به گزارش مشرق، رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش(ع) در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آماده مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند، مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر(ص) پژوهش کنند با او به محاجه(دلیل آوردن) پرداخته و سرانجام بحثۀشان به جایی کشید که حضرت محمد(ص) خواست تا با آنها مباهله کند.
هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) میخواهد آنها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانوادهاش را به خطر نمیانداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.
این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگیهای اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده میشود.
بیست و چهارم ذیالحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آلعمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده، (باز) کسانی درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسی که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)
دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)
در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور میدهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسی درباره عیسی(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.
مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهی بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) میکرد.
چگونه ممکن است، کسی که به تمام معنی به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانی گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات میکند؟
مسلماً ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است زیرا اگر دعای او به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجهای جز رسوایی دعوت کننده نخواهد داشت.
چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیدهای بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحلهای گام بگذارد؟
از اینجا است که گفتهاند: دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مباهله، یکی از نشانههای صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجی که بعداً از مباهله به دست آمد.
در روایات اسلامی وارد شده هنگامی که پای مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسی سرچشمه میگرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلی الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.
و اگر با نفرات بسیار محدودی از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!
آنها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش میکند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.
مسیحیان هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خودداری کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.
«مباهله» سند زندهای برای عظمت اهل بیت(ع)
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کردهاند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و علی(علیه السلام)بودند.
بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها علی(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانی در این زمینه نقل شده است.
ولی بعضی از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیدهاند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.
مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه میگوید: «این روایات همگی از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتی بر بسیاری از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساختهاند»!!
اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان میدهد: علیرغم پندارهای تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیاری از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهی نمیشود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.
برای روشن شدن این حقیقت، قسمتی از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا میآوریم:
«قاضی نور اللّه شوشتری» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین میگوید:
«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به علی(علیه السلام)است».