گروه جهاد و مقاومت مشرق - خیلی دلم می خواهد که چیزی برای هفتۀ بسیج بنویسم. چیزی برای بسیجی ها و دل پاکشان. چیزی برای حال و هوای دوست داشتنی پایگاه ها و رفقاقت های بی نظیر بچه ها ...
می دانم که این نوشته هم مثل بیشتر یادداشت های یهویی و دلی من به پایان نمی رسد ولی چه کنم که خواسته های دل زورشان از دستورات عقل بیشتر است و من باید با همین چند خط دلم را راضی کنم.
خدای من! چقدر این لقب «بسیجی» را دوست دارم. در روزهای دفاع بسیجی ها سرنوشت جنگ را مشخص کردند. بعد از جنگ هم در گلوگاه های مهم انقلاب گره کار به دست بسیجی ها باز شد. حالا هم فرهنگ بسیج در عراق و سوریه آقایی می کند ؛ الحمدلله ...
حرف زیاد است ولی من خیلی حوصلۀ نوشتن ندارم. امیدوارم همین چند خط بهانه ای باشد برای ادای احترام به هشتاد و شش هزار شهید بسیجی ایران و هزاران شهید بسیجی غیر ایرانی.
به قول عزیزان مداح بند آخر من و التماس دعا! البته اونها بعد از این جمله دست کم نیم ساعت می خونن.
بند آخر:
سلام و درود خدا بر مردان و زنانی که جانشان را برای انقلابشان فدا کردند. یکی در جنگ، یکی در حوزۀ دانش و دیگری در راه تأمین امنیت. اگر بسیج نبود فتنۀ هشتاد و هشت هم به این راحتی ها مهار نمی شد. دم همۀ بچه بسیجی های با صفا گرم که پشت یک ملت به بودنشان گرم است.
*حمید بناء
کد خبر 657765
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱
- ۱ نظر
- چاپ
حرف زیاد است ولی من خیلی حوصلۀ نوشتن ندارم. امیدوارم همین چند خط بهانه ای باشد برای ادای احترام به هشتاد و شش هزار شهید بسیجی ایران و هزاران شهید بسیجی غیر ایرانی.