سرویس جهان مشرق- ترامپ در سخنرانی جمعهشب خود دل متحدان افراطی خود را به دست آورد و از برجام عبور کرد. پس از سخنرانی مقامات ۱+۵ در سازمان ملل مشخص شده بود که بزرگکردن تهدید کره شمالی بهانهای برای ایجاد تهدید ساختگی از برنامه هستهای ایران پس از پایان محدودیتهای برجام و قانعکردن جهان به لزوم محدودسازی فعالیتهای منطقهای و برنامههای موشکی ایران است، کمااینکه بزرگکردن مسائل حقوق بشری در ایران نیز برای جلب همراهی مردم ایران است تا آمریکا بتواند با کمترین هزینه، اهداف جدید خود علیه ایران را که بخشی از نقشه راه تسلط بر همه جهان است بهناحق به دست آورد.
تحلیلی از آنچه وی به دنبال آن است میتواند ما را نسبت به آنچه رخ خواهد داد آگاه سازد. بنابر این در سه بخش به تشریح این مسائل میپردازیم:
اهداف تیم ترامپ از سخنرانی دیشب
۱- فاصلهانداختن میان ایرانیان و حکومت ایران یکی از مهمترین اهداف ترامپ در دوره چهارساله خواهد بود. وی تلاش میکند به ایرانیان، به ویژه آنهایی که پیشتر با شبکههای ماهوارهای و رسانههای بهظاهر بیطرف غربی سِحر شدهاند، بقبولاند که همراهی با حکومت ایران به نفع آنها نیست. دانلد از همان ابتدای سخنرانی نوک حمله خود را به سمت «رژیم یاغی در ایران» گرفت و به خیال خود آنچه ایرانیان از اقدامات مخرب حکومت خود نمیدانستند به اطلاع آنها رساند، مثل تربیت رهبران القاعده (!) یا دستداشتن در یازده سپتامبر (!) یا قربانیکردن حقوق ملت در داخل. در انتهای سخنرانی نیز بار دیگر به موضوع مردم ایران بازگشت و فریبکارانه مدعی شد آنها شایسته تمدن و تاریخ پرافتخار خود هستند نه حکومتی که برای زندگی آنها هزینه تراشیده است.
اظهار تأسف او از اینکه به قول خودش اوباما پیش از «فروپاشی کامل رژیم ایران» تحریمها را برداشت، در واقع چراغ سبزی به مخالفان داخلی نظام ایران بود با این مضمون که اگر با راهبرد جدید همراه شوند، آمریکا آنها را در تغییر رژیم یاری میکند.
۲- نسبتدادن فعالیتهای مخرب منطقهای و حتی بینالمللی به حکومت ایران بخش بعدی سخنان ترامپ بود. او تأکید کرد ایران سردسته تروریسم دولتی است، دولتی غیرقابل کنترل که گروههای تحت حمایتش نیروهای آمریکایی را میکُشند و «به القاعده، طالبان، حماس، حزبالله و دیگر شبکههای تروریستی کمک میکند». این قسمت از صحبتهای ترامپ، قطعاً از سوی ریاض خطدهی شده است زیرا آل سعود قصد دارد در یک روند گذار، خود را به کشوری لیبرال تبدیل کند و برای رسیدن به این هدف دوست دارد سابقه خرابش در حمایت از تروریسم در منطقه را به گردن کشوری دیگر بیاندازد تا در تاریخ به گونهای دیگر ثبت شود.
در این معامله میان ریاض و واشینگتن، ریاض از آنچه دوستان غربیاش «نقض حقوق بشر» میخوانند دست خواهد کشید و در عوض، واشینگتن نیز نقش عربستان را به عنوان رهبر جهان اسلام به رسمیت شناخته، حمایتهایش را از آن دریغ نخواهد کرد و گذشته خراب آن را گردن ایران میاندازد.
۳- معرفی کردن موشکهای ایران به عنوان نقطه کانونی در تهدیدات ایران نسبت به «نیروهای آمریکایی و متحدان آمریکا در منطقه»، معرفیکردن کشتیها و قایقهای گشتزن به عنوان تهدید کشتیرانی آمریکا در منطقه، زندانیکردن آمریکاییان بدون دلیل، حملات سایبری به «زیرساختهای حیاتی آمریکا» در حوزه مالی و نظامی، «تقویت خشونتهای فرقهای» در سوریه و یمن، دادن شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای پس از پایان مدت توافق، نقض تعهدات خود در همین مدت یکی دو سال، معامله با کره شمالی و تأکید بر کلمه «موشکهای بینقارهای» همه و همه در سخنرانی جمعه شب برای دستگذاشتن بر نقاط حساس افکار عمومی و راضیکردن دو گروه جهت اجماع علیه ایران و همراهی با راهبرد پرهزینه و تندروانه ترامپ گفته شد: مردم آمریکا و دولتهای اروپایی.
ترامپ یادآور شد که یک بار در گذشته، اجماع اروپا و آمریکا در سازمان ملل چگونه توانسته بود با تحریمها ایران را پای میز مذاکرات هستهای بکشاند و منظور او این بود که بار دیگر نیز میتوانیم از همین حربه استفاده کنیم. او توافق هستهای را به دلیل پرداخت ۱۰۰ میلیارد دلار به دولت ایران در کنار سایر توافقاتی از دولت اوباما نام برد که «بسیار میلیون» (!) مشاغل را از مردم آمریکا گرفته است و منظور او این بود که مردم آمریکا را به همراهی با راهبرد خود بیش از پیش راضی کند.
۴- رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد سپاه پاسداران، ارتش دولتی نیست بلکه یک نیروی نظامی در اختیار حاکمیت ایران است که درفعالیتهای مخرب منطقهای دست دارد. او سپاه را متهم کرد که گروههای نظامی را تجهیز میکند «تا به مردم غیرنظامی حمله کنند» و حتی «نقشه داشتند یک رستوران پررفتوآمد در همین جا یعنی واشینگتن دیسی را بمباران کنند». او گفت به وزارت خزانهداری دستور داده تا «تحریمهای سختی» علیه سپاه پاسداران و «همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی وابسته به آن به دلیل حمایت از تروریسم اِعمال کند» و از متحدان آمریکا خواست با او همراهی کنند. هماکنون سپاه پاسداران از سوی خزانهداری آمریکا تحریم شده، هر چند نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی که از سوی وزارت خارجه آمریکا اعلام میشود، قرار ندارد.
تحریم سپاه که پیشنهادش در نامه ۳۰ ایرانی خودفروخته در آغاز دولت ترامپ به وی ارائه شد، دور از انتظار نبود. اگر این اقدام از سوی متحدان آمریکا همراهی شود، دولت ایران را در صورت رابطه با سپاه تحریم خواهد کرد و معنایش این است که دولت ایران در یک دوراهی قرار میگیرد: یا حمایت از سپاه یا تعامل با اروپا. ظاهراً غربیها امید دارند شکاف بین دولت و سپاه را ایجاد کرده و گسترش دهند. ترامپ خود در سخنرانیاش نیز تأکید کرد انتظار دارد با آغاز فشارها، «دولت» ایران (و نه حکومت آن، یعنی منظورش قوه مجریه بود) در سیاست حمایت از تروریسم بازبینی کند. ممکن است دولت ایران بخواهد گزینه سومی را انتخاب کند که در مورد خطرات آن در بخش سوم توضیح خواهیم داد.
گامهای بعدی ایالات متحده و اروپا
۱- ترامپ بار دیگر برجام را زیر سؤال بُرد اما منظور او دیگر پارهکردن برجام نیست. او میگوید برجام ناقص است چون به ایران اجازه میدهد روح برجام را نقض کند و منظور او این است که باید برجامهایی در سیاست داخلی، سیاست منطقهای و فعالیت موشکی به آن اضافه شود تا آن روحِ مورد نظر آمریکا به جسم برجام تبدیل شده و قابل نقض نباشد.
۲- محتوای تبلیغاتی سخنان ترامپ نشان داد در ماههای آتی، احتمالاً رسانههای غربی تلاش میکنند به تدریج برای مردم آمریکا و دولتهای اروپایی «موضعسازی» کنند و آنها را به حیاتیبودنِ اعمال فشار مجدد بر ایران سوق دهند. این فشار در دو حوزه لزوم پایاندادن به برنامههای منطقهای ایران و در نتیجه لزوم پایاندادن به فعالیتهای موشکی و آغاز مجدد تحریم مالی و بانکی (زیرا به نظر آنها ایران از پولی که در تعاملات مالی با غرب به دست میآورد در فعالیتهای منطقهای و برنامه موشکی خود خرج میکند) تمرکز بیشتری خواهد داشت. اشاره به احتمال دستیابی مجدد ایران به سلاح هستهای صرفاً اسم رمزی برای تحریک نگرانیهای امنیتی مردم آمریکا و دولتهای غربی علیه ایران است.
۳- ترامپ گفت پایبندی ایران را به برجام تأیید نخواهد کرد و توپ را به زمین کنگره انداخت، کنگرهای که خود ید طولایی در تصویب قوانین علیه ایران در حوزه حقوق بشر، فعالیتهای منطقهای و موشکی دارد. دولت آمریکا نیز خود با تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چراغ اول را روشن کرد. اگر کنگره طبق راهبرد ترامپ عمل کند، توپ به زمین دولتهای اروپایی میافتد و در آن هنگام، اتحادیه اروپا که نشان داده چندان در سیاست خارجی خود مستقل نیست، احتمالاٌ از ایران درخواست میکند یک بار دیگر پای میز مذاکره بیاید. بنابر این طی دو مرحله، توپ در زمین ایران میافتد و در آن صورت اگر تهران درخواست آنان را بپذیرد، غربیها به هدف خود برای تکمیل سلطه بر جهان نزدیکتر شدهاند و اگر نپذیرد، با تبلیغات متراکم نشان خواهند داد تهران با نپذیرفتن محدودیتهای جدید در سه حوزه یادشده، مسئول نقض برجام و شایسته تحریمهای بیشتر و اقدام نظامی است. اما تجربه نشان داده در صورت همراهی مردم با حکومت، بزرگترین تهدیدها توخالی از آب درمیآید.
