حسینیه مشرق- «سعیدبن عبدالله حنفی» از بزرگان شیعه در کوفه و یکی از شجاعان عرب بود و فردی ممتاز از نظر عبادت و تهجد و زهد و تقوا به شمار میرود. سعید دو نوبت به خدمت ابی عبدالله شتافت و در نوبت دوم نامه حضرت مسلم بن عقیل را که در آن به تشریح احوال و اوضاع اهل کوفه پرداخته بود، همراه خود به مکه برد.
محمد بن بشر میگوید دو روز دیگر صبر کردیم و هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبد الله حنفی را همراه با نوشتهایی به سوی حسین علیهالسلام فرستادیم، نوشتیم: بسم الله الرحمن الرحیم، از شیعیان مؤمن و مسلمان حسین بن علی به آن حضرت، عجله نما؛ چرا که مردم منتظر شما هستند و جز شما روی کسی نظر ندارند، عجله عجله! و السلام علیک؛ این دو آخرین پیکهای مردم کوفه بودند.
اظهار وفاداری سعید بن عبدالله به امام حسین(ع)
شب عاشورا هنگامی که امام حسین(ع) پس از خطبه معروفش گفت: تاریکی شب شما را فرو پوشانده، برخیزید و بروید و خود را از این مهلکه برهانید. سعید بن عبداللّه از جای برخاست و گفت: ای پسر پیامبر، به خدا سوگند ما دست از یاریات برنداریم و تو را رها نکنیم، تا خدا بداند که ما وصیت پیامبر را در حق ذریهاش حفظ کردیم، به خدا سوگند اگر بدانم کشته میشوم سپس زنده میشوم، آنگاه به آتش سوخته خواهم شد و خاکسترم را بر باد میدهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نخواهم شد تا جانم را فدایت کنم. چگونه از تو جدا شوم در حالی که یک بار کشته شدن بیشتر نیست و پس از آن کرامت و عزت سرمدی و نعمت ابدی است، نعمتی که هرگز برای آن زوال و فنایی نمیباشد. «حسین انصاریان، با کاروان نور»
همچنین در نقلی دیگر است که سعید بن عبد الله حنفی گفت: قسم بخدا، تو را رها نخواهم کرد تا خدا بداند که ما در زمان غیبت رسول الله(ص) از شما محافظت کردهایم، و الله اگر بدانم کشته میشویم سپس زنده گردیده [زنده] زنده سوزانده میشوم و سپس تکه تکه میگردم و این عمل هفتاد بار با من انجام میشود از شما جدا نمیشوم تا در کنار شما با مرگم خدا را ملاقات کنم، چگونه چنین نکنم در حالی که این کشته شدن بیش از یک بار نیست ولی بزرگی و کرامتی را به دنبال دارد که هرگز از بین نخواهد رفت.
لحظه شهادت سعید بن عبدالله
وی از جمله یاران امام حسین (علیهالسلام) بود که در روز عاشورا و در هنگام اقامه نماز ظهر همراه زهیر بن قین از کاروان حسینی حفاظت کردند. نقل است آنگاه امام حسین(ع) و یارانش نماز خوف را به جماعت خواندند، وی پیش روی حضرت ایستاد، و هدف تیرهای [دشمن] قرار گرفت، از راست و چپ به او تیر میزدند.(وقعةالطف) هر تیر که به سوی حسین علیهالسلام کمانه میکرد، سعید بن عبدالله بن جان میخرید و همواره خود را سپر جان امام میکرد و قدمی واپس نکشید تا به زمین افتاد. میگفت: خداوندا بر اینان لعنتی چون لعن عاد و ثمود فرو فرست، خداوندا، پیامبرت را از من سلام برسان و وی را ابلاغ فرما که ما چه رنجها که از جراحات وارده دیدیم، چه من پاداش خود را در یاری ذریّه پیامبرت از تو میخواهم، و آن گاه به شهادت رسید(لهوف)
طبری در تاریخ خود مینویسد: در پایان نماز خوفی که امام حسین علیهالسلام در اول ظهر عاشورا خواند، درگیری سختی پیش آمد و زمانی که دشمن خود رابه امام حسین علیهالسلام رساند، سعید حنفی پیش روی امام قرار گرفت و خود را هدف تیرهای دشمنان قرار داد. سپاه عمر سعد از چپ و راست به سوی امام تیراندازی می کردند و سعید گاهی با صورت، گاهی با سینه، گاهی به دو دست و گاهی هم به پهلوی خود پذیرای تیرها میشد به گونهای که حتی یک تیر هم به امام اصابت نکرد تا این که به زمین افتاد.»