به گزارش مشرق، در مقاطع مختلف، استقلالیها وارد بحران شدهاند. با اتفاقات و تصمیماتی از بحران عبور کردهاند. از چاله درآمدهاند. اما داستان تمام نشده است. مدتی را استقلال بیرون از چاله گذرانده است و بعد هم بحران بعدی. افتادن در چاه. باز هم استقلال به نحوی از چاه بیرون آمده و چاله بعدی.
نگاهی به راهحلهای استقلال برای برون از این بحرانها بیاندازید. در مقطعی بازیکنان گرانقیمت خود را بیرون گذاشت. آرش افشین و بختیار رحمانی و میثم مجیدی و حاجمحمدی. در مقطعی دیگر بازیکنان با تجربه را به صورت موقت تحریم کرد. مثل رحمتی. در مقطعی و بعد از بحران بزرگ آسیایی، بازیکنان بزرگ و گرانقیمت را به تیم اضافه کرد. شجاعیان و جپاروف و منتظری. در آخرین مقطع قرار است باز هم با تجربهها تحریم شوند. رحمتی و جباری.
در تمام این بحرانها، استقلال برای فرار از بحران یک راهکار داشته است. راهکار بالونی. بیرون انداختن یکسری چیزها برای سبکشدن و بالا ماندن. با اندکی بالا رفتن باز هم سنگین شده است، باز هم خطر سقوط و باز هم راهکار بالونی. اینبار رحمتی و جباری و علی چینی آنهایی هستند که باید حذف شوند تا این بالن سبک شده و شاید برای مدتی دیگر بالا بماند و سقوط نکند.
بحران استقلال مانند شطرنج است. بازیکنان هم مانند مهرههای شطرنج. یکی قرار است استقلال را از بحران خارج کند. با جابجا کردن مهرهها، کمکردنمهرهها یا زیاد کردن آنها. اگر نتیجه نگرفتند بازیکن بیرون میرود. اگر نتیجه گرفتند بازیکن اضافه میشود. اگر نتیجه نگرفتند بازیکن نیمکتنشین میشود، اگر نتیجه نگرفتند بازیکن اخراج میشود. این مهرههای شطرنج جابجا میشوند بدون این که بحرانی از میان برود. بدون این که کسی بپرسد نقش «دانش» در این میان چیست. چه زمانی قرار است جابجایی دانش انجام شود. چه زمانی قرار است میان این مهرهها، علم و آگاهی تزریق شود تا کارایی پیدا کنند.
این بازی شطرنج با مات تمام میشود، این بالون سقوط میکند. قرار نیست چیزی درست شود تا زمانی که علم حکمرانی نکند. مهرهها در شطرنج کارهای نیستند. این تفکر است که مهرهها را جابجا میکند. این تفکر است که باید اصلاح شود.