسخت خود را یک به یک کنار زد و تبدیل به یک مدعی شد. در بازگشت به کشور با استقبال تاریخی مردم مواجه شد. بازیکنان از دیدن تشویق جمعیت میلیونی بین فرودگاه تا میادین مرکزی شهر به شدت احساساتی شده و گریستند.
پاداش چنین سربازان ملی و بازیکنان فداکار و دوستداشتنی به سال 2013 چه بود، دولت کاستاریکا با ارسال بیانیهای نوشت: تیم ملی زیر نظر فدراسیون فوتبال است و این موضوع به دولت ربطی ندارد. از آنها ممنونیم و برایشان آرزوی موفقیت میکنیم.
فدراسیون فوتبال کاستاریکا اما به هر کدام از این بازیکنان معادل 300 هزار دلار پاداش نقدی داد و به جز 2 بازیکن همه ملیپوشان بخش قابل توجه یا تمام پول خود را به بیمارستانهای دولتی مخصوص کودکان اهدا کردند. اتفاقا این تیم نیز در بهترین هتل با بهترین امکانات به کار خود ادامه میداد و حقوق بازیکنان به طور کامل پرداخت میشد. حتی کادر پزشکی و روانشناسی تیم ملی فوتبال کاستاریکا در آن زمان یکی از رویاییترین تیمهای پزشکی و روانپزشکی فوتبال محسوب میشد که توسط فیفا مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال دیگر از پاداش بازیکنان اینکه کشور ژاپن در پی درخشش تیم ملی فوتبال خود در اواخر دهه 90 میلادی در سطح آسیا و جهان تصمیم گرفت در مراسمی باشکوه از آنها تقدیر و تشکر کند. مردم بسیاری جمع شدند و به هر یک از آنها یک هدیه نمادین از شمشیر سامورایی در قالب شیشهای اهدا شد. پس از آن چند نفر از بازیکنان تیم ملی که البته مانند مثالهای قبلی با بهترین امکانات موجود، فوتبال حرفهای را تجربه کرده بودند حتی بخشی از حقوق و پاداش مخصوص فیفا را به چند خیریه مهم در کشور خود اهدا کردند.
در ماجرای پاداش بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، مثل همیشه قضاوت با مردم است اما برخی نکات بدیهی نیازی به قضاوت مجدد ندارد. مطالبی مثل حقوق شهروندی، حقوق حرفهای، لزوم داشتن امکانات مناسب در کمپ ملی، مستقل و مردمی بودن یک فدراسیون، عدم دخالت دولت (سیاست) در ورزش و حس خدمت به کشور در لباس تیم ملی که بیارتباط با لباس سربازی، نخواهد بود. به امید روزی که پاداش دهنده و پاداش گیرنده هر دو در رضایت کامل انجام وظیفه کنند.