به گزارش مشرق، «ايثار» و «بسيج» دو نامي است كه از زمان تأسيس بسيج مستضعفين هم خانواده
هم بودهاند. هر جا در گوشهاي از تاريخ نامي از بسيج به ميان آمده واژه
«ايثار» پر رنگ در ذهنمان نقش بسته است. دوران دفاع مقدس يكي از جلوههاي
بارز ايثار بسيجيان در ميدان عمل بود. جايي كه صدها هزار بسيجي عاشق تنها
به فكر دفاع از دين و وطن راهي جبههها شدند تا براي هزاران سال تصاويري
پررنگ در ايثارگري بسيجيان ثبت كنند.
در روزهاي نخستين جنگ كه هنوز
سپاه تيپهاي خود را تشكيل نداده و ارتش از انسجام لازم برخوردار نبود،
نيروهاي داوطلب مردمي نقش مهمي در دفاع از كشور ايفا كردند. رزمندگاني كه
بسيجيوار رهسپار ميادين نبرد شدند و فرهنگي جاودانه و ماندگار خلق كردند
تا «فرهنگ بسيجي» براي هميشه پيوندي محكم و ناگسستني با ايثار و از
خودگذشتگي داشته باشد.
چه بسيار پدرهايي كه ايثار را به فرزندان خود
ميآموختند و هر دو با هم در جبههها حضور مييافتند و چه پدرهايي كه ايثار
را از فرزند بسيجي خود ميآموختند و پيرو او رهسپار جبهههاي نبرد
ميشدند. سيدمحمد مبرمرتضايي آزاده، جانباز و فرزند شهيدي است كه در سال
1363 و در 16 سالگي به عنوان بسيجي وارد جبهه شد و هشت روز پس از حضورش در
مناطق عملياتي جانباز شد. جالب اينجاست كه پدر اين رزمنده بسيجي هم حضوري
فعال در جبههها داشت و در عمليات خيبر به درجه رفيع شهادت نائل ميآيد.
«مهدي
صفائيان» يكي ديگر از جانبازهاي بسيجي ايثارگري است كه همراه پدرش در
جبهههاي جنگ حاضر ميشوند. اين رزمنده بسيجي كه پدرش در آغوشش به شهادت
ميرسد درباره حضور در بسيج و تأثيري كه اين نهاد انقلابي بر او و
همدورهايهايش براي دفاع از وطن گذاشته، ميگويد:«ابتداي تشكيل بسيج بود
كه طبق فرمان امام(ره) در مساجد اعلام كردند افرادي كه تمايل دارند، به
بسيج 20 ميليوني ملحق شوند و ثبتنام كنند. هنوز جنگ شروع نشده بود و ما
طبق فرمان امام براي بسيج ثبتنام كرديم. ما را براي آموزش به پادگان شهيد
كلاهدوز بردند و 45 روز آموزشهاي بسيار سختي را ديديم. دو شب بعد از فارغ
شدن از آموزش، متوجه شديم جنگ شروع شده و دشمن به مرزها حمله كرده است.
همان روز اول يكي از بستگانمان در سر پل ذهاب به اسارت دشمن درآمده بود. يك
هفتهاي گذشت و تب جنگ به مردم رسيد و در رسانهها هجوم دشمن اعلام شد. در
مساجد براي اعزام به جبههها ثبتنام ميكردند. من هم حدود 17، 18 ساله
بودم و بدون هماهنگي با خانواده براي رفتن به جبهه ثبتنام كردم. شب بعد از
ثبتنام به خانه آمدم و به پدرم گفتم كه من داوطلب رفتن به جبهه شدهام.
او خنديد و گفت: شما بچهها چهكاري ميتوانيد انجام دهيد؟ شماها بايد
باشيد و ما بايد برويم. پدرم يكي از مربيان كشتي من بود و با او رفاقتي
صميمانه داشتم. اين كلكلهاي بين مربي و شاگرد ادامه داشت تا اينكه بعد از
چند روز از سمنان به تهران و پادگان امام حسن(ع) اعزام شديم. يك دوره
آموزش برايمان گذاشتند و بعد به جبهه اعزام شديم. 29 مهرماه 59 راهي جبهه
سومار شدم و مقابل دشمن قرار گرفتم.»
روحيه بسيجي و ايثارگري سن و سال
نميشناسد و در كنار اين نيروهاي بسيجي جوان، رزمندگاني با سن و سال بالاتر
هم خواهان عضويت در بسيج و حضور در جبههها بودند. شعبانعلي قرباني يكي از
همين نيروهاست كه با 75 سال سن عاشقانه وارد بسيج شد و 33 ماه در جبهههاي
حق عليه باطل مقابل دشمنان جنگيد. او ثابت كرد چيزي جز داشتن روحيه
ايثارگري و از خودگذشتگي نميتواند كسي را پاي كار بياورد.
خواهر شهيد
احمد حسني كه سال 61 برادرش به دست منافقين ترور شد درباره روحيه ايثارگري
برادرش به «جوان» ميگويد:«خانوادهمان متوسط و مذهبي بود. خاطرم است سال
58 كه احمد وارد بسيج شد وقتي به خانه ميآمد و تمريناتي كه در بسيج انجام
داده بود را برايمان تعريف ميكرد، ميگفت، امروز اين تمرينهاي نظامي را
انجام دادهايم. وقتي جنگ به طور رسمي از سال 59 شروع شد ايشان به دليل
فعاليتهايي كه در بسيج داشت و آموزشهايي كه ديده بود براي شركت در جنگ
ثبتنام كرد. با اينكه سن زيادي نداشت ولي ميگفت بايد از مملكت، وطن و
دينم دفاع كنم و نميتوانم دست روي دست بگذارم.» با مرور دوران رزمندگي
بسياري از رزمندگان تأثير حضور در بسيج را در تقويت روحيه ايثارگري جوانان
آن نسل شاهد خواهيم بود. اين جوانان در كنار هم زير چتري به نام بسيج،
ويژگيهاي خوب و نيكشان را به اشتراك گذاشتند تا به نسلهاي بعدي درس خوبي
و نيكي دهند. بسيج براي رزمندگان دفاع مقدس چون مدرسهاي پر شور ميماند.
آنها در اين مدرسه درس «ايثار» آموختند تا در دانشگاه بزرگتري به نام جنگ،
هر چه آموخته بودند را به طبق اخلاص بگذارند.
حالا امروز ميراث
گرانبهاي بسيجيهاي ديروز را رزمندگان مدافع حرم ديكته ميكنند. خاستگاه
شهداي مدافع حرم درست همان جايي است كه شهداي دفاع مقدس از آن آمده بودند.
شهداي مدافع حرم بزرگي، بالندگي و ايثارشان را در بسيج آموختند و هنگام
نياز بدون هيچ ترس و واهمهاي تمام هستيشان را در راه آرمانشان گذاشتند.