گامهای بعدی ایران
۱- آمریکا چگونه میتواند مدعی حقوق مردم ایران باشد در حالی که حقوق ملتهای بیشماری را نقض کرده است؟ آیا دهها کودتا در سراسر جهان، از کودتا علیه مصدق در ایران تا آلنده در شیلی، حقِ ملتهایشان بوده است؟ آیا این ملتها حق تعیین سرنوشت خود را نداشتند؟ آیا ملتها از آمریکا درخواست میکنند که اینهمه نیروی نظامی خود را وارد خاک کشورهای دیگر در سراسر جهان بکند؟
قطعاً هرگونه پیگیری حقوق مردم ایران، یک مسأله داخلی است که سازوکارهای آن در قانون اساسی مشخص است و پناهبردن به یک دولت خارجی با آن سابقه مشخص، اشتباهی محض است. نام بردن ترامپ از «جنبش سبز» و برخی سران آن با این هدف صورت گرفت که به خیال خود دست روی زخم بگذارد و به عنوان دایه مهربانتر از مادر به حمایت از آنها اقدام کند. جوانان ما آنقدر هوشیار هستند که این کلک قدیمی را تشخیص دهند. کافی است از آمریکا بخواهند اجازه دهد به صورت متقابل، ایران نیز حامی جنبشهایی در خاک ایالات متحده شود و بعد با توجه به پاسخ ترامپ، تصمیم بگیرند.
۲- دولت ایران در مقابل تحریمهای جدید آمریکا علیه سپاه پاسداران که احتمالاً از سوی کنگره تکمیل شده و از سوی اروپاییان مورد حمایت قرار میگیرد، در یک دوراهی قرار میگیرد: یا از حمایت سپاه دست بردارد یا از تعامل با اروپا و آمریکا چشم بپوشد.
تیم سیاست خارجی روحانی احتمالاً به گزینه سومی هم خواهند اندیشید و آن مذاکره مجدد برای برجام جدید در حوزه منطقهای، موشکی و حقوق بشر است. این برجام خلاف برجام هستهای که صرفاً با رفع تحریمها از سوی آمریکا به بریا مردم ایران نفع داشت، تنها در صورتی به نفع ایران خواهد بود که آمریکا از منطقه خارج شود و هیچ دخالتی در برنامه نظامی و موشکی ایران نداشته باشد و تعهد کند در هیچ کجای جهان منافع ایران را به خطر نیاندازد و آنچه دولت ایران نقض حقوق ملتهای جهان میداند از واشینگتن سر نزند. قطعاً آمریکا چنین تعهداتی نخواهد داد بنابر این هیچ مذاکره پایاپایی در این سه حوزه قابل تصور نیست. از این رو به دولت توصیه میکنیم بیش از پیش از اتحادی که هماکنون میان ملت ایجاد شده بهره گیرد و با همکاری و همراهی مردم و سپاه، رویاروی تهدیدهای جدید آمریکا بایستد.
جمعبندی
اگر مردم ایران با حکومت همراهی کنند، هیچ کاری از ترامپ برنخواهد آمد و رئیسجمهور بعدی آمریکا سیاست دیگری را تنظیم خواهد کرد. ما یک بار در دولت گذشته خیال کردیم که با نشستن سر میز مذاکره میتوانیم تحریمهای آمریکا را برای همیشه از سر ایران برداریم اما تجربه نشان داد نه تنها فعالیتهای هستهای ما محدود شده، نه تنها به نحو رضایتبخشی وارد بازار جهانی و سرمایهگذاریهای مشترک نشدیم، بلکه تحریمها به راحتی میتواند به بهانههای دیگر برگردد و فریاد هیچکس حتی متحدان اروپاییِ واشینگتن نیز به جایی نرسد.
این تجربه مربوط به سالیان دراز نیست. همین سهچهار سال پیش بود که همه سیاستمداران ایران، فعالان اقتصادی، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی شب را تا به صبح در ژنو و لوزان و وین میگذراندند و تصور میکردند بندبند برجام میتواند تکتک تحولات آینده را رقم بزند. در حالی که آینده در جای دیگری رقم میخورد: اندیشکدههای آمریکایی و لابی صهیونیستی. کاش عبرت بگیریم و این بار آینده را در قلب ملت ایران و در جای جای سرزمین باشکوه خود رقم بزنیم. در این میان، مقامات ایران نیز میتوانند با افزایش عدالت اجتماعی و رضایت عمومی، مردم را بیش از پیش در تداوم مسیر انقلاب اسلامی همراهی کنند.
منبع:
http://edition.cnn.com/videos/politics/۲۰۱۷/۱۰/۱۳/trump-iran-strategy-full-speech.cnn
https://www.treasury.gov/press-center/press-releases/Pages/sm۰۱۷۷.aspx