به گزارش مشرق، نشریه آمریکایی نشنالاینترست در مقالهای به بررسی میزان احتمال درگیری نظامی میان ایران و آمریکا پرداخته و سپس به راهکارهای موجود ایرانیان برای دفاع از وطن خود در صورت بروز چنین وضعیتی پرداخته است.
نویسنده در ابتدا دلیل وقعی بروز چنین نبردی را بررسی کرده و نوشته که داستانهای کلاسیک تاریخی یونانی هم نشان میدهد که در موقعیت رویارویی یک قدرت در حال رشد یا یک قدرت رشدیافته، اغلب مواقع جنگ حاصل میشود.
وی ادامه داده: «با دیدن اوضاع فعلی یمن، سوریه و لبنان و با پیشبینی آنچه در بلند مدت در عراق رخ می دهد، مشخص می شود که ایران و آمریکا زمینههای فراوانی برای چالش دارند.»
نشنال اینترست در بررسی مقایسهای نیروی نظامی ایران و آمریکا نوشته: «نیروهای ایران در صورت نزدیک شدن نیروهای متخاصم به نزدیکی مرزهای کشورشان، به راحتی شکست نمیخورند ... نیروهای نظامی ایران به پیشرفتگی نیروهای نظامی آمریکا نیستند ولی مطمئناً به آن سرسختی رسیدهاند که برای پیشبرد اهداف راهبردی آمریکا در بخش بزرگی از خاورمیانه، محدودیت ایجاد کنند و این محدودیت در صورت نزدیک شدن آمریکاییها به مرزهای ایران، شدیدتر میشود.»
در ادامه، دلائل وجود نیت تقابل میان ایرانیان و آمریکا بررسی شده و آمده: «ایرانیان هم مانند چینیها اعتقاد دارند که غرب عملکرد تاریخی مهربانانهای در قبال آنها نداشته است. تهران آنگونه که برخی میگویند، قصد ایجاد یک امپراطوری در خارومیانه را ندارد ولی مطمئناً مانند هر قدرت در حال ظهور دیگری، بر توسعه منافع و نفوذ منطقهای خود متمرکز است و دفاع طبیعی از این منافع، ایران را به هژمون منطقهای خاورمیانه تبدیل میکند. اگر به دلیل واقعی بیم دیپلماتهای آمریکایی از آمال هستهای ایران بپردازید میبینید که سلاح هستهای هم بخشی از چالش ژئوپولیتیکی است که ایران برای آنها ایجاد میکند.»
نویسنده سپس این سوالی اساسی را از خود پرسیده که «آیا ایران و آمریکا بر سر برنامههای ایران برای نفوذ در منطقه، وارد جنگ میشوند؟» و در پاسخ نوشته: «من با قطعیت امید دارم که اینطور نشود. بهترین راهحل برای این دو کشور این است که روشی عملگرایانه در پیش بگیرند و ضمن همسو کردن منافع خود در حوزههایی که هدف مشترک دارند، توافق کنند که در برخی مسائل با هم اختلاف دارند و حتی در بسیاری از حوزهها در خاورمیانه با هم به رقابت بپردازند.»
در اینجای مقاله، بررسی نحوه مقابله ایران با تجاوز احتمالی آمریکا بررسی شده و آمده: «ایران هم مانند بسیاری کشورهای دیگر به سمت اتخاذ راهبرد نامتقارن رفته است و روش چینی استفاده از برخی تسلیحات نمانند مینهای دریایی، موشکهای بالستیک و کروز، زیردریایی و حملات سایبری برای جلوگیری از تصرف زمینهای خود توسط دشمن رفته است.»
نویسنده سپس به توضیح پیشفرضهای فنی خود برای بررسی تقابل ایران و آمریکا پرداخته و نوشته: «در این تحقیق، زمان جنگ، روزی بین سال 2020 تا 2025 است و توان نظامی ایران هم با توجه به سیر پیشرفت صنایع نظامی ایران، توان نظامی آن روز در نظر گرفته شده است. آرایش نیروهای آمریکایی در منطقه هم آرایش جدی و سخت سال 2011 درنظر گرفته شده است.»
