به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «سرو در بند» زندگینامه و خاطرات دانشجوی شهید محمدرضا چمنی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. شهید چمنی متولد نیشابور و دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف بود. او در طول عمر 28 سالهاش فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و جهادی بسیاری انجام داد و سرانجام در سال 1363، در عملیات عاشورا به شهادت رسید.
در بخشی از این کتاب که خاطرات شهید از زبان خودش روایت میشود، به ماجرای اسیری او در دست گروهک کومله اشاره میشود، محسن عمادی رئیس موسسه شهید ابراهیم هادی در این باره میگوید: شهید چمنی در اوایل جنگ با 6 پاسدار دیگر به کردستان میرود، در راه کوملهها آنها را اسیر کرده و هر 6 پاسدار را شهید میکنند، نوبت به او که میرسد، فرصت میخواهد تا نماز بخواند،در همین هنگام شیخ کوملهها از راه میرسد و بحثی بین این دو بر سر وضوی صحیح پیش میآید، شیخ از افرادش میخواهد تا وی را اعدام نکنند تا او بتواند اثبات کند که وضوی شهید چمنی اشتباه است. این مباحثات تا دو سال به طول میانجامد و محمد چمنی با بسیاری از شیخهای آن منطقه بحث میکند. در نهایت از او میخواهند با تعدادی از جوانان کرد که میخواهند کمونیست شوند، صحبت کند. او موفق میشوند آنها را از کمونیست برگرداند. پس از دو سال او را آزاد میکنند، اما شهید چمنی میگوید: دو سالاز عمر من را هدر دادهایدف بیایید یا من را مجاب کنید، که شما مسیر درست را میروید، یا من شما را مجاب میکنم. در نهایت او 140 کومله را به بانه میآورد و از سپاه برایشان اماننامه میگیرد.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
محمد پس از بازگشت از سفر جهادی با دانشجویان به سیستان و مشاهده محرومیت مردم آنجا و در زمان دانشجویی که در تهران بود، کورهای اختراع کرد که با نفت سیاه یا مازوت و آب قابل استفاده بود.
ابعاد تقریبی کوره 3 در 4 متر بود و در هر جایی قابلیت بهرهبرداری داشت. انگیزه محمد از ساخت کوره این بود که نقاط محروم کشور که خانههایی از گِل داشتند با استفاده از این کوره، خانههای آجری بسازند.
طرز کار کوره به شکلی بود که از مخلوط شدن مادهی سوختنی ارزان قیمت با آب، حالتی انفجاری پدید میآمد که حرارت بالایی تولید میکرد و در مدت زمان کوتاهی خشت خام را میپخت.
افراد زیادی برای خرید امتیاز کوره به محمد مراجعه کردند، ولی امتیاز کوره را به جهاد دانشگاهی داد تا رایگان در اختیار مردم محروم قرار گیرد.
محمد در آن زمان، ایام دانشجویی را سپری مینمود و اوقات فراغت از درس، همچنین ساعاتی از شب را سرگرم کار بر روی کوره بود.او به خاطر جوشکاری بیوقفه، که غالباً بدون امکانات امنیتی بود، شبها هنگام استراحت، سیب زمینی خام روی چشمانش میگذاشت تا درد چشم را التیام بخشد.با تصویب و شروع کار کوره، زمین خالی در پشت دانشگاه صنعتی شریف تهران، در اختیار محمد قرار گرفت تا تاسیسات اولیه کوره را در آنجا طراحی کند.