به گزارش مشرق، «حسن رشوند» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
رئیسجمهور در دیدار رئیس مجلس بلژیک با اشاره به توافق هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ گفت: « توافق در یک مسئله مهم به نام هستهای، یکی از موفقیتهای بزرگ میز مذاکره در یک مسئله پیچیده بود که میتواند الگویی برای مسائل پیچیده منطقهای و جهانی باشد.»
در کنار بیان این نکته، رئیسجمهور به این مقام نهچندان تأثیرگذار اروپایی گفت از اتحادیه اروپا انتظار داریم که اولاً به طور کامل به توافق برجام عمل کند و ثانیاً به امریکا نسبت به پایبندی به تعهداتش در برجام فشار آورد و به آنها پیام قاطعی داده شود. در این سخنان رئیسجمهور چند نکته وجود دارد که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت:
۱ ـ با نگاه به این اظهارات میتوان گفت رئیسجمهور خود اعتراف کردهاند اروپا بر اجرای کامل توافق برجام پایبند نبوده است و آنچه در قضیه برجام مقامات اروپایی با ایران به توافق رسیدهاند به دلیل عدم باور یا حداقل تردید در اجرا، مانع تعهد اروپا نسبت به برجام بوده است و کسی یا کسانی که در مقام تعهد به اجرای یک توافق میبایست عمل میکردند و تاکنون با اراده و از سر تأمل، تعلل کردهاند، آیا شایستگی توصیه به طرف دیگر مذاکره در این توافق را که امریکاست، دارند؟ طبیعی است که این یک انتظار بیهوده است و اروپا خود محور سنگاندازی در اجرای برجام است و اگر تمایلی بر اجرای آن داشت، حتماً تاکنون امریکا را از رفتار و مسیری که در اجرای تعهدات برجام متعهد شده بود، متقاعد کرد.
اروپا و امریکا در اجرای تعهدات برجام در یک پازل به صورت هماهنگ عمل میکنند. اینکه در بانکهای اروپایی برای ارتباط با ایران همچنان بسته مانده است و به صراحت طرف اروپایی به ایران میگوید، امریکاییها به ما گفتهاند با ایران حق تبادل بانکی و بازگشایی اعتباری را ندارید، بلژیک در کجای معادله رایزنی با امریکا برای رفع چالشهای تعهدات برجام میتواند قرار گیرد و اصلاً کدام منطق میپذیرد که اروپا اعتقاد دارد یا در صورت اعتقاد، قادر است خلأهای موجود در اجرای برجام را مرتفع نماید. وقتی طرف به اصطلاح همراه شما همچون اروپا با پالسهای منفی خود مانع اجرای تعهدات برجامی است، چگونه میتوان انتظار داشت به عنوان حلقه واسط انتقال پیام به امریکا، نقش یک پیامرسان قاطع را بازی کند.
چرا دولتمردان ما تمایل دارند خودشان را گول بزنند و با برخی الفاظ پرطمطراق، افکار عمومی را سر کار بگذارند. اروپا اصلاً در زمین شما بازی نمیکند که بخواهد نقش انتقالدهنده پیام را برای شما بازی کند. دولتمردان ما باید به این درک واقعبینانه برسند که برجام خوب یا بد هرچه بود همین است و باید از آنچه از این سند باقیمانده و تعهداتی که غرب اعم از امریکا یا اروپا به واسطه آن داده است به درستی استفاده کند و برای فشار به طرف مقابل خواه امریکا باشد یا اروپا ذرهای کوتاه نیاید و به جای بهکارگیری «دیپلماسی التماس» از «دیپلماسی اقتدار» برای بیان خواستههای حق خود بهره گیرد و اگر هم سند امضا شده برجام «پر از خالی است»، با صداقت به مردم گفته شود که ظرفیت ما همین بود و این اشتباهات هم رخ داده است و دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.
