به گزارش مشرق، هنوز پرونده ترکیب هیات دولت دوازدهم به طور کامل بسته نشده که اصلاح طلبان از همین حالا، ذهن و فکرشان را درگیر انتخابات آینده ریاست جمهوری کردهاند؛ اینکه با اعتدال باشند یا بدون اعتدال؛ با عارف بیایند یا بدون عارف؛ بار دیگر تن به گزینه ائتلافی بدهند یا مسیر سیاست ورزی را مستقل و بی پروا طی کنند؛ اما یک سؤال، رفرمیست ها چرا این قدر زود به استقبال از انتخابات خرداد 1400 رفتهاند؟
اصلاح طلبان بارها و بارها خود را قیم دولت اعتدال معرفی کردهاند؛ پروایی ندارند از اینکه بگویند اگر ما نبودیم، حجت الاسلام حسن روحانی هم در کار نبود که امروز بخواهد روی صندلی ریاست جمهوری جلوس کند؛ چه در سال 92 و چه امسال در اردیبهشت خردادی.
جریان اصلاحات در پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سالهای 92 و 96 همواره برای خود سهمی تافته شده، جدا از بافتههای دیگران قائل شده و کماکان میشود. آقای«محمدعلی ابطحی» عضو مجمع روحانیون مبارز، دو روز پیش در گفت وگو با خبرگزاری مهر گفت: «اگر حمایت اصلاح طلبان از روحانی نبود، پیروزی هم در کار نبود.»
با احتساب این تفرعن و تبختری که اصلاح طلبان به آن مبتلایند، تعجب آور نیست اگر بخواهند از امروز، سنگ بنای انتخابات 1400 را بگذارند؛ سنگ بنایی که در آن، جایی برای خشتهای «استادمعماران» شبه جریان اعتدال نیست.
آبشخور فلسفه عارف و عارفیون هم دقیقاً از همین منطق سرچشمه میگیرد؛ هر چه نباشد آقای محمدرضا عارف و رسانههای نزدیک به وی، در هفتههای اخیر - با استناد به پیروزی قاطع لیست امید در انتخابات شوراهای شهر سراسر کشور که صدر تا ذیل آن، به خصوص در حوزه تهران، بدون ائتلاف با شبه جریان اعتدال بسته شد- از تئوری جدایی اصلاحات از اعتدال در انتخابات مجلس و متعاقب آن، ریاست جمهوری آینده بسیار گفتهاند و بسیار نوشتهاند؛ گفتهها و نوشتههایی که تاکنون، کم منتقد به خود ندیده است.
این استقلال رأی، علاوه بر آنکه از اعتماد به نفس اصلاحطلبان طی سالهای اخیر - به ویژه از 92 به این سو- نشأت میگیرد، معلول بی محلی یا کم محلی حسن روحانی به مطالبات این جریان در چینش ترکیب کابینه جدید - به ویژه در حوزه وزارتخانههای کشور، کار، ارتباطات، فرهنگ و تا اندازهای اقتصاد- هم میشود.
اصلاح طلبان از ترکیب چیده شده توسط روحانی در کابینه جدید، چندان رضایتی ندارند؛ اگر نخواهیم حقیقت را کتمان کنیم، باید بگوییم که میزان رضایتمندی جریان اصلاح طلب به جز طیف کارگزارانیها، از چیدمان دولت جدید در حد بسیار پایینی قرار دارد.
این عدم رضایتمندی و آن اعتماد به نفس، موتور محرکه کنشگری متبوعان اصلاحطلب در چهار سال آینده خواهد بود. به نظر میرسد اصلاح طلبان برای نیشگون سیاسی حسن روحانی و در کلان ماجرا، یادآوری جایگاه سیاسیشان به حاکمیت، قصد دارند از امروز دست به کار شوند تا فردا روزی در آزمون انتخابات، برگ برنده خود را به درستی و به موقع رو کنند. چند هفته پیش بود که آقایان«سعید حجاریان» و «محسن میردامادی» دو تن از چهرههای شهیر اصلاحطلب، تئوری «دولت در سایه» را مطرح کردند؛ تئوریای که البته ریشه در سیاست بریتانیا دارد اما میتواند اصلاحطلبان را در رساندن به مطلوب خویش یاری رساند که همان پرورش نیروهای نو برای افزایش نظارت بر عملکرد دولت و بنابراین شکل گیری کابینه موازی است.
هر چند تقویت جریان تحزب در کشور، پیش نیاز فعلیت یافتن نظریه «دولت در سایه» است، اما نفس طرح چنین مباحثی در میان فعالان اصلاحطلب، نشان دهنده یک آماده باش تمام قد برای معرفی گزینههای مناسب از دل دولت در سایه برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 است.
همه این موارد، بالقوه میتوانند ماه عسل دولت و اصلاح طلبان را زودتر از موعد مقرر، بر هم بزند. باید دید رابطه پر نشیب و فراز اصلاحطلبان با اعتدال گرایان، در آینده چه سیری را پیش خواهد گرفت.
منبع:صبح نو