نبرد فرضی اینگونه آغاز میشود: «ایران به احتمال قوی با حملهای متمرکز و با استفاده از سلاحهای گوناگون، آمریکاییها را غافلگیر میکند. آنها با استفاده از رادارهای مستقر در سواحلشان، پهپادها و قایقهای غیرنظامی، اطلاعات اولیه را در خصوص اهدافشان جمعآوی میکند. سپس شناورهای ایرانی، در تعداد بالا به نیروی دریایی آمریکا در آبراهههای باریک حمله میکند و برای پیشگیری از عملکرد موفق ناوهای پدافندی AEGIS، آتشی سنگین از راکت و موشک بر سر شناورهای آمریکایی میریزد. این کار ایرانیها میتواند حتی تلاشی باشد برای سوق دادن شناورهای آمریکایی به سمت میادین مین دریایی.»
ادامه جنگ فرضی هم به این ترتیب به تصویر کشیده شده است:
ایرانیها حتی میتوانند موشکهای ضدکشتی مستقر در ساحل را در شناورهای غیرنظامی سوار کنند و با شلیک آنها، حجم آتش را شدت ببخشند. در میانه این حملات، ایرانیها میتوانند جبهه جدیدی باز کنند و با استفاده از موشکهای بالستیک کوتاهبرد که در دست نائبان منطقهایشان قرار گرفته، به پایگاههای دریایی و هوایی آمریکا در منطقه حمله کنند.
آمریکا و متحدان منطقهایاش تلاش خواهند کرد که با استفاده از سامانههای پدافند ضدموشک، در برابر حملات ایران بایستند ولی ایرانیها برای رد شدن از این سد، ابتدا از باران موشکهای نهچندان دقیق و سپس از آتش موشکهای بالستیک کوتاهبرد برای انهدام پرندههای نظامی خارج از پناهگاه استفاده خواهد کرد. نائبان منطقهای ایران هم میتوانند با استفاده از خمپاره و راکت و حتی موشکهای قفل شونده بر روی امواج راداری، رادارهای آمریکا در منطقه را نابود کنند.
ایران همزمان با پیشبرد این جنگ، میتواند عبور و مرور در تنگه هرمز را نیز به دلخواه خود کنترل کند. به احتمال قوی، مینها نقشی پررنگ در تلاش ایران برای بستن تنگه هرمز خواهند داشت. مینگذاری ایرانیها به این صورت خواهد بود که مینهای ساده تماسی را در تعداد بالا از روی شناورهای خود در آب رها میکنند و کار رها کردن مینهای پیشرفته نیز به زیردریاییهای ایران محول میشود. غرق کردن رزمناوهای آمریکا، امری است مورد علاقه ایران ولی احتمالاً هدف اولیه از مینگذاری، درگیر کردن آمریکاییها در یک عملیات طولانی مینیابی همزمان با اعمال تهدید موشکهای مستقر در ساحل علیه آمریکاییهاست. البته مشکل دیگر این است که کشتی های مینروب MCM غالباً فاقد زره قوی و سامانههای پدافندی موجود در رزمناوهای بزرگ است و بعید است بتواند در برابر تهدیدات موشکی دوام بیاورد.
ایرانیان میتوانند موشکهای ضدکشتی ساحلپایه خود را که در سنگرهای مستحکم و یا زیر پارچههای استتار قرار دارد، در طول ساحل خود و درون جزایر سهگانه مستقر کنند و با ایجاد تلههای الکترونیکی گمراهکننده که شبیه سایتهای موشکی بنظر میرسد، کار آمریکاییها را برای پاتک سخت کند.
ایران بیشک می داند که میزان توانایی ارتش آمریکا برای تمرکز نظامی در یک منطقه، به میزان نیروی نظامی لازم در دیگر مناطق بستگی دارد و بهمین خاطر احتمال دارد که ایرانیان میدان نبرد را از نظر جغرافیایی گسترش دهند تا توجه و منابع نظامی نظامی آمریکاییها را به جاهای دیگر معطوف کند. ایران میتواند با استفاده از توان نیروی قدس و حزبالله، منافع آمریکا را در جبهههای دیگر تهدید کند و حتی پای اسرائیل را نیز به نبرد بکشاند.