تعزیه

تعزیه، روایت حماسه‌ای مقدس اما خونین است که دو جبهه را به تصویر می‌کشد؛ یکی مسیر سقوط را طی می‌کند و دیگری صعود به سوی عرشیان و قدسیان را پیش گرفته است.

حسینیه مشرق- تعزیه، روایت حماسه‌ای مقدس اما خونین است که دو جبهه را به تصویر می‌کشد؛ یکی مسیر سقوط را طی می‌کند و دیگری صعود به سوی عرشیان و قدسیان را پیش گرفته است. نبردی در آن ترسیم می‌گردد که در یک سویش شجاعت، ایمان و فداکاری قرار می‌گیرد و در طرف مقابل همه تزویرها و شقاوت‌های شیطان قامت راست می‌کند. سرانجام این صحنه‌ها پیروزی خون بر شمشیر را به تماشاگران می‌آموزد...

در این نمایش زیبای مذهبی، اندیشه‌های عالی در قالب احساسات و عواطف پاک به مردم انتقال می‌یابد و تعبد عامه مردم در واژه‌ها و استعاره‌هایی عرضه می‌گردد که بر اثر آن وحدت دینی و عاطفی بین نظاره‌گران پدید می‌آورد و مرزها را از بین می‌برد. در تعزیه اهل آسمان در عزای عزیزترین انسان‌ها سینه چاک می‌کنند و حتی وحوش هم به خاطر مصائب سختی که بر آدمیان می‌رود، ماتم زده هستند. در این برنامه، گریه، سوگ، شادی، هجو و سخره در پی هدفی واحد باهم می‌آمیزند و رنگِ یکنواختی را از آن می‌زدایند و تماشاگران را تا آخر با خود همراه می‌سازند.

درباره تعزیه‌خوانی از کی پدید آمده و چگونه شکل گرفته نظرات مختلفی مطرح است: گفته می‌شود پس از واقعه کربلا یزید جنایت‌پیشه به جانیان کربلا گفت: «تمایل دارم واقعه طف را مشاهده کنم.» آنان نیز فرمانش را اطاعت کردند و این واقعه اسفناک را برایش به نمایش درآوردند.[۱] اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، این برنامه یک نمایش تعزیه به حساب می‌آید. ادوارد براون با استناد به دو متن فارسی و آلمانی، پیدایش تعزیه را به قرن چهارم هجری نسبت می‌دهد.[۲]

در تاریخ ابن کثیر شامی آمده است: «معزالدوله احمد بن بویه در بغداد در دهه اول محرم امر کرد تمامی بازارهای بغداد را ببندند. مردم لباس عزا پوشیدند و به تعزیه سیدالشهدا بپردازند.»[۳] البته آنچه از این مطالب در مورد تعزیه استفاده می‌شود، مراسم عزاداری دهه ماه محرم به صورت علنی و رسمی است، نه نمایش تعزیه و این‌که در تاریخ مذهبی قم تاریخ تعزیه را به زمان آل‌بویه رسانیده، درست نیست.[۴]

برخی خواسته‌اند تاریخ پیدایش این سوگنامه‌های مذهبی را عصر صفویه قلمداد کنند و یکی از این قرائن را اظهارات اسکندر بیک ترکمان در تاریخ خود دانسته‌اند که نوشته است:
«شب عاشورا که مردم این طرف (سپاه ایران) به تعزیه حضرت سیدالشهدا قیام داشتند، غوغای عاشوریانِ اردو بازار را، محصوران قلعه (ایروان) شورش و غلغله یورش تصور نموده جمعی که راضی به مصالحه و قلعه دادن نمی‌شدند، از خواب غفلت برآمده از روی اضطرار دست در دامن تشفع شریف پاشا (فرمانده سپاه عثمانی) زدند و روز عاشورا که مقتل سیدالشهدا بود و حضرت اعلی (شاه عباس) به‌رسم معهود و سبیل معتاد لباس ماتم و سوگواری پوشیده و به لوازم مشغول بودند.»[۵]


چنانچه از سیاق این نوشتار برمی‌آید در عصر مذکور، تعزیه به شکل ویژه خود متداول نبوده و همان سوگواری به شکل سینه‌زنی و نوحه‌خوانی تحت عنوان تعزیه در منابع تاریخ ضبط گردیده‌اند.

