مرتضی رضایی - رزمنده

مرتضی رضایی گفت: در زمان جنگ و اوایل انقلاب خدامحوری حاکم بود و مردم احساس می‎کردند باید با خدا معامله کنند و کارها را بر اساس رضای خدا انجام دهند؛ اما...

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «مرتضی رضایی» کارشناس الهیات و معارف اسلامی و یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است. وی که در عرصه معامله با خدا جانش را سپر گلوله های دشمن کرد تا عزت اسلام را خریده باشد، زاده سرزمین دلیرمردان کرمانشاه و متولد دی ماه است.

وی سال 61 زمانی که 20 سال بیشتر سن نداشت به عنوان بسیجی وارد جبهه شد و نامش را به عنوان یکی از دلاوران جانفشان در دفتر تاریخ کشور ثبت کرد. در ادامه، مصاحبه ما با این رزمنده دوران دفاع مقدس را می‌خوانید:

آقای رضایی! شما سن زیادی نداشتید، چه انگیزه ای باعث شد به جبهه بروید؟

رضایی: من آن زمان مشغول تحصیل بودم حتی قبل از سال 61 هم درس می‎خواندم اما بر اساس تکلیفی که احساس ‎کردم درس را رها کردم، البته نه برای گرفتن پست و مقام و مسئولیت و یا نشان و حقوق بلکه فقط و فقط بر اساس وظیفه‌ای که احساس می‎کردم، به جبهه رفتم.

چطور و کجا آموزش دیدید؟

رضایی: در شهرستان کرمانشاه شهر ماهیدشت، پادگان شهید رجایی دوره دیدم، آن هم در شرایط خیلی سخت که فصل زمستان و زمین‌ها باتلاقی بود و امکانات بسیار کمی داشتیم بعد از آن ما به شهر مهران استان ایلام اعزام شدیم.

کجا مجروح شدید؟

رضایی: بهمن 65 در عملیات کربلای پنج در محل شلمچه مجروح شدم. آن زمان 24 سال بیشتر نداشتم. عملیات در نزدیکی نهر جاسم انجام شد، عراق منطقه را گرفته بود و هم شب‌ها ما را بمباران می‎کرد و هم خمپاره می‎انداخت، من در سنگر بهداری بودم و در آنجا به بچه‎های اورژانس لشکر عاشورا کمک می‎کردم که شب‌هنگام خمپاره‎ای به سقف سنگر بهداری برخورد کرد و سنگر فروریخت، صبح، ما و مجروحین به اهواز و بعد تهران منتقل شدیم و تا اواسط سال 66 درگیر کارهای به تاخیر افتاده‌ در دوره مجروحیتم بودم و بعد از بهبود، دوباره به منطقه برگشتم.

دلیل اینکه به جبهه بازگشتید چه بود؟

رضایی: برای رفع هر نیازی باید کاری کرد، زمانی که به آب نیاز داریم آب می‎نوشیم یا زمانی که احساس می‎کنیم خانه مسکونی ما دچار آسیب شده اقدام به رفع و دفع مشکل آن می‎کنیم، کشور ما خانه بزرگ ماست، بنابراین به‌عنوان بسیجی علاوه بر وظیفه و تکلیف شرعی، در مقابل انقلاب و کشور احساس مسئولیت می‎کنیم و خواهیم کرد و به همین دلیل دوباره برگشتم.

در آن سن که شاید دیگر همسن و سال‌های شما مشغول تحصیل یا به دنبال زندگی خود بودند چه تفکر یا الگوی رفتاری باعث می‎شد شما دفاع از کشور‎تان را انتخاب کنید.

رضایی: جو غالب آن زمان جو مذهبی بود و من و دیگر رزمنده‎ها مقلد حضرت امام(ره) بودیم. طبق فرمایشات ایشان حفظ جمهوری اسلامی و نظام اسلامی از واجبات و حتی فروع دینی مثل نماز واجب‌تر است، بنابراین وظیفه‌ شرعی و دینی خودمان می‎دانستیم که در جنگ شرکت کرده و از نظام و کشورمان دفاع کنیم.

چگونه با خودتان کنار آمدید و دل‌بستگی‌ها را رها و خانواده را راضی کردید تا به جبهه بروید؟

رضایی: خانواده ما معمولی بود، نه خیلی مذهبی و نه خیلی غیرمذهبی بودند. حقیقا اولین بار که اعزام شدم هیچ‌ یک از اعضای خانواده راضی نبودند تا چهل ‌و پنج روز اول آموزشی هم از من خبر نداشتند تا اینکه یکی از دوستان پدرم که به‌عنوان نیروی تدارکات به پادگان آمده بود من را دید و در نامه‌ ای کوچک خبر سلامتی من را به خانواده و پدرم داد و هر چه خانواده سعی کردند که مرا منصرف کنند نتیجه ‌بخش نبود.

از فعالیت‌های خود قبل و بعد از انقلاب بگویید.

رضایی: قبل از انقلاب درس می‎خواندم و با شروع جنگ درس را رها کردم و به جبهه رفتم. آن زمان به‌عنوان مُبَلغ وارد جبهه شدم و اواخر جنگ در سال 67 در رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران قبول شدم، ازدواج کردم و با مسائل و مشکلات زیاد و همسر و یک فرزند ادامه تحصیل دادم. پس از آن به ‌عنوان معلم به تدریس درس عربی، دینی، قرآن و فلسفه و منطق مشغول شدم.

با توجه به اینکه شما رزمنده‎ی مُبَلغ بودید چگونه در صحنه نبرد به مسئولیتی که به شما واگذار شده بود عمل می کردید؟

رضایی: مرا به یاد روایتی از حضرت امیرالمومنین (ع) انداختید که می‎فرمایند: «با زبانتان تبلیغ نکنید با رفتار و عملتان تبلیغ کنید» مهم‌ترین نکته‌ای که در تبلیغ و بیان دین وجود دارد، عمل کردن مُبَلغ به احکام دین است. با توجه به روایتی از رسول اکرم (ص) که نشانه‎های مؤمن سه چیزاست: اول راست‌گویی، دوم امانتداری و سوم اینکه اگر وعده داد خلف وعده نمی‎کند، این نشانه‌ها همیشه در رفتار رزمنده‎ها دیده می‎شد و من هم سعی می کردم آنچه که باید به زبان بیاوردم را در عمل نشان دهم.

به نظر شما ریشه و علل بروز مصادیق ایثار در دوران دفاع مقدس چیست؟

رضایی: در زمان جنگ و اوایل انقلاب خدامحوری حاکم بود و مردم احساس می‎کردند باید با خدا معامله کنند و کارها را بر اساس رضای خدا انجام دهند اما امروزه بعضا خودمحوری حاکم است و خیلی‌ها در جامعه دوست دارند خودشان به پول و مرتبه‎ شغلی برسند و به سایر افراد جامعه فکر نمی‎کنند.

مفهوم واقعی فرماندهی در دوران دفاع مقدس چگونه بود آیا خاطره‌ای از فرماندهی در ذهن شما به یادگار مانده است؟

رضایی: در زمان جنگ جبهه‎ها و دشمنان مشخص بودند فرماندهان در کار خود خبره بودند، اما امروزه جبهه‎ها آشکار نیست و نمی‎دانیم که از کجا مورد هدف قرار می‎گیریم مخصوصاً در جبهه‌های فرهنگی و این نیاز است که مسئولان و مدیران فرهنگی با ابزار جنگ فرهنگی آشنایی بیشتری پیدا کنند. طبق فرمایشات حضرت آقا جوانان باید به‌عنوان افسر فرهنگی خودشان آتش به اختیار عمل کنند، البته که موضوع به معنی خودسرانه عمل کردن نیست بلکه باید هر کاری در لوای قانون اساسی و اسلامی کشورمان باشد.

فرماندهی جوان به نام مسعود شهباززاده که هم‌سن خودم بود داشتم که انسان بسیار خوب و جدی‌ای بود. او همیشه می‎گفت: اگر از پشت گلوله بخوریم مقصر شمایید، این جمله شاید در ظاهر ساده باشد اما در عمق بسیار معنی دارد یعنی باید در آموزش دقت کنیم، بدانیم که کی و کجا و به چه کسی شلیک می کنیم، شلیک فقط در جنگ سرد و نبرد تن‌ به‌ تن نیست حتی الآن هم می‎توان آن را در جنگ نرم و جنگ فرهنگی بسط و گسترش داد.

صحنه ای از شهادت یا مجروحیت دوست یا همرزمتان را به خاطر دارید؟

رضایی: بله، عزیزان بسیاری مثل محسن اجاقی، حسین گوهرجویی و برادر دوقلوی حسن گوهرجویی از دوستان من در جبهه بودند که در لحظه شهادت در کنارشان نبودم، فقط ‎می‎دانم حسین قبل از شهادت از خود رشادت های زیادی به خرج داد و در عملیات سختی به شهادت رسید.

مصادیق زیادی از ایثار و مقاومت امروز می تواند مطرح شود، این مصادیق در نظر شما چگونه است؟

رضایی: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» همه ما از پایین‌ترین تا بالاترین سطح جامعه که مسئولین جامعه هستند، موظف هستیم به این قاعده عمل کنیم که اگر راست‌گو باشیم، مؤمن هستیم، اگر به وعده‎هایمان عمل کنیم یعنی پایه دوم ایمان در ما وجود دارد و در نهایت اگر امانت‌دار باشیم به این نکته خواهیم رسید که پایه‎های ایمان در ما استوار است، حال با توجه به این نکته باید ببینیم چقدر مسئولان و مردم به این نکات عمل می‎کنند. هر میزانی که در جامعه این سه الگو و سه عمل وجود داشته باشد آن جامعه با اسلام و قرآن و در نهایت به فرهنگ ایثار و مقاومت نزدیک‌تر می شود.

فکر می‎کنید چرا ایثار در آن دوران ارزش بود و امروزه ایثار در عمل کمرنگ شده است؟

رضایی: جامعه اسلامی امروز ما که روزی بر پایه اسلامی و الهی بنا نهاده شد امروز بر مبنای اقتصادی حرکت می کند. در نهایت با وضع پیش آمده و مادی گرایی ارزش ها کمرنگ تر می شود.

به عنوان یک ایثارگر و جانباز دوران مقدس چه توصیه و انتظاری از مسئولین و مردم دارید؟

رضایی: انتظاری ندارم. بازهم می‎گویم ما برای رضای خدا و دفاع از خانه‌مان به جنگ رفتیم بسیجی بودیم، بسیجی هستیم و بسیجی خواهیم ماند. فقط هر فردی در هر جایگاهی سعی کند اعمال، گفتار و رفتارش طبق قرآن باشد در این صورت است که جامعه‎ای عاری از مشکل خواهیم داشت و توصیه می‎کنم همه، اعم از مسئولین و مردم صداقت را در کارهایشان پیشه کنند که صداقت اصل قرآن است و بر مبنای قرآن عمل کنیم.

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس