به گزارش مشرق، «ابراهیم کارخانهای» در یادداشت روزنامه «حمایت» نوشت:
۱. آنچه از اظهارات اخیر رئیسجمهور آمریکا و دیگر مسئولین سیاسی این کشور برمیآید، خیز جدید کاخ سفید برای کارشکنی در برجام و تهدید به خروج از توافق هستهای است؛ امری که پیشازاین هم شواهدی دال بر وقوع آن در دست بود. آمریکاییها برای ورود به این مرحله، چند پله دیگر را هم طی کرده بودند تا به هدف نهایی موهوم خود، یعنی «براندازی و تغییر نظام» دست یابند.
اساساً راهبرد آمریکا در قبال کشورهای مخالف و غیرهمسو ازجمله ایران اسلامی، بر شش مرحله استوار است که عبارتاند از: «تحریم»، «مذاکره»، «خدعه»، «فشار»، «مهار» و «براندازی». این راهبرد دقیقاً در قبال جمهوری اسلامی در حال اجراست و زمانی که «تحریمها» در دولت قبلی آمریکا به اوج خود رسید، بحث «مذاکره» را پیش کشیدند. گفتنی است که غرض ایران از شرکت در مذاکرات، رفع تحریمهای ظالمانه و احقاق خود بود، برخلاف طرف مقابل که مذاکره را گامی برای پلههای بعدی تلقی میکرد. پسازاینکه توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ به دست آمد، حریف با نیرنگ و «خدعه» الزامات خود را نادیده گرفت و جاروجنجال به راه انداخت که ایران به تعهداتش پایبند نیست تا از این طریق، وارد فاز «فشار» بر کشورمان شوند.
مقصود سیاستمداران آمریکایی از فشار بر ایران، در وهله اول، «مهار» قدرت هستهای و در مراحل بعدی، تحت کنترل درآوردن مؤلفههای قدرت انقلاب اسلامی، یکی پس از دیگری است. بهاینترتیب، بعد از فعالیتهای صلحآمیز هستهای، به سراغ قدرت موشکی جمهوری اسلامی رفتند؛ عاملی بازدارنده که به کابوس اروپا و آمریکا تبدیل شده و همواره خواستار مهار آن بودهاند. مهار توان دفاعی و تهاجمی ایران اسلامی برای آمریکا و اروپا از چنان اهمیتی برخوردار است که از نظر استراتژیست های غربی، بدون انجام آن، اجرای دو مرحله آخر ممکن نیست و بنابراین، در حال تکرار تمام مراحل طی شده یعنی «تحریم»، «مذاکره»، «خدعه» و «فشار» هستند.
نشانه دیگری که ثابت میکند توان موشکی کشورمان تحقق اغراض نظام سلطه را تا چه اندازه با مشکل و مانع مواجه کرده، تصویب و اجرایی شدن قریب الوقوع شدیدترین تحریمهای تاریخ آمریکا علیه یک کشور مستقل و انقلابی است. تحریم S۷۲۲ که به «مادر تحریمها» و «سیاه چاله تحریمی» معروف شده است، تمام تحریمهای گذشته آمریکا را در دل خود جا داده و به شکل بیسابقهای، فشارها برای به اصطلاح تسلیم کردن ایران را افزایش داده است.
چرایی تشدید تحریمها را نیز باید در تشدید مقاومت و پافشاری مثال زدنی جمهوری اسلامی در برابر زیادهخواهیهای آمریکا جستجو کرد، کما اینکه کاخ سفید در نظر دارد تا ذیل قانون «کاتسا»، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرده و تحریمهای مرتبط با تروریسم را علیه این سازمان ضد تروریستی به اجرا در آورد.
اگر آمریکاییها در تحریمهای گذشته، ۱۷۸ شخص حقیقی و حقوقی را در لیست «اس.دی.ان» قرار دادند، در تحریم جدید، کل مجموعه سپاه پاسداران مورد تحریم قرار گرفته که شامل طرف های مرتبط با سپاه پاسداران نیز میشود. با توجه به اینکه سپاه پاسداران به مثابه قلب تپنده نظام جمهوری اسلامی است و موجودیت کشور در گرو فعالیتهای این نهاد انقلابی است، از این رو، اعمال تحریمهای تروریستی علیه سپاه پاسداران به منزله تروریست خواندن کل نظام مقدس جمهوری اسلامی تلقی میشود.
۲. از طرفی، سیاستهای آمریکا طی قریب به ۴ دهه در منطقه با شکست مواجه شده و ایران اسلامی را عامل این هزیمت سنگین میداند. این در حالی است که قدرت منطقهای انقلاب اسلامی همواره رو به افزایش بوده و حتی سیاستمداران اسبق کاخ سفید نیز به این واقعیت اذعان دارند. از این رو، اقتدار منطقهای افزون بر قدرت موشکی، موجب شده که بحث تحریمها از سوی آمریکا با شدت و حدت بیسابقهای در دستور کار قرار گیرد تا شکستهای آنان در غرب آسیا را تحت پوشش
قرار دهد.
۳. گرچه آمریکاییها سردمدار بدخواهی و هجمه علیه ارکان توانمندی جمهوری اسلامی هستند، اما در این مسیر تنها نیستند و کشورهایی اروپایی در رؤیای خلع سلاح موشکی و کنار رفتن ایران از تحولات منطقهای حضور فعال دارند. رئیسجمهور فرانسه، صدر اعظم آلمان و نخست وزیر انگلیس به صراحت اعلام کردهاند که با نظر «دونالد ترامپ» در خصوص ناکافی بودن برجام برای متوقف کردن این دو عامل اقتدار ایران موافقاند ولی در عین حال سعی میکنند که با ایفای نقش پلیس خوب، نقش معتدلتری را بر عهده گیرند و در تقسیم وظایفی که از پیش صورت گرفته، نقش پلیس بد را به آمریکا محول کنند.
۴. رئیسجمهور آمریکا با تاختن به توافق هستهای و شرمآور خواندن آن به هر مناسبتی، نشان داد که کوچکترین الزامی به تعهدات برجامی ندارد و علاوه بر تصویب قانون تحریمهای اخیر، قصد دارد که از پتانسیل کنگره آمریکا نیز استفاده حداکثری کند تا با مدیریت این دو عامل، گامهای نهایی استراتژی کاخ سفید (مهار و براندازی) را بردارد و به همین جهت، به دنبال اعلام عدم پایبندی ایران به برجام است. نکته مهم اینجاست که آمریکاییها به دنبال ارائه مدرک برای اثبات مدعای خود نیستند – همانگونه که در جریان حمله به عراق هم تنها به چند ادعای دروغ در سازمان ملل بسنده کردند- و با این ذهنیت، در پی طرح موضوع در «کمیسیون مشترک برجام» هستند.
روال پیشبینی شده در این خصوص به این قرار است که اگر طرف شکایت کننده که در اینجا آمریکاست، متقاعد نشود، مسئله به «شورای مشورتی» و سپس «هیئت وزیران گروه ۱+۵» ارجاع داده میشود. چنانچه این سه مرحله برای صرفنظر کردن آمریکا از شکایت کافی نباشد، کار به شورای امنیت سازمان ملل کشیده میشود. برابر با بند ۳۷ برجام، اگر اجماع اعضای این شورا در تداوم لغو تحریمها برخلاف نظر آمریکا باشد، این کشور با استفاده از حق وتو، میتواند قطعنامه صادره را وتو کند و در صورتی که به مدت ۳۰ روز این مسئله مسکوت بماند، به طور خودکار، همه تحریمها باز میگردند.
در یادداشتهای گذشته، نسبت به تحرکات مخرب آمریکا در خصوص برجام و لزوم روشنگری در محافل بینالمللی درباره بدعهدیهای این کشور هشدار داده شده بود و اکنون همان پیشبینیها به وقوع پیوسته است. لذا بار دیگر یادآور میشود که با عنایت به حقایق فوق و اینکه آمریکا در صدد نقض عهدهای پی در پی و اعمال تحریمهای بیسابقه به بهانه عدم تعهد ایران به برجام است، لازم است که نهادهای مسئول جمهوری اسلامی اعم از «کمیسیون نظارت بر اجرای برجام» و دستگاه دیپلماسی نسبت به اقدامات پیش دستانه مبادرت کرده و قبل از اینکه کاخ سفید، پایبند نبودن ایران را به توافق هستهای را اعلام کند، گامهای بعدی را پیشبینی کرده و آنها را هوشمندانه و هدفمند خنثی نمایند.