سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«دعوا بر سر روحانی»؛ اختلافات عبدی و حجاریان عمیقتر شد
عباس عبدی، از تئوریسینهای طیف چپ به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد پیرامون «ایجاب ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالیون» گفته است:
«برداشت من این است که در جریان اصلاحات تنوعی وجود دارد که در شرایط کنونی ائتلاف با اعتدال بهترین گزینه آنان است البته دو سال دیگر را باید منتظر بود و دید چه می شود. اگر نخواهند چنین کنند، ممکن است نیروهای خودشان هم به چند بخش تقسیم شوند. بنابراین اگر به عنوان جبهه به آنها نگاه کنیم، نیروهای معتدل کماکان جزو این جبهه محسوب میشوند.»
او همچنین در پاسخ سؤالی مبنی بر «جهان پساائتلاف» نیز تصریح میکند: بستگی دارد که پایان ائتلاف چگونه باشد. اگر پایان خوبی باشد به این معنا خواهد بود که جناح ثالث دیگر خطری ندارد. رقابت اصلی میان نیروهای جبهه اصلاحات و میانه روها خواهد بود و این خیلی مطلوب است. اگر چنانچه این پایان به گونه ای باشد که کماکان خطر نیروهای ثالث برجسته باشد و اینها از همدیگر منشعب شوند، آینده تیره و تاریکی را در برابر کشور و اصلاحات رقم خواهد زد.[۱]
*اظهارات عبدی که پس از زلزله صحبتهای محمدرضا عارف مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ مجلس با دولت ائتلاف نخواهند کرد، ایراد شدهاند، حاوی چند تأمل است. خاصه آنکه اگرچه این اظهارات در بادی امر ناظر به انتخابات مجلس در سال ۹۸ به نظر میرسند اما در تحلیل مشخص است که هدف اصلی این بگومگوها در سمت و سوی انتخابات مهم ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ قرار دارد.
آن تأملات از این قرارند:
یکم: اینکه کسانی در اردوگاه طیف چپ و ایضاً راست، با کمرنگسازی خط قرمز فتنه و سکوت در مقابل کژیهای اجرایی و سیاسی و اعتقادی برخی جریانات دولتی و سیاسی، در حال طرح خود به عنوان نیروهای عاقل و معتدل هستند و مابقی نیروهای کشور را «تندرو» معرفی میکنند، رفتاری غیر عقلانی است که خواص دلسوز کشور بایستی جلوی آنرا بگیرند.
دوم: اظهارات عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان چارهای جز ائتلاف ندارند و ممکن است خودشان هم منقسم شوند! اگر یک عملیات روانی نباشد؛ نسخهای است که طیف دیگر اصلاحطلبان یعنی آقایان حجاریان، تاجیک و دیگران که به تازگی بر نقد روحانی و انفکاک اصلاحات از اعتدال تأکید داشتهاند با آن مخالف هستند.
خاصه آنکه پیش از این و در ایام دولت اول رئیسجمهور روحانی هم هنگامی که سعید حجاریان طی اظهاراتی تأکید کرده بود: شکست روحانی شکست ما نیست! عباس عبدی مقالهای منتشر و طی آن در پاسخ به حجاریان تأکید کرد: اگر شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست، پس شکست کیست؟!
و سوم: ماندن یا جدایی اصلاحطلبان از روحانی در ابتدای امر تابعی از منافع ستاد اصلاحات است و این قبیل دعواها بیشتر نوعی جنگ زرگری و یا در حالتی دیگر، اختلاف حزب کارگزاران و کارگزارانیمسلکها (بعنوان کسانی که صراحتا از ائتلاف با روحانی حمایت میکنند) با قاطبه دیگر اصلاحطلبان ارزیابی میشود.
در گام بعد نیز باید دانست که تحلیلها حاکی از آنست که چپها در روندی فزاینده در حال جدایی از رئیسجمهور روحانی و اعلام «طلاق سیاسی» از او هستند و این مسئله در روزهای آینده وارد فازهای جدیدتری خواهد شد.
به سخن دیگر اینکه عبدی و سایر مخالفان جدایی از روحانی، قاعدتا بخشی از حرکت جمعی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ خواهند بود و ابراز مخالفتهای این روزها برای جدایی از رئیسجمهور روحانی نبایستی چندان جدی تلقی شود.
***
انتقاد کارگزارانیها از شهردار کارگزارانی؛ میگویند مسئولیتها دست رقیب است...
«جهانبخش خانجانی» فعال اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه ابتکار گفته است:
«در انتخابات شورای شهر تهران پیروز انتخابات شدیم ولی دیدیم که عناصر جریان رقیب مسئولیتها را به دست گرفتهاند. طبیعی است که این موضوع در بدنه اجتماعی موجی از نگرانی و بدبینی را به وجود میآورد. میتوانیم این موضوع را از فشارهایی که به شهردار یا تیم شهرداری وارد میشود، تفسیر کنیم یا اینکه بگوییم آنها ناخواسته به دام چنین افرادی افتادهاند. ولی آنچه مهم است اینکه این موضوع باعث وازدگی بدنه اجتماعی میشود و می تواند به عنوان یک آفت در انتخابات آینده دامن اصلاحطلبان را بگیرد.»
او در ادامه میافزاید: آفت دوم این است که رئیس جمهوری محترم نتواند وعدههایی که به مردم داده است و مردم به واسطه آن وعدهها و اعتبار و حمایت اصلاحطلبان به او رای دادهاند را برآورده کند. این آفت بیشتر از موضوع و احتمال انشقاق در جریان اصلاحات آسیبرسان است. بنابراین مشکل اساسی اصلاحطلبان در انتخابات آینده بدبینی بدنه اجتماعی به این جریان است، چرا که اعتقاد دارند چه لزومی دارد ما زحمت بکشیم و انتخابات را ببریم، بعد نیروهای جریان رقیب و عناصر فرصتطلب به جای اصلاحطلبان مسئولیتهای کوچک و بزرگ اجرایی و سیاسی را بر عهده بگیرند. به نظر من آفت و آسیب جدی که اصلاحطلبان را تهدید میکند این موضوع است و باید از آن ترسید.[۲]
*بخش نخست اظهارات خانجانی بیشتر نوعی بهانهجویی برای یک جریان خاص سیاسی به نظر میرسد که با هزاران وعده رنگارنگ توانست پا به شورای شهر و شهرداری تهران بگذارد اما اکنون که میبیند قادر به تکرار کارنامه جهادی محمدباقر قالیباف نیست؛ اینطور میگوید که «عناصر جریان رقیب مسئولیتها را بر عهده گرفتهاند!»
بدیهیست که این مسئله بویژه در هنگامیکه حتی یک چهره اصولگرا هم در شورای شهر پنجم حضور ندارد، به هیچ وجه مسموع نیست و چهرههای اصلاحطلب بایستی پاسخگوی عملکرد خود باشند.
قبل از خانجانی، دیگر عضو حزب کارگزاران یعنی علیمحمد نمازی هم طی اظهاراتی با انتقاد از چینش مدیران شهرداری توسط نجفی گفته بود: «اینکه دولت و شهرداری تهران چرا چنین رفتاری در انتخابهای خود دارند، طبق نظر شخصی من میتواند از عدم باور جدی به مواضع اصلاحطلبی و جمهوریت نظام باشد.»[۳]
انتقادات گسترده اعضای حزب کارگزاران از محمدعلی نجفی، شهردار تهران که او هم یک چهره کارگزارانی است این ظن را تقویت میکند که حزب کارگزاران از تقسیم غنائم در شهرداری تهران راضی نیست.
مسئله دومی که خانجانی درباره بستگی سرنوشت رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان به یکدیگر بیان کرده است نیز بسیار حائز اهمیت است.
خاصّه آنکه طی روزهای اخیر برخی چهرههای اصلاحطلب نظیر تاجیک، حاجی، شیرزاد، تاجرنیا، خرّم و ... مدعی شدهاند که عملکرد روحانی ربطی به اصلاحطلبان ندارد و آنها نبایستی پاسخگوی عملکرد دولت باشند!
گفتنیست در کنار خانجانی، چهرههای دیگری همچون منتجبنیا، زیباکلام، طاهرنژاد و... نیز قرار دارند که بر یکسان بودن سرنوشت روحانی و اصلاحطلبان با یکدیگر تأکید کردهاند.
برخی تحلیلگران معتقدند سرنوشت این تقابل درون گفتمانی به پیروزی گفتمان اول و حاکم شدن گفتمان «طلاق اصلاحطلبان از روحانی» بر اردوگاه چپها منجر خواهد شد.
***
روزنامه اصلاحطلب: نگذارید فرهنگ عاشورا با بحران مواجه شود!
فردی به نام «علی شفیعی» روز یکشنبه گذشته در سرمقاله روزنامه شرق با عنوان «زمان به میدان آمدن» نوشته است:
« محرم واقعه غمانگیز و سترگی است که ظرفیت بازخوانی چندینباره را در تاریخ داشته و دارد و اگر بهدرستی فهم میشد، جهان تشیع نباید از بعد کمّی- از حیث پیروان - و کیفی – از حیث وضع فرهنگی، اجتماعی و...- در این نقطهای باشد که الان در آن قرار گرفته است»!
او در بخش دیگری از اظهارات خود مینویسد:
به نظر میرسد محرم در دوران معاصر نیازمند بازخوانی و تأمل است؛ چراکه چند صباحی است در یک موقعیت و پیچ خطرناکی افتاده است که ترس آن میرود نقشآفرینی مثبت آن تحتالشعاع معیشتاندیشیها و مصلحتاندیشیها قرار گیرد. از عالمان و اندیشمندان دغدغهمند انتظار میرود تا نگذارند برای این واقعه سترگ این خطر سترگ اتفاق بیفتد. بهنام محرم و حسین (علیهالسلام) گاه بذر غلوّ کاشته میشود. قرار بود مراثی و منابر در خدمت محرم باشند و حسین و پیام حسین را که رهایی بود و معنا، در گفتمانی اخلاقی به نسلهای پس از حسین برسانند؛ نه اینکه ارزش استقلالی پیدا کنند و برخی مداحان به خویش بیندیشند و بس.
فرد یاد شده در خاتمه تصریح میکند: وقت آن است که همه کسانی که دغدغه محرمِ حسینی و خود حسین (ارواحنا له الفداء) را دارند، به میدان بیایند و نگذارند این سرمایه عظیم شیعی دچار بحران شکل و معنا شود.[۴]
*اظهارات این فرد را به قضاوت مخاطبان محترم وامیگذاریم...
پر واضح آنکه اگرچه خطر تحریف همیشه برای هر مفهومی وجود دارد (و برای همین علما و خواص شیعه نسل به نسل به مقابله با آن بویژه در فرهنگ عاشورا برخاستهاند) اما خطر اصلی برای به حاشیه رفتن مفهوم عاشورا و پیام مکتب حسینی(ع) نه تحریف بلکه آنست که برخی که سراغ عمده آنها را میتوان در اردوگاه جریان سیاسی خاص گرفت! چندین سال است که تلاش میکنند فرهنگ عاشورا و قیام سیدالشهدا(ع) را یک کار غیر عقلانی و نوعی «کیش مرگ» جلوه داده[۵] و یا مثلاً آنرا حاصل جنگهای صدر اسلام معرفی کنند.
همین چهرهها در اشاره به هیئات مذهبی و عزاداران سیدالشهدا(س) با کنایه «برنج و روغن» حرف میزنند و گاهی نیز اینطور میگویند که ما ایرانیان چون حسین(ع) را محور قرار دادهایم شاد نیستیم![۶]
***
1_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3633435
2_ http://ebtekarnews.com/?newsid=88832
3_ mshrgh.ir/776558
4_ http://sharghdaily.ir/News/141885
5_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940711001741
6_mshrgh.ir/777533