البته گزارش‌های متعددی از اجتماعات مزبور توسط سیاحان، مبلغان و فرستادگان سیاسی اروپایی به ثبت رسیده که طی آن‌ها از اشخاصی سخن گفته‌اند که ملبّس به جامه‌های الوان بوده و به صورت منظم پیاده‌روی می‌کردند، یا سوار بر اسب‌ها و شترها باز آفریننده وقایعی بودند که حادثه کربلا را در اذهان تداعی می‌کرد. همچنین بر اساس این سفرنامه‌ها، نبردهای نمایشی توسط صدها تن از سوگواران با جامه‌های مخصوص اما همگون و مسلح به تیر و کمان و شمشیر و سلاح‌های دیگر به‌طور آهسته بازی می‌شد و سراسر آن با سوگ نوا همراهی می‌گردید و تماشاگران ‌که در امتداد گذرگاه‌ها صف می‌کشیدند، بر سینه می‌زدند و در حالی که دسته عزا از کنارشان عبور می‌کرد، فریاد می‌زدند: حسین! حسین![۶]


گرچه سوگواری برای اهل‌بیت (ع) در این دوره رونق فزاینده‌ای یافت و برای افزایش هیجان مردم و پیوستن به جمعیت عزادار، طبل و سنج رایج گشت و ادوات جنگی که در میدان رزم کاربرد داشت، مورد استفاده ماتم‌سرایان قرار گرفت و در میدان‌های عمومی مرکب بدون راکب را به‌عنوان نمادی از ذوالجناح می‌گردانیدند، اما تعزیه هنوز رسم نشده بود. ادام اولئاریوس که در زمان شاه صفی در اردبیل بوده شرح مبسوطی از مشهودات خود داده و ترتیب عزاداری را ذکر نموده ولی هیچ اشاره‌ای به تعزیه ننموده است.[۷] و از برپا کردن مجالس عزاداری به صورت نمایش مذهبی یا به ‌اصطلاح تعزیه در این دوره هیچ نشانی نیست و مورخان در آثار خود از آن سخنی نگفته‌اند[۸] و این‌که برخی خاطر نشان ساخته‌اند تعزیه در عصر صفویه به وجود آمده است، با هیچ دلیل و مدرکی همراه نیست.

البته گاه به اشتباه هرگونه سوگواری را تعزیه قلمداد کرده‌اند و با تعبیری که ما از هنر نمایشی تعزیه داریم، تطبیق نمی‌کند و هیچ‌گونه نسخه خطی هم که تاریخ آن زمان را با خود داشته باشد، در جایی به دست نیامده است.

مرحوم دکتر محمدجعفر محجوب نوشته است:
برای اثبات این‌که تعزیه در دوره صفویه وجود داشته هیچ مدرک مستندی در دست نداریم در عوض دلایل قوی برای رد وجود آن در آن دوره وجود دارد.[۹]
شوالیه ژان شاردن، سیاحی هوشمند و زیرک بود، وی که سالیان درازی در اوج قدرت صفوی در ایران زیست، ماحصل مشاهدات خود را به صورت سیاحت‌نامه‌ای چند جلدی (که به فارسی ترجمه شده) درآورد. کسانی که با این اثر آشنایند، می‌دانند وی کسی نبود که از آوردن مجالس تعزیه و نمایش‌های ایرانی حتی با ذکر جزئیات فروگذاری کند؛ خاصه از آن جهت که مراسم سوگواری محرم را با دقت همیشگی خود شرح داده است.


برخی تعزیه‌پژوهان اذعان می‌دارند موفق شده‌اند سندی به دست آورند که نشان می‌دهد تعزیه‌خوانی در آخرین سال‌های دوران صفوی وجود داشته است. این ادعا بر اساس گزارشی است از دو سیاح خارجی به نام‌های (سالامون) انگلیسی و (وان گوگ) هلندی که در سفرنامه‌های خود (از سال ۱۷۳۴ تا ۱۷۳۶ م یعنی سه سال آخر حکومت صفویان) در اصفهان از اجرای یک نوع تعزیه‌خوانی که روی عرابه‌ها صورت می‌گرفته خبر می‌دهند.[۱۰] حال آن‌که گزارش‌های مورد اشاره تنها می‌توانند دلالت بر شبیه‌گردانی و شبیه‌سازی کنند، نه تعزیه‌خوانی و تفاوت این دو برای یک فرد اروپایی کار آسانی نیست و آنچه آن دو سیاح نگاشته‌اند حکایت از انجام مراسم سوگواری روی عرابه دارد و مشاهداتشان فاقد عنصر نمایشی تحت عنوان تعزیه از حیث گفتگو، حرکت و انتقال حرکات به خاطر تماشاگران است.[۱۱]

اما می‌توان بر اساس پاره‌ای شواهد تاریخی و مستندات مورخان و سیاحان، خاطرنشان ساخت که تعزیه در دوران صفویه مراحل ابتدایی و مقدماتی را سپری می‌کرده و در عصر زندیه حضور خود را اعلام کرده و شکل گرفته است. نوشته‌اند در عهد کریم‌خان‌زند سفیری از فرنگستان به ایران آمد و در خدمت وی شرحی در تعریف نمایش‌های حزن‌انگیز بیان کرد. او با شنیدن مطالب آن سفیر دستور داد که صحنه‌هایی از وقایع کربلا و سرگذشت هفتاد و دو تن شهیدان نینوا ساختند و از آن حوادث غم‌انگیز مذهبی نمایش‌هایی ترتیب دادند که به تعزیه معروف گشت.[۱۲] کریمسکی در کتاب تئاتر ایران‌ که در سال ۱۹۲۵ میلادی تألیف شده اجرای این نمایش را مربوط به دوران زندیه می‌داند.[۱۳] اما قدیمی‌ترین مدرک مستند که درباره تعزیه‌خوانی در دست است سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طی سال‌های ۱۲۰۱ ـ۱۲۰۲ ه.ق به شیراز صورت گرفته است. نامبرده چند مجلس تعزیه از جمله میانجی‌گری سفیر فرنگی دربار یزید، آب فرات و عروسی قاسم را مشاهده نموده است.[۱۴] نصرالله فلسفی از قول یک نسخه خطی اجرای نمایش تعزیه را به عصر کریم‌خان‌زند می‌رساند و حسن مشحون این ادعا را تأیید می‌کند.[۱۵]

میرزا حسن حسینی فسایی در کتاب فارس نامه ناصری می‌نویسد: «کریم‌خان‌زند در آخر روز ذی‌الحجه برای تعقیب و استقبال محمدحسن خان از شیراز خارج شد؛ وارد باغ دلگشا گردید و ایام عاشورای ۱۱۷۲ ه.ق را در آن باغ به تعزیه‌داری خامس آل عبا گذرانید.»[۱۶] حسن نراقی نیز خاطرنشان می‌سازد: (از عهد کریم‌خان‌زند تعزیه‌خوانی و شبیه سازی باب شد.»[۱۷]


گویینو که حدود یکصد صفحه از کتاب مشهور خود را به پیدایش تعزیه اختصاص داده، از مضمون مطالبش به وضوح مشخص می‌گردد که تعزیه در زمان زندیه پدید آمده است. هنری ماسه هم در کتاب معتقدات و آداب ایرانی بر این ادعا مهر تأیید می‌زند.[۱۸] دکتر حسن خوب‌نظر، می‌نویسد:«بعد از کشته شدن لطفعلی‌خان‌ زند به دست آغامحمدخان قاجار تأثر عمیق مردم از این ماجرای غم‌انگیز سفاکانه (خون‌ریزانه) در مجالس تعزیه پدیدار شده و به یادش در نمایش‌های مزبور می‌گریستند.»[۱۹]


دکتر محمدجعفر محجوب می‌گوید: «برخی اخبار شفاهی حاکی از آن است که از زمان کریم‌خان زند چندین تعزیه‌نامه در فارس وجود داشته‌اند، اما از آنجا که کاغذ آن‌ها پوسیده و در حال از بین رفتن بود از متن‌هایشان نسخه برداری شد و دست‌نویس‌ها را به خاطر آن‌که نام خداوند و معصومین روی آن‌ها نگاشته شده بود با آب شستشو دادند.»[۲۰] اما این‌که آن تعزیه‌ها در آن زمان کامل و از حیث ترکیب مطالب و تلفیق مضامین، متن اشعار و نحوه توالی صحنه‌ها و رویدادها خالی از هرگونه اشکالی بوده یا خیر، ـ گرچه این نسخه‌ها در اختیار نبوده تا با بررسی آن‌ها بتوان قضاوت کرد اما ـ برحسب قرائن باید گفت چون گام‌های اولیه را پشت سر می‌نهاده و برحسب نوشته‌های ویلیام فرانکلین و هانری ماسه در این متون نظم و نثر درآمیخته با یکدیگر بوده‌اند که بعدها راه تکامل را پیموده و با استعانت از ذوق سرایندگان تعزیه و قریحه شاعران معروف و عاشق خاندان عصمت و طهارت (ع) به نمودهای مذهبی و آئینی خوبی دست‌یافته‌اند.

ادامه دارد....

پی نوشت:

[1] تعزیه در ایران و دو مجلس آن، ابراهیم بوذری، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ص9.

[2] تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، جا، ص30ـ31.

[3] آل بویه، علی اصغر فقیهی، ص467.

[4] تاریخ مذهبی قم، ص326.

[5] عالم آرای عباسی، ج2، ص655; زندگانی شاه عباس اوّل، نصرالله فلسفی، ج3، ص10.

[6] تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، گردآورنده: پیتر چلکووسکی، ترجمه داود حاتمی، ص10.

[7] سرگذشت موسیقی ایران، روح الله خالقی، بخش اول، ص335ـ336.

[8] تاریخ موسیقی، حسن مشحون، ج1، ص402.

[9] تعزیه هنر بومی و پیشرو ایران، ص188.

[10] فصلنامه هنر، ش2، زمستان61، بهار62، ص161.

[11] شیراز، خاستگاه تعزیه، صادق همایونی، ص113.
[12] تاریخ انقلاب اسلامی، نسخه خطی کتابخانه ملی تهران، ص604 به نقل از زندگانی شاه عباس، ج3، ص10.

[13] فصلنامه هنر، همان، ص161.

[14] مشاهدات سفر ازینگال به ایران، ویلیام فرانکلین، ترجمه محسن جاویدان، ص72ـ73.

[15] تاریخ موسیقی، حسن مشحون، ج1، ص402.

[16] شیراز، خاستگاه تعزیه، صادق همایونی، ص42.

[17] تاریخ اجتماعی کاشان، حسن نراقی، ص107.

[18] تعزیه در ایران، صادق همایونی، ص202.

[19] جانشینان کریم خان زند، دکتر حسن خوب نظر، ص121.

[20] تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص188.

منبع: سایت کرب وبلا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • امیری IR ۲۱:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۰۶
    0 0
    بسیار عالی مطلب جالب و خوبی بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس