کد خبر 774804
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۰
مقتول

در و دیوارهای بن‌بست شفیعی در خیابان زربافان در جنوب تهران حالا پر است از پارچه‌نوشته‌ها و بنرهایی که عکس ابوالفضل روی آنها به چشم می‌خورد.

به گزارش مشرق، اینجا همه عزادارند اما هنوز کسی باور ندارد چنین اتفاقی در محله‌ آنها رخ داده است. پدر ابوالفضل نایی برای حرف زدن ندارد اما عمه او که در روزهای گذشته تلاش زیادی برای پیدان کردن برادرزاده‌اش کرده پاسخ‌مان را می‌دهد. او بغض کرده و به سختی می‌تواند حرف بزند و هنوز باور ندارد که ابوالفضل از میان آنها رفته و دیگر صدای خنده‌هایش در فضای خانه نمی‌پیچد.

می‌گوید ابوالفضل بازیگوش بود و نمی‌تواند قبول کند که دیگر خبری از آن بازیگوشی‌ها نیست. عمه ابوالفضل می‌گوید که او را مانند پسرش دوست داشته و حکم مادر را برای او دارد.

او می‌گوید: وقتی ابوالفضل ناپدید شد امید داشتیم که به خانه بر می‌گردد. می‌گفتیم چون بچه بازیگوشی است حتما جایی رفته و برمی‌گردد اما نمی‌دانستیم که او همان روز کشته شده و دیگر به خانه برنمی‌گردد.

زن جوان ادامه می‌دهد: ابوالفضل هشت‌ماهه بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. او پیش پدرش و مادرم بزرگ شد. البته من هم بیشتر وقت‌ها خانه مادرم بودم و از ابوالفضل نگهداری می‌کردم.

او بازیگوش بود اما خیلی مظلوم و مودب بود. همه اهالی محل همیشه از ادب او تعریف می‌کردند. روز حادثه به مادرم گفت که برای بازی به پارک می‌رود. قرار بود یک ساعت بعد برگردد. چون برنامه داشتیم که با هم به مراسم مولودی برویم.

ساعت حدود 6بود که رفت اما چون برنگشت مادرم نگران شد و به مسجد محل رفت. چون حدس می‌زد به آنجا رفته باشد. مادرم بیشتر وقت‌ها با ابوالفضل به مسجد می‌رفت اما آنجا هم نبود. آن شب همه جا را به‌دنبال ابوالفضل گشته بودند اما اثری از او نبود.

ساعت 12 شب برادرم به کلانتری گزارش گم شدنش را اعلام کرد. روز بعد هم من تراکت تهیه کردم و روی در و دیوارهای منطقه و ترمینال جنوب چسباندم. از طرفی در اینستاگرام صفحه‌ای برای ابوالفضل درست کردم و حتی در تلگرام هم کانالی راه‌اندازی کردم به این امید که جگرگوشه‌مان پیدا شود.

حتی یک نفر با من تماس گرفت و گفت ابوالفضل را در مرکز تهران دیده که به سرعت خودمان را به آنجا رساندیم اما فقط شباهت ظاهری بود. تا اینکه چهارشنبه‌شب خبر دستگیری قاتل ابوالفضل منتشر شد و همه ما را شوکه کرد. اصلا باور نمی‌کردیم که او کشته شده آن هم به‌دست پسر همسایه‌مان که او را می‌شناختیم.

وی می‌گوید: همان روزی که مأموران برای تحقیق به محل آمدند علی را به‌عنوان مظنون دستگیر کردند اما همه ما می‌گفتیم اشتباه او را گرفته‌اند و اصلا کار او نیست. برادر علی که در انتقال جسد همکاری کرده، دوست برادرم یعنی پدر ابوالفضل بود که پابه‌پای ما به‌دنبال ابوالفضل می‌گشت ولی حالا متوجه شدیم که نقش بازی می‌کرد. درخواست برادرم قصاص است و قاتل باید خیلی زود قصاص شود. عمه ابوالفضل به اینجا که می‌رسد گریه امانش را می‌برد و هق‌هق‌ کنان ادامه می‌دهد: پسرمظلوم ما آرزو داشت خواننده مشهوری شود. عاشق موسیقی بود اما همه آرزوهای ما و او بر باد رفت.


پس از این حادثه و عصر پنجشنبه چند نفر با چوب به محل زندگی قاتل هجوم بردند و شیشه‌های در ورودی را شکستند و وارد خانه آنها شدند و با چوب تلویزیون و وسایل خانه را شکستند. عمه ابوالفضل در این خصوص می‌گوید: خانواده من عاجزانه از دوستان و آشنایان و اهالی محل خواستند که هیچ واکنشی نشان ندهند و اجازه بدهند همه‌چیز قانونی پیش برود اما این دسته از افراد آنقدر عصبی بودند که با توجه به شناختی که از ابوالفضل داشتند چنین خشمگین شدند و نتوانستند خودشان را کنترل کنند.


من حتی شنیدم که شبانه خانواده قاتل وسایل خانه خود را برداشته و آنجا را تخلیه کرده‌اند. وی گفت: پدر قاتل بازنشسته بود و خانواده خوبی هستند. آنها سال‌هاست در این محل زندگی می‌کنند و ما تا به حال از آنها بدی ندیده بودیم. از همه می‌خواهم اجازه بدهند که قانون تکلیف پرونده را روشن کند.

منبع: رکنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۵
    34 3
    خدا رحمتش کند وبه بازماندگانش صبر عطا کند
  • IR ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۵
    17 2
    اخر الزمانه بچه هاتونو مثل روباه به دندون بگیرین تا حفظشون کنید اگه میتونین از ایران برین
  • P IR ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۵
    8 0
    داغ قاتل روانیو رو دل مادر وخواهرش بزارید..

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس