سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
********
کوکِ ساز «برجام2» در نیویورک!
محمدحسین محترم در کیهان نوشت:
اوایل شهریور؛ خبر کوتاه و سربسته بود: رئیسجمهور فرانسه از حفظ برجام با هدف بنا کردن توافقی جدید بر آن سخن گفت و سخنگوی وزارت خارجه این کشور هم در تفسیر آن تاکید کرد منظور امانوئل ماکرون مذاکره مجدد برای رسیدن به توافق «مکمل برجام» درباره قدرت دفاعی به ویژه موشکی ایران است. در تحلیلی با عنوان «بازی خطرناک برجام 2» برای اطلاعرسانی دقیق و شفاف، نسبت به زیادهخواهیهای آمریکا و سوءاستفاده این کشور از خلل و فرج برجام با فشار بر آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار دادیم و تاکید کردیم علاج واقعه قبل از وقوع، عقلانیت سیاسی است.
اما جماعت برجامیان و داعیهداران اصلاحطلبی طرفدار دولت انگار که از افشای این خبر بهت زده شده بودند، سراسیمه به تکذیب و تحریف اصل خبر پرداختند و در صفحه نخست روزنامهها و سایتهای خود با عنوان «تحلیل غلط از ترجمه غلط»! تلاش کردند آنچه که قرار است با این خبر رخ دهد، از مخاطبان خود پنهان کنند، تا جایی که این جماعت با زدن اتهام ، به نیابت از سفارت فرانسه نوشتند رئیسجمهور فرانسه چنین سخنی نگفته است! هرچند در مطلب «هم ترجمه درست بود و هم تحلیل» مستنداً به این مسموم سازی فضای رسانهای و گاف بزرگ رسانهای اصلاحطلبان پاسخ داده شد، اما آنچه که در چند روز گذشته در سازمان ملل گذشت مهر تأییدی هم بر اصل خبر «مکمل برجام» و هم بر تحلیل «بازی خطرناک برجام2» بود و هماهنگی کامل فرانسه با آمریکا و رژیم صهیونیستی را در زمینهسازی برای«مکمل برجام» به نمایش گذاشت.
لذا
1- آنچه که «اصلاحطلبانِ» برجام زده از قول رئیسجمهور فرانسه تکذیب کردند، امانوئل ماکرون خود در سخنانش در سازمان ملل و در شبکه سیانان آمریکا و همچنین در دیدارهای جداگانه با روسای جمهور آمریکا و ایران، البته به صراحت و شفافیت تمام بر آنها مهر تایید زد. پس از دیدار آقای روحانی و رئیسجمهور فرانسه، خبرگزاریهای جهان از جمله رویترز اعلام کردند«امانوئل ماکرون به رئیسجمهور ایران پیشنهاد مذاکرات هستهای جدید را داد و به روحانی هشدار داده تهران باید دست از تحریک آمریکا در منطقه بردارد»! ماکرون این اظهارات را در سخنانش در مجمع عمومی سازمان ملل نیز تکرار و اعلام کرد «آماده گفتوگو درباره برخورد با برنامه موشک بالستیک ایران و افزایش تحریمهای ایران برای محدود کردن برنامه موشکهای بالستیک این کشور است».
امانوئل ماکرون شب قبل از سخنرانی در سازمان ملل نیز در دیدار با رئیس جمهور آمریکا درخصوص «مکمل برجام» گفتوگو کرده بود و سپس در شبکه تلویزیونی سیانان آمریکا گفت «این مسئله را به آمریکا و ایران خاطر نشان کردم که من و ترامپ نگرشهای مشترکی درباره برجام داریم و معتقدیم برجام بهتر از هیچ است، اما باید تکمیل شود» رئیسجمهور فرانسه یک طرح چهار مادهای برای «مکمل برجام» یا همان «برجام 2» ارائه داد و گفت «اولا نباید رشتههای برجام را پنبه کنیم، اما برای محدود کردن فعالیتهای موشکهای بالستیک ایران باید خواستههایمان را بیشتر و مطالبات بیشتری را مطرح کنیم. ثانیا ما باید روند پایشی درباره برنامه موشکهای بالستیک ایران (بازدید از مراکز نظامی) داشته باشیم. ثالثا باید توافق جدیدی درباره تحریمها و محدودیتها در حوزه موشکهای بالستیک داشته باشیم. رابعا باید توافق هستهای سال 2015 با ایران را برای دوره پس از سال 2025 تکمیل کنیم (دائمیکنیم).
2- همانگونه که قبلا بیان شد، برخلاف مذاکرات هستهای در مکمل برجام نقش پلیس بد و خوب توسط فرانسه و آمریکا عوض شده است. لذا با توجه به برجستهسازی لحن تند ترامپ علیه ایران از سوی رسانههای غربی به ویژه رسانههای فارسی زبان و همچنین برخی رسانههای داخلی، مواضع ترامپ علیه ایران را باید در جهت مرعوب سازی و وادار کردن دولت برای پذیرش مذاکره درباره «مکمل برجام» با هدف امتیازگیری بیشتر ارزیابی کرد. سخنان ترامپ گرچه به ظاهر لفاظی به نظر میرسد و برخی رسانههای داخلی و مقامات دستگاه سیاست خارجی تلاش دارند این وجه را برجسته کنند تا از سر ترس یا به هر علت دیگری از پاسخگویی به تهدیدات رئیسجمهور آمریکا شانه خالی کنند و فقط بگویند « این سخنان ارزش پاسخ دادن را ندارد»! اما سخنان ترامپ در حقیقت در چارچوب استراتژی برنامهریزی شده و دیکته شده آمریکاییها از آغاز مذاکرات هستهای است که با عقبنشینی قدم به قدم دولت تدبیر و امید، قدم به قدم در حال پیش آمدن برای تحقق اهداف پیدا و نهان خود هستند. بر همین اساس در هماهنگی کامل با فرانسه وزیر خارجه آمریکا نیز در گفتوگو با فاکس نیوز از شمارش معکوس برای بازنگری برجام با هدف دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران به بهانه برنامه موشکی خبر داد. رکس تیلرسون تاکید کرد «به دنبال جلب حمایت همپیمانان خود برای متقاعد کردن ایران به از سرگیری مذاکرات درباره مکمل برجام هستیم».
3- نخستوزیر رژیم صهیونیستی هم در سازمان ملل با تکرار اتهامات خود علیه ایران، در هماهنگی با تیلرسون تاکید کرد «ترمیم برجام مستلزم بازرسی از مراکز نظامی و توقف فعالیتهای موشکی و دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران است».
سخنان و مواضع هماهنگ آمریکاییها و اروپاییها و رژیم صهیونیستی در نیویورک و سازمان ملل اولا نشان داد امید داشتن به حمایت اروپاییها برای حفظ برجام به هر قیمتی ولو دستاورد هیچ و خسارت محض امیدی کاذب و سرابی بیش نیست، آنگونه که رسانههای غربی در توجیه حمایت اروپاییها از برجام تاکید میکنند سخن اروپاییها این است که «اگر می خواهید به توافق بعدی (مکمل برجام درباره مسائل منطقه) دست یابید، باید با حفظ برجام، توافق بهتری را بر آن بنا کرد».
ثانیا نشان داد تلاش برخی سیاسیون و مقامات اجرایی و رسانههای وابسته به آنها برای تطهیر و بزک کردن چهره آمریکا و جدا کردن آمریکا از رژیم صهیونیستی و متهم کردن دلسوزان کشور به هماهنگی با صهیونیستها یک توهم و بازی کثیف سیاسی برای امضاء عجولانه برجام با خلل و فرج فراوان در جهت منافع حزبی و نه در جهت منافع ملی بود. ثالثا نحوه اطلاعرسانی رسانههای دولتی و مدعی اصلاحطلبی در سانسور و تحریف سخنان آقای روحانی و همچنین روسایجمهور آمریکا و فرانسه و نخستوزیر رژیم صهیونیستی در نیویورک قابل تامل است. اولا روزنامههای طرفدار دولت و برجام با سانسور سخنان آقای روحانی در دیدارهایش با مقامات دیگر کشورها مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، بر طبل توهم حمایت جهانی از برجام کوبیدند. این رسانهها هیچگونه اشارهای به این سخنان آقای روحانی نکردند که «آمریکاییها به هیچیک از تعهدات بینالمللی خود متعهد نیستند و قراردادهای خود با دیگر کشورها را یکی پس از دیگری زیر پا میگذارند و دنیا اکنون آنچه را که ایران میگفت آمریکا قابل اعتماد نیست، شاهد است» رابعا برخی روزنامهها از جمله روزنامه شرق این قسمت از سخنان ترامپ را بزرگنمایی کردند که آمریکا کشوری قدرتمند و شکست ناپذیر است که نمیخواهد ارزشهای خود را به دیگر کشورها تحمیل کند و میخواهد قدرت را به دست مردم بسپارد، ترسیم کند. و جالب اینکه این روزنامه، آمریکای بدعهد و زیادهخواه را به عنوان الگویی برای کشورهای جهان معرفی میکند!.
خامسا گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه دولت منتخب و مردمی ایران، «دولتی سرکش با نقاب دروغین دموکراسی»، «دیکتاتوری فاسد»، «یاغی»، «خونریز» و «خشونتطلب و هرج و مرجطلب» است، باردیگر چهره بدون روتوش آمریکا را نشان داد و نشان داد راه حل مشکلات کشور مذاکره با آمریکا نیست چرا که آمریکاییها بعد از گذاشتن کلاهی فوق عمامه بر سر مذاکرهکنندگان و گذشتن خرشان از پل، بدون هیچگونه پایبندی به تعهداتشان به ریش مذاکره کنندگان میخندند. لذا این بار نیز رئیسجمهور آمریکا بعد از مذاکرات هستهای، همچون بعد از مذاکره درباره مسائل افغانستان در دولت اصلاحات، با عباراتی بدتر از بوش، ملت ایران را به نوعی به «محور شرارت» متهم کرد! آیا با این وجود هنوز کسی در دولت تدبیر و امید و سیاسیون و رسانههای طرفدار دولت هست که معتقد باشد باید با آمریکا مذاکره کرد و کسی در این دولت حاضر است تن به مذاکره درباره «برجام2» بدهد؟! وقتی در مرکز دیپلماتیک جهان رئیسجمهور آمریکا با زبان تهدید سخن میگوید چه امیدی به مذاکره با این کشور و نتایج آن و انتظار سخن گفتن رئیسجمهور آمریکا با ملت ایران با زبان تکریم میتوان داشت که برخی به آن خوشبین بودند؟ رابعا اما در اوج بدعهدیها و تهدیدات آمریکا و در حالی که آمریکا به شدت به دنبال «حفظ و مکمل برجام» است و روسیه نیز برجام را بسیار شکننده توصیف کرده و گفته «بازنگری در توافق هستهای به سادگی موجب متلاشی شدن آن میشود»، سؤال این است آقای روحانی چگونه در سخنان متعدد خود در نیویورک از «زنده بودن برجام در تاریخ سیاسی منطقه و جهان» و «لزوم اعتماد برای حفظ برجام و مذاکرات آینده»!!! سخن میگوید و هزینه سنگین خروج از برجام را «بیاعتمادی و غیرممکن بودن مذاکرات در آینده»!!! برمیشمرد؟! آیا این سخنان به معنی ارسال «پالس مثبت»! برای تن دادن به مذاکرات «برجام2» است؟
چگونه باید با کارشکنی های آمریکا مقابله کرد؟
امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:
حدود یک ماه تا پایان مدتی که ترامپ باید در گزارش 90 روزه خود پای بندی یا عدم پای بندی ایران به توافق هسته ای را تایید کند باقی مانده است. در هفته های اخیر سناریوهای متعددی از سوی آمریکایی ها تشریح شده که با هدف اثرگذاری بر برجام و تحت فشار قرار دادن ایران طراحی شده اند. در کنار این طرح ها، مواضع مقامات آمریکایی نیزبیشتر شده تاجایی که روزی نیست که یک مقام فعلی یا سابق آمریکا درباره برجام اظهارنظر نکند. همه این طرح ها و مواضع یک پیامد عمده دارد و آن این که «جو روانی بازگشت تحریم ها» را علیه ایران سنگین تر می کند تا بانک ها، شرکت ها و فعالان اقتصادی بین المللی قید همکاری با ایران را بزنند. آن هم درباره توافقی که ایران بر سر آن از بخشی از «حق» خود گذشت تا تحریم ها برداشته شود و ایران بتواند از این شرایط منفعت اقتصادی کسب کند. هرچند جسته و گریخته اخیرا شاهد بخشی از این اتفاقات اقتصادی بوده ایم که درجای خود بسیار حائز اهمیت هستند اما کماکان با گذشت 26 ماه از انعقاد توافق هسته ای به نظر می رسد حوزه های اقتصادی و تجاری و بانکی کشور نتوانسته اند متناسب با این مدت گام های اقتصادی کلان و موثر بردارند. دلیل عمده این اتفاق نیز کارشکنی های آمریکا در مسیر اجرای برجام است. کارشکنی هایی که شواهد نشان می دهد درحال جدی تر شدن است و نباید بدون پاسخ بماند. پاسخ به این کارشکنی ها نیز شرایطی دارد. از جمله:
1- مراقب دستگاه محاسباتی دشمن باشیم!
در مقابل رفتارهای خلاف تعهدات بین المللی و نقض کننده برجام که برخی طرف های مقابل به ویژه آمریکایی ها و اخیرا نیز انگلیسی ها و فرانسوی ها از خود نشان می دهند مسئولان کشور باید مراقب برهم خوردن دستگاه محاسباتی آن هادر قبال ایران باشند. بخشی از این محاسبه درباره توانمندی های داخلی جمهوری اسلامی است. جایی که قطعا باید نقطه اتکای اصلی برای پیشرفت کشور باشد. ارتباط با سایر کشورها هرچند از جمله نیازهای جوامع امروز است اما هرگز به معنای اتکا به طرف های خارجی نیست. این که طرف های مقابل با این واقعیت مواجه شوند که پیشرفت ایران فارغ از معادلات برجامی نوشته می شود، نقطه ای اثرگذار در محاسبات دشمن است. همچنین بخش دیگری از محاسبه دشمن نیز با توجه به ظهور و بروزی است که از رویکردهای اصولی نظام می بیند. آمریکایی ها حدود 4 دهه است که می دانند با جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مستقل و مقاوم روبه رو هستند که هرگز از اهداف استراتژیک و منافع ملی خود عقب نشینی نمی کند. این محاسبه آمریکایی ها درباره ایران نباید با برخی رفتارها و مواضع ضعیف که ممکن است بوی عقب نشینی یا کوتاه آمدن و ترسیدن در مقابل تهدید بدهد، مختل شود. چه این که همین مقاومت ها بود که آمریکایی را که روزی حاضر نبود 5 سانتریفیوژ ایران را بپذیرد ، به جایی رساند که ناچار شد بیش از 6 هزار سانتریفیوژ و غنی سازی ایران را بپذیرد. از جمله عواملی که می تواند به برهم خوردن این دستگاه محاسباتی بینجامد ایجاد این تصور است که ایران از مسیر استکبارستیزی و مقابله با آمریکا در منطقه که طی سال های اخیر از مهم ترین عوامل قدرت ایران بوده، کوتاه آمده است. در شرایطی که به گفته «مک مستر» مشاور ارشد امنیت ملی ترامپ، رئیس جمهور آمریکا «در برخورد با ایران نگاهی همه جانبه دارد و تنها به توافق اتمی با تهران نمینگرد» یکی از مهم ترین عواملی که این دستگاه محاسباتی دشمن را دقیق نگه می دارد تا درباره رویکرد ایران دچار خطا نشود، تقویت رویکرد استکبارستیزی نظام است که برای ما هم آرمانی ایدئولوژیک است و هم منافع راهبردی ما را تامین می کند.
2- مقابله با نقض عهد آمریکا الزاماتی دارد
این یک معادله ساده و پذیرفته شده است که اگر در مقابل دشمن بترسی یا کوتاه بیایی، او چند قدم جلوتر می آید. لذا باید در عمل و گفتار و پیگیری مسائل مرتبط با برجام و غیر برجام به گونه ای مقابل آمریکایی ها عمل کرد که آن ها بفهمند که با جمهوری اسلامی ایران که از منافع ملی خود هرگز عقب نشینی نمی کند رو به رو هستند. واقعیت این است که ترامپ نیز مانند اسلاف خود و حتی به گفته برخی تحلیل گران بین المللی تنها زبان قاطعیت و صراحت را می فهمد. البته این مقابله به خصوص در مقابل طیفی از دشمنان که در قبال تصمیم ها و رفتارهای خود مقید به هیچ چارچوب و ساختاری نیستند و حتی ساختارهای خود ساخته نظام بین الملل را نیز نقض می کنند، الزامات خاص خود را دارد. لذا صراحت داشتن و محکم سخن گفتن و رفتار قاطع مقابل آمریکا در عین استفاده از نقشه ای دقیق و تدبیر شده و هوشمندانه از ملازمات مقابله با آمریکاست. در این راستا می توان ایستادگی قاطع ایران در مقابل زیاده خواهی آمریکا برای مذاکره مجدد بر سربرجام را به عنوان نمونه ای از پاسخ های قاطع و دقیق و مناسب به طرف آمریکایی ذکر کرد. به خصوص این که دکتر روحانی صراحتا هشدار داده که «برجام یا با همین ویژگی ها حفظ می شود یا از بین می رود.» نطق رئیس جمهور در سازمان ملل هم که پاسخی صریح و منطقی به توهین های ترامپ بود هم در همین راستا قابل تحلیل است. در این معادله البته باید رونمایی از موشک 2 هزار کیلومتری خرمشهر را نیز گنجاند. موضوعی که به صراحت موضع قاطع ایران در مقابل فشارهای غرب به صنعت دفاعی ایران است.
3- مقابله با آمریکا نیاز به رصد و طراحی مداوم دارد
طی یک ماه اخیر چندین سناریوی ضد ایرانی از سوی اندیشکده های آمریکایی منتشر شده است. با توجه به ساختار حاکمیت آمریکا و تاثیرپذیری نهادها و مسئولان اجرایی واشنگتن از این سناریوها تاجایی که حتی گفته می شود برخی از این طرح ها در کاخ سفید در حال نهایی شدن است، به نظر می رسد رصد مداوم رفتار آن ها و طراحی متناسب با این رفتار از جمله الزامات مقابله با آمریکاست. در این راستا به خصوص در حوزه توافق هسته ای، «هیئت نظارت بر اجرای برجام» که رهبر معظم انقلاب تاکنون دست کم 2 بار تذکر داده اند تا عملکرد مناسبی داشته باشد وظیفه ای جدی و اثرگذار بر عهده دارد. لذا بهتر است اکنون که شرایط حساس و پیچیده شده، اگر این هیئت مصوبه یا تصمیم گیری یا بررسی خاصی دارد، سخنگوی آن با لحاظ جوانب محرمانگی، در گفت و گوهای مدون با رسانه ها و مردم، اطلاع رسانی بیشتری انجام دهد. فرصت های پیش رو برای مقابله با آمریکا درباره توافق هسته ای، هرچند در ظاهر ممکن است چیزی کمتر از یک ماه باشد اما این مهلت کوتاه سازنده اتفاقات و پیامدهایی است که تا سال ها ادامه خواهد داشت. هنوز فرصت داریم این پیامدها را به نفع خودمان رقم بزنیم اگر واقعیت مقابله با آمریکا را باور کرده و نگاه خوشبینانه به دشمن نداشته باشیم.
حرکت کور برای فرار از رکود
میثم مهرپوردر وطن امروز نوشت:
افزایش نرخ بیکاری به 6/12 درصد در بهار 96 و شکستن رکورد بیشترین نرخ بیکاری در 20 فصل اخیر، در کنار منفی شدن اشتغال خالص (افزایش خروجیهای بازار کار نسبت به ورودیهای آن) نشان از بحرانی شدن موضوع بیکاری و ناکامی مطلق دولت روحانی در حوزه اشتغال دارد. دولتی که بر اساس وعدههای اعلامی خود در سال 92 قرار بود چنان رونقی در اقتصاد ایجاد کند که هیچ کس به 45 هزار تومان یارانه نقدی نیازی نداشته باشد.
روحانی سال 92 مدعی بود: «ما برای اشتغال یک برنامه جدی خواهیم داشت و من جدیترین برنامه اقتصادیام در ماههای اول، حل معضل اشتغال است، بویژه برای آنهایی که تحصیلکرده دانشگاهها هستند و وقتی این مشکل حل شد خود به خود ما میتوانیم دانشجویان تحصیلکرده خارج از کشور را هم به داخل کشور جذب کنیم و استفاده کنیم!»
چندی پیش در آخرین روزهای شهریور، مثلث ولیالله سیف، محمدباقر نوبخت و علی ربیعی در ردای منجی این وضعیت بحرانی در نشستی مشترک از آغاز طرح پرداخت 30 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به تولید در راستای حمایت از بنگاههای تولیدی و ایجاد اشتغال سخن گفتند. طرحی که بر اساس سخنان این افراد قرار بوده از اول مهرماه در 2 قالب «اشتغال فراگیر» و «اشتغال روستایی» آغاز شود و تا پایان اسفندماه سال جاری بیش از 30 هزار میلیارد تومان تسهیلات به بخشهای تولیدی کشور پرداخت کند.
موضوعی که برای هر فرد آشنا به اقتصاد ایران رنگوبوی تکرار اشتباهات گذشته را دارد و گویا دولتیها حالا بعد از گذشت بیش از 4 سال و در همین آغاز به کار دولت دوازدهم قرار است دوباره همان راههای رفته و شکستخورده قبل را تکرار کنند. در باب اجرای این طرح و دلایل عدم فرجام آن ذکر نکاتی ضروری است:
الف- توزیع رانت: بیشک پرداخت حجم انبوهی از منابع که قرار است بخش مهمی از آن تحت عنوان طرح اشتغال فراگیر پرداخت شود این تردید را در ذهن ایجاد میکند که ملاک عمل دولت در تخصیص این منابع که عمدتا از منابع بانکی کشور است چه بوده و چه مکانیزمی طراحی شده است تا بنگاههایی که این تسهیلات را دریافت میکنند مستحق(به معنای شایسته و واجد شرایط) دریافت این تسهیلات باشند؟ آیا این احتمال که این طرح نیز مانند طرحهای گذشته دچار انحرافاتی شده یا در اختیار عدهای رانتخوار قرار بگیرد وجود ندارد؟ دولت چه تدابیری را برای اینکه این طرح نیز به بلای بنگاههای زودبازده یا طرحهای ضربتی اشتغال در دولتهای گذشته دچار نشود اندیشیده است؟ اگر قرار باشد روال گذشته ادامه یابد ـ که شواهد گویای آن است ـ این منابع عظیم در اختیار گروهی دارای رانت قرار گرفته و صرفا نرخ نقدینگی و تورم جامعه بدون اتفاق مثبتی در تولید افزایش خواهد یافت و این موضوع نهتنها مشکلی را حل نخواهد کرد که به معنای عمیقتر شدن رکود است و فاجعه!
ب- عدم اولویتبندی: طبیعتا پرداخت تسهیلات و تزریق نقدینگی نیازمند بررسی شرایط اقتصادی کشور، تعیین اولویتها، شناسایی ظرفیتها و هموار کردن تولید در کنار ایجاد بازار برای صادرات و تقویت قدرت خرید طرف تقاضاست. این در حالی است که فارغ از وجود اولویتبندی در صنایع کشور، هدف دولت صرفا توزیع بیهدف پول در کشور و خروج اقتصاد از رکود به ضرب و زور این پولپاشی و به هزینه هدررفت منابع مالی، افزایش تورم و... است، چرا که هیچ اولویتبندی از نیازهای صنایع کشور به نقدینگی وجود ندارد، همانطور که طرح پرداخت 16 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به بنگاههای نیمهتعطیل در سال گذشته نیز به صورت هدفمند و بر اساس اولویتهای کشور صورت نگرفت که اگر اینگونه نیست باید از دولت پرسید ماحصل پرداخت حدود 550 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی به کل اقتصاد ایران در سال 95 چه بوده و اگر نتایج مثبتی داشته، چرا این نتایج در اقتصاد کشور دیده نمیشود؟ آیا یکی از دلایل این موضوع انحراف این منابع و بلوکه شدن نزد عدهای خاص نیست؟
ج- افزایش مطالبات معوق: اقتصاد همانند زنجیری است که در صورت قطع یکی از حلقههای این زنجیر تمام بدنه آن زنجیر دچار مشکل شده و کارکرد واقعی و صحیح خود را از دست میدهد. پولپاشی 30 هزار میلیارد تومانی دولت در عرض 6 ماه آینده و به صورت ماهانه 5 هزار میلیارد تومان، اگر چه ممکن است چرخ بنگاههای اقتصادی نیمهتعطیل را اندکی به حرکت درآورده و رونق و تحرکی موقت ایجاد کند، اما سوال این است: آیا در اقتصاد با خاتمه تولید یک کالا کار تمام است؟! که اگر این طور بود پس انبارهای دپو از تولیدات ملی و بازار پر از کالاهای مشابه چینی چیست؟ صرف تزریق منابع و افزایش تولید بدون توجه به طرف تقاضا و روند روزافزون واردات کالاهای مشابه خارجی بهرغم نهی صریح رهبر حکیم انقلاب در ابتدای سال جاری و عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی و تعمیق فرهنگ وارداتمحوری و... باعث میشود کالاها روی دست تولیدکنندگان بیش از این باد کند و عدم فروش این تولیدات به کاهش سرعت سرمایه در گردش این بنگاهها تبدیل شده و آنها امکان بازپرداخت تسهیلات دریافتی را نداشته و یک ورشکسته به جمع ورشکستگان اقتصادی و خیل عظیمی از منابع کشور به مطالبات معوق اضافه شود! فرضیهای که نهتنها بعید نیست که محتمل است و قطعا جز خسران و هدررفت منابع، عایدی دیگری برای اقتصاد ایران نخواهد داشت.
د- بازگشت غول تورم: در حالی که افزایش بیسابقه نقدینگی و عبور این رقم از 1300 هزار میلیارد تومان شرایط خاصی را برای اقتصاد ایران رقم زده، قرار است صرفا در طول مدت 6 ماه 30 هزار میلیارد تومان حجم پول وارد اقتصاد کشور شود، موضوعی که با توجه به ضریب فزاینده پولی کشور هر واحد پایه پولی حدود 5 برابر نقدینگی بر اقتصاد تحمیل خواهد کرد که با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت با اجرای این طرح ممکن است رقمی حدود 150 هزار میلیارد تومان به نقدینگی موجود کشور اضافه شود.
در خاتمه باید گفت این اقدام بدون توجه به سایر عوامل دخیل در اقتصاد نهتنها کارساز نیست، بلکه خطرناک و دارای تبعات اقتصادی بوده و صرفا یک تزریق پول بیهدف و توزیع درآمدهای نفتی به نام طرحهای تولیدی و عمرانی و به کام رانتخواران و یقهسفیدهای حاضر در اقتصاد ایران است. امیدوارم دولت فکری به حال سایر عوامل دخیل در اجرای این طرح از جمله ارزیابی ظرفیتها و اولویتهای اقتصاد ایران، بازارهای صادراتی، تقویت تقاضای جامعه و میزان نیاز جامعه به تولیدات آن محصول و... کرده باشد؛ در غیر این صورت خسارت جبرانناپذیری در انتظار اقتصاد ایران است.
دستاورد سفر به نیویورک
سیدمسعود علوی در رسالت نوشت:
رئیس جمهور کشورمان با هیئت همراه، پنجمین سفر به نیویورک را با موفقیت به انجام رساندند. اگر یک سؤال کلیدی مطرح شود و آن، اینکه دستاورد پنجمین سفر به نیویورک چه بود؟ در دو جمله زیر که توسط رئیس جمهور و وزیر خارجه بیان شده، خلاصه می شود؛ روحانی، رئیس جمهور: «مذاکره با آمریکا اتلاف وقت است»! ظریف، وزیر امور خارجه: «مذاکره با آمریکا فایده ندارد»! آنچه امروز از مذاکره با آمریکا، رئیس جمهور ما دریافته است، رئیس جمهور کره شمالی در اولین دور مذاکرات فهمیده بود. لذا مذاکرات را ترک کرد و رفت دنبال تجهیز کشورش به سلاح اتمی، تا در برابر قلدرمآبی و زورآزمایی هسته ای آمریکا بایستد. «اون» رئیس جمهور کره شمالی گفته بود اگر بنا بر «دیوانه بازی» است، به ترامپ نشان خواهیم داد دیوانگی چیست و دیوانه کیست و چگونه باید او را سر عقل آورد؟
دبیر کل سازمان ملل برای چندمین بار به جهانیان در مورد برخورد هسته ای آمریکا با کره شمالی هشدار داده است و زنگ خطر جهانی را برای این فاجعه به صدا درآورده است. کره ای ها قرار گذاشتند در برابر هر تهدید هسته ای، یک تست اتمی و هیدروژنی انجام دهند و در برابر هر رجزخوانی، یک تست موشکی! ترامپ هر چه فحش و ناسزای دیپلماتیک بود نثار «اون» کرد، اما جهانیان می دانند تمام تقصیرها به گردن «این» یعنی ترامپ می باشد.
ما دو سال مذاکره فشرده و نفسگیر با آمریکایی ها کردیم، اکنون وزیر خارجه ما اعتراف می کند مذاکره با آمریکا فایده ندارد! دو سال وقت کشور و ظرفیت های بالقوه و بالفعل ملت را معطل کردیم، اکنون رئیس جمهور ما می گوید مذاکره با آمریکا اتلاف وقت است! این دستاورد فوق العاده بزرگی است. دولت پیشین هم می توانست برود توافق در سطح کم و کیف برجام نماید. حتی امتیازات بیشتری را نیز بگیرد. اما دیپلمات های ما در خلال مذاکرات فهمیدند که آمریکایی ها کلک می زنند، دروغ می گویند و فریبکار هستند. آنها اصلاً دنبال توافق نیستند. اگر دنبال توافق بودند، توافق الجزایر را رعایت می کردند.
خوشبختانه امروز به موضع رئیس جمهور و وزیر خارجه ما مبنی بر بی فایده بودن مذاکره با آمریکا و اتلاف وقت اکتفا نشده است. فرزندان انقلابی و شجاع ملت ایران در نیروهای مسلح، با آزمایش موفقیت آمیز موشک بالستیک دوربرد خرمشهر، پاسخی عملی به بدعهدی آمریکایی ها و غربی ها دادند. موشک بالستیک دوربرد خرمشهر با برد دوهزار کیلومتر یک پاسخ دندان شکن به نطق سخیف، ابلهانه و زشت ترامپ بود. رئیس جمهور در مراسم رژه نیروهای مسلح در آغاز هفته دفاع مقدس از این موشک رونمایی کرد. این تفسیر نیوزویک که اعلام کرد؛ «ایران با رونمایی از موشک جدید و دوربرد خرمشهر به ترامپ و نتانیاهو سیلی زد»، تفسیر درستی است. از این پس قرار است وقتی تلف نشود و مذاکره بی فایده ای هم صورت نگیرد و سیلی پشت سیلی به دشمن بزنیم.
ما باید این سخن حکیمانه حضرت علی علیه السلام را که فرمود؛ «سنگ را به همان جایی که از آنجا پرتاب شده بازگردانید که همانا شرارت را جز شر بازنمی دارد» (حکمت 34، کلمات قصار نهج البلاغه)، همیشه نصب العین خود قرار دهیم.ایام، ایام گرامیداشت یاد و نام مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران باوفای ایشان است. ایام، ایام مرور فلسفه قیام عاشورا و بازخوانی حماسه کربلاست. امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس از جراحت و جهاد نترسد، پیروز است.» اکنون دولت باید به نمایندگی از ملت، در برابر تهدیدات سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آمریکا و نیز تحریم ها کم نیاورد و محکم و استوار، موضع بگیرد. اقتضای مدیریت جهادی در دیپلماسی خارجی و انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن، عدم سکوت در برابر رجزخوانی های ترامپ است. آمریکایی ها باید بدانند در حاکمیت ایران، تندرو و میانه رو معنایی ندارد و همه در برابر بدعهدی و دشمنی و ادامه خصومت ورزی هیئت حاکمه آمریکا خواهند ایستاد و تردیدی در این باره به خود راه نمی دهند.
رئیس دولت و وزیر خارجه باید این سخن حکیمانه رهبری را آویزه گوش خود کنند که فرمود: «پای قدرتمند خود را با عصای بیگانه عوض نکنید.» لذا این سخن رئیس جمهور در مراسم رژه نیروهای مسلح که گفت؛ «نه تنها توان موشکی بلکه تمام نیروهای مسلح را تقویت می کنیم»، باید به صورت یک گفتمان اسلامی و ملی و نیز اجماع ملی درآید.
امروز آمریکا و اسرائیل غاصب در منطقه، آتش افروزی می کنند. دیگر ملت ما نمی تواند در خانه خود بنشیند و منتظر بماند دیوانه ای مثل صدام به ایران حمله کند و امنیت ملی را به خطر بیندازد. امروز فرزندان آگاه و انقلابی ما کیلومترها دورتر از خانه و کاشانه و وطن خود دارند با تبهکارانی می جنگند که توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی تجهیز شده اند. این سخن هوشیارانه سردار سرلشکر قاسم سلیمانی مشحون از حکمت سیاسی و نظامی است که گفت؛ «ما نمی توانستیم بنشینیم و ببینیم عراق و سوریه کی سقوط می کند و بعد به ما برسند.» امروز نمی توانیم شاهد این باشیم که پس از سقوط داعش، رژیم صهیونیستی آتش جدیدی در منطقه تحت عنوان استقلال کردستان عراق بیفروزد و استقلال و تمامیت ارضی چهار کشور اسلامی منطقه را به بازی بگیرد. توطئه های آمریکا و رژیم صهیونیستی را باید در نطفه خفه کرد. با دیپلماسی التماسی، یک ذره از منافع و امنیت ملی را نمی توان تأمین کرد. باید به بازوهای الهی و قدرتمند نیروهای مسلح و توان بازدارندگی و حتی حمله پیشدستانه متکی بود.
سخنان رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و نیز سخنان وی در مراسم رژه نیروهای مسلح نشان دهنده راهی است که حکایت از انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن در حوزه امنیت و اقتدار ملی است.
خبرگان رهبری و مطالبهگری از مسئولان
سید عبدالله متولیان در جوان نوشت:
فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری واجد نکات جدید و بدیعی بود که اعضای خبرگان رهبری را در جایگاه و اندازههای واقعی خود به مطالبهگری از قوای سهگانه نظام فرامیخواند. حضرت امام خامنهای با تأکید بر ضرورت اداره کشور به صورت انقلابی توسط قوای سهگانه، مجلس خبرگان رهبری را در جایگاه نظارت و مطالبهگری از نحوه اداره انقلابی کشور به تشکیل یک هیئت اندیشهورز کلاننگر فراخواندند. از دیدگاه حضرت امام خامنهای، هیئت اندیشهورز خبرگان رهبری بر اساس رسالت و جایگاه خود دو وظیفه را به عهده خواهد داشت:
۱ - بررسی و ارزیابی پیشرفتها یا پسرفتها در مسیر حرکت به سمت اهداف انقلاب اسلامی.
۲ - مطالبهگری از دستگاههای مسئول در قوای سهگانه بر اساس ارزیابی صورت پذیرفته از عملکرد آن دستگاه.
ضرورت تشکیل یک هیئت اندیشهورزِ دارای نگاه کلان متضمن چند نکته اساسی و بسیار مهم است:
۱ - نقش و جایگاه خبرگان رهبری در جایگاه مطالبهگری از مسئولان نظام در قوای سهگانه.
۲ - انحرافات احتمالی دستگاههای مسئول از مسیر اهداف انقلاب اسلامی.
۳ - تقویت عنصر نظارت بر عملکرد مسئولان کشور.
۴ - همافزایی در سطوح عالی کشور برای حرکت انقلابی در مسیر اهداف انقلاب اسلامی.
۵ - مأیوس کردن دشمن و خنثیسازی تلاشهای صورت پذیرفته در جهت ایجاد انحراف در مسیر اهداف انقلاب اسلامی.
۶ - نقش خبرگان رهبری (استمداد از خبرگان رهبری) در کمک به رهبری نظام در صیانت از اهداف انقلابی نظام.
پیش از این نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها به مناسبتهای مختلف نسبت به تلاش برای تحریف انقلاب و نظام از مسیر اندیشههای ناب حضرت امام خمینی سلامالله علیه هشدار داده و نخبگان، دانشجویان، اصحاب قلم، روحانیون و... و مردم را به نظارت بر عملکرد مسئولان و مقابله با خطر انحراف نظام از مسیر انقلابیگری به صورت آتش به اختیار فراخوانده بودند. اینک مجلس خبرگان رهبری با ایجاد یک هیئت اندیشهورز نه در جایگاه توصیه بلکه در جایگاه مطالبهگری، مسئولان کشور را به صیانت از اهداف انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فرا خواهد خواند.
رهبر معزز و معظم انقلاب اسلامی علاوه بر ضرورت تشکیل چنین هیئتی در ساختار خبرگان، مصادیق و نمونههایی از مطالبه گری توسط این هیئت را بیان فرمودند که در واقع شاکله مهم ترین نگرانیهای معظم له را در طول دهه گذشته تشکیل میدهد:
۱ - موضوع عدالت در سه محور الف): کاهش فاصله فقیر و غنی، ب): مبارزه با فقر، ج): تقسیم درست ثروت
۲ - موضوع پول ملی در سه محور الف): قدرت پول ملی، ب): قدرت خرید مردم ج): توانایی پول در ایجاد ثروت برای مردم.
۳ - ضرورت توجه ویژه به دیانت و فلاح و رستگاری مردم و هدایت مردم به بهشت و مقابله با مغالطهگریهای صورت گرفته در این مسیر.
۴ - تلاش مضاعف همگانی دستگاهها در قوای سهگانه برای حفاظت، صیانت و حراست از انگیزههای انقلابی در بین آحاد مردم بعنوان یک ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر.
۵ - پاسداری از شعار بنیادین «نه شرقی نه غربی» و مبارزه تئوری و عملی با غربگرایی، غربزدگی و تلاش خستگیناپذیر برای پالایش کشور از فرهنگ نامتجانس و منحط غربی به عنوان به یک اصل اساسی در رفتار و عملکرد مسئولان نظام.
فرمایشات حضرت امام خامنهای در جمع خبرگان رهبری موجی از امید را در بین دلسوزان و دغدغهداران و مردم به عنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی ایجاد کرده است و مسیر تحقق سومین مرحله از فرایند پنجگانه انقلاب اسلامی و تشکیل «دولت اسلامی» را هموار خواهد نمود. بیشک این تدبیر راهبردی آثار و برکات بسیاری با خود همراه داشته و ناامیدی دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب را در پی خواهد داشت.
<پرسش مهر> گام آغازین حقوق شهروندی
تقی آزاد ارمکی در ایران نوشت:
سؤال دیروز رئیس جمهوری در آغاز سال تحصیلی جدید واقعبینانه و پرمعنا مطرح شده است، بویژه آنکه در دوران ابتدایی و راهنمایی شخصیت دانشآموزان در مرحله شکلگیری است و ضرورت طرح چنین پرسشی بیش از پیش احساس میشد.
با این حال در زندگی روزمره نیازمند شهروندانی هستیم که اهل تعامل، مساوات و نقدپذیری باشند.
از طرفی زندگی شهری امروز میطلبد شهروندان نسبت به یکدیگر احترام متقابل بگذارند، صبور باشند و خودخواهی را از خویش دور کنند؛ بدون این صفات زندگی دشوار و مشکل خواهد شد.
لذا برای نیل به این مقصود ما باید شرایط انطباقپذیری افراد و تواناییهای فرهنگی - اجتماعی آنها را افزایش دهیم. حال اگر این دو خصلت
در شهروندان نهادینه نشود، با انسانهایی مواجه خواهیم شد که قدرت انطباق با جامعه را ندارند و خاصیت نقدپذیری را نیز از دست خواهند داد، اما اگر این دو اتفاق در جامعه محقق شود، ما به شهروندانی صبور و نقدپذیر میرسیم که امکان زیست بهتر جمعی را هم برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. نیل به این هدف در زمره وظایف وزارت آموزش و پرورش است.
که در کتابهای آموزشی، کار معلم و رفتار معلم باید نمایان باشد. هماکنون مشکل مدارس ما این است که از دوران کودکی به دانشآموزان احترام متقابل را به درستی آموزش نمیدهند. در حالی که این وزارتخانه 13 میلیون دانشآموز و یک میلیون معلم دارد و بخش اعظمی از خانوادهها درگیر آن هستند، کمترین توجه به این مقولات در آن دیده میشود.
به هر حال نهاد آموزش و پرورش باید در تصمیمسازیهای دولت به عنوان نهاد آغازین باشد و نباید در این حیطه به معلم نگاه کارمندی داشت، چرا که همین مسأله باعث شده کار معلم در ایران دچار دوگانگی هویتی شده و برخی دانشآموزان آنگونه که باید به معلم خود احترام لازم را نگذارند.
امید است با این پرسش، مسئولان و خانوادهها به کارکرد آموزش و پرورش بیشتر از گذشته توجه جدی و اساسی داشته باشند.
زمان به میدان آمدن
علی شفیعی در شرق نوشت:
قرنهاست شیعه تلاش میکند از واقعه عاشورا به تناسب زمانها و زمینههای زیستیاش روشنایی بگیرد و از این توقف، انرژی حرکت به سوی آزادی، عدالت و انسانیت برگیرد. محرم واقعه غمانگیز و سترگی است که ظرفیت بازخوانی چندینباره را در تاریخ داشته و دارد و اگر بهدرستی فهم میشد، جهان تشیع نباید از بعد کمّی- از حیث پیروان - و کیفی – از حیث وضع فرهنگی، اجتماعی و...- در این نقطهای باشد که الان در آن قرار گرفته است. یکی از نمادهای بنیادین و اساسی تشیع، حسین (علیهالسلام) و محرم است که در سایهسار آن چه بسیار حرکتها و جنبشهای شیعی شکل گرفت و چه فراوان موقعیتها و ظرفیتها ایجاد شد و چه بسیار موقوفات که به نام حسین(ع) و محرم ثبت و چه اماکن – حسینیهها و زینبیهها و... - و مجالسی که برپا شد که برای دیگر بزرگان حتی پیامبر اسلام اینگونه نبوده است.
محرم تنها واقعهای است که بهراحتی ظرفیت تبدیلشدن به یک دهه سوگ را در درازنای تاریخ اسلام و تشیع پیدا کرده و بهدنبال خویش هویتی تاریخی به تشیع داده است. این همه پیامدهای این قطعه تاریخی محصول آن است که این واقعه - محرم – حتما پیامی سترگ داشته و این پیام و رهآوردش هم ظرفیت جهانیشدن داشته است. شکلگیری همه این ظرفیتها در ذیل محرم این امید را ایجاد میکند که این قطعه تاریخ در تمامی ادوار تاریخی بهعنوان مشعلی برای روشنایی و معبری برای رهایی باقی بماند......هرچند که بداندیشان تلاش کنند از آن حادثهای برای حضیض خلق کنند. حقیقت آن است که بهراحتی نمیتوان از کارکرد دیرینه معرفتآفرینی و روشناندیشی محرم در طول قرنها حیات و تداومش گذر کرد؛ اگرچه همیشه خطر تولید جهل در این ظرف و موقعیت توسط جاهلان و معیشتاندیشان به موازات آن روشنایی بوده است.
به نظر میرسد محرم در دوران معاصر نیازمند بازخوانی و تأمل است؛ چراکه چند صباحی است در یک موقعیت و پیچ خطرناکی افتاده است که ترس آن میرود نقشآفرینی مثبت آن تحتالشعاع معیشتاندیشیها و مصلحتاندیشیها قرار گیرد. از عالمان و اندیشمندان دغدغهمند انتظار میرود تا نگذارند برای این واقعه سترگ این خطر سترگ اتفاق بیفتد. بهنام محرم و حسین (علیهالسلام) گاه بذر غلو کاشته میشود. قرار بود مراثی و منابر در خدمت محرم باشند و حسین و پیام حسین را که رهایی بود و معنا، در گفتمانی اخلاقی به نسلهای پس از حسین برسانند؛ نه اینکه ارزش استقلالی پیدا کنند و برخی مداحان به خویش بیندیشند و بس. وقتی ابزاری تغییر ماهیت بدهد و تبدیل به متن شود و مرثیهسرایی یک هویت ذاتی بیابد، نمیتوان از آن نگران نبود. ابزارها تا زمانی ارزشمندند که در خدمت اهداف و مقاصد باشند؛ وگرنه ابزار هر اندازه مهم، باید کنار گذاشته شود.
قرار بود محرم تولید روشنایی و دانش کند و نام حسین به آزادگی و انسانیت و حرمت گره بخورد؛ نه اینکه با استفاده از محرم و حسین برخی به منفعت بیندیشند و از این راه به حسین و محرم جفا کنند. آیا نباید از وضع برخی مرثیهسراییها، مجلسگردانیها و... ترسید و بر خود لرزید و عالمان را به تدبیر دعوت کرد؟ به گمان نگارنده وقت آن است که همه کسانی که دغدغه محرمِ حسینی و خود حسین (ارواحنا له الفداء) را دارند، به میدان بیایند و نگذارنداین سرمایه عظیم شیعی دچار بحران شکل و معنا شود.
مأموریت حساس
صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت:
یکی از مأموریتهای مهمی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای خبرگان رهبری برای این مجلس مطرح و تبیین کردند، ایجاد مرکزی برای اعمال نگاهی کلان و راهبردی به مجموعه انقلاب است که هم گذشته آن را در نسبت با اهداف و آرمانهای انقلاب بسنجد و هم برای ادامه حرکت انقلاب به تناسب تحولات و مأموریتها، خط مشی گذاری و چاره اندیشی کند.
▫️راه ایجاد چنین مرکزی ایجاد یک هیأت اندیشهورز از اشخاص صاحب فکر و اندیشه است که بتواند حرکت انقلاب را درنسبت با اهداف و آرمانهای آن رصد کرده و میزان دوری یا نزدیکی و یا نقاط انحراف از مسیر انقلاب را معلوم و براساس آن، مجلس خبرگان مطالبات خود را تنظیم و مطابق آن چاره اندیشی کند. مسلماً تاکنون هیچ مرکز جایگاهی در کشور چنین وظیفه خطیری را برعهده نداشته و طبیعی است جایگاه چنین ماموریتی نیز باید فراتر از دستگاههای سه گانه و دارای اشرافی فکری و سیاستگذاری بر آنها باشد.
▫️ آنچه بیش از همه وجود چنین مرکز حساس و راهبردیای را ضروری میسازد، از یک سو الزام پاسخگویی به نیازها و مأموریتهای داخلی یا تهدیدات درونی است که به تناسب شرایط به وجود میآیند و از سویی دیگر، الزاماتیاند که با گسترش مرزهای جغرافیایی یا فکری انقلاب، پاسخگویی به نیازهای جدید یا تهدید قدرتهای سنتی یا نوظهور، مهم جلوه میکنند. با ترسیم چنین مأموریت مهمی برای مجلس خبرگان رهبری باید منتظر بود تا این مجلس گامهایی برای انجام این مأموریت برداشته و نقشی بارزتر از گذشته در عرصه هدایت انقلاب ایفا کند.