۲ ـ رئیسجمهور محترم در فراز اول گفتوگوی خود با رئیس مجلس بلژیک به یک نکته خطرناکتر اشاره میکند و آن اینکه «توافق در مسئله مهم هستهای یکی از موفقیتهای بزرگ میز مذاکره در یک مسئله پیچیده بود که میتواند الگویی برای مسائل پیچیده منطقهای و جهانی باشد.» این نگاه رئیسجمهور به حل مسائل از همان جنس ضربالمثل معروف است که «طرف را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت.» وقتی شما در الفبای مسئله هستهای و تعهدات اخذ شده در برجام - اگر تعهدات قابل اتکایی باشد ـ ماندهاید و اروپا و امریکا هر روز با موش و گربه بازی از اجرای همین سند تعهدی خود سر باز میزنند، با چه منطق و اطمینانی به سراغ مسائل پیچیدهتر منطقهای که سرنوشت کشور و منافع و امنیت ملی به آن گره خورده است، میخواهید بروید. دردآور است که بارها رهبری نظام هشدار دادهاند که طرف وقتی صداقت خود را در یک موضوع مثل موضوع هستهای به اثبات نرسانده، نباید به سراغ موضوعات دیگر رفت و پروندههای جدیدی را پیشروی او باز کرد، اما رئیسجمهور باز سخن از برجامهای ۲و ۳ به زبان براند و طرف غربی را با این برداشت و توهم روبهرو کند که وقتی طرف ایرانی مایل به دادن امتیازهای بیشتر است، چرا باید از اهرم فشار در برجام حداکثر استفاده را نکرده و او را وادار به تسلیم نکنیم.
آنچه رئیسجمهور در دیدار با این مقام دست دوم یک کشور اروپایی نه چندان تأثیرگذار مطرح کرد، حتماً مبنای درستی نداشته است و به نظر میرسد بیش از آنکه این مقام اروپایی در مقام انتقال پیام قاطع به امریکاییها قرار داشته است، طرف امریکایی و اروپایی این پیام را به صورت مستقیم از سوی رئیسجمهور کشورمان دریافت میکند که ایران همین دست فرمان برای اجرای تعهدات برجام را غنیمت شمرده و حاضر است برای رسیدن به خواستههای فراتر از آن، برجامهای دیگری را پیش کشیده و پای میز مذاکره بنشیند.
وقتی رئیسجمهور برای ایجاد انگیزه اروپاییها از تعهدات برآورده نشده در برجام عبور میکند و فراتر از برجام به دنبال تحقق خواستههای غرب با الگوی برجام است، چه انتظاری است که نیکی هیلی، سفیر امریکا در سازمان ملل مدعی نشود که آنچه ایران خواسته پیشاپیش در اختیارش قرار داده شده است و باید برای فشار به ایران، مسیر و خواستههای دیگری را دنبال کرد. چیزی که هیلی به صراحت در اندیشکده «امریکن اینترپرایز» درباره ایران و برجام گفت. نیکی هیلی در سخنرانیاش در آن اندیشکده گفته بود: «آمانو (رئیس سازمان انرژی اتمی) نظری را مطرح کرد که توجه من را جلب کرد. آمانو گفت: نظارت بر پایبندی ایران مانند جورچین است. برداشتن فقط قطعه شمایی از تصویر کامل را در اختیار شما قرار نمیدهد. هیلی گفت: این تشبیه بسیار مناسبی است و دامنه آن بسیار فراتر از حوزه فعالیت آژانس است و این تشبیه تمام مسیری را که باید رفتار ایران و منافع امنیتی ایران را مورد بررسی قرار دهیم، مشخص میکند.»
این سخنان نشان میدهد که امریکا نه تنها مسئله هستهای، بلکه کلیه منافع امنیتی ایران را هدف قرار داده است و اهدافی فراتر از کنترل هستهای ایران را از طریق برجام دنبال میکند و از نگاه آنچه ایران خواسته است، پیشاپیش در اختیارش قرار داده شده و این در ازای تعهدات موقتی است که امریکا خواستار انجام آن است. واقعیت این است که آنها به برجام اصلاً اعتقادی ندارند و قصد دارند از این طریق فشار بر ایران را افزایش دهند و برجام برای آنها ابزاری برای فشار بیشتر به ایران و محدود کردن آن شده است.
حالا در این شرایط درخواست رئیسجمهور آن هم نه از یک مقام طرف مذاکره اروپایی، بلکه از رئیس مجلس بلژیک چه جایگاهی دارد و اروپای همراه با سیاستهای امریکا در اجرای گام به گام نقض تعهدات برجام، چه گلی را میخواهد سر ما بزند و کدام گشایش را میخواهد در روند اجرای برجام ایجاد کند. اگر بپذیریم که اروپا همگام با امریکا مسیر نقض تعهدات برجام را طی میکند، یقیناً رئیسجمهور نه چنین درخواستی را از این مقام اروپایی میکرد و نه با طرح مذاکره در حوزههای منطقهای، وسوسه برجامهای دیگر را در امریکای زیادهخواه و سلطهطلب و اروپای مطیع سیاستهای امریکا فراهم میکرد.