به گزارش مشرق، روز 29 اکتبر چند سال اخیر تجمعی در اطراف مقبره منسوب به کوروش صورت میگیرد؛ اما برخی ممانعتها باعث شد تا این تجمع امسال برگزار نشود. فارغ از اینکه آیا اصلاً این ممانعتها شایعه رسانههای ضد انقلاب است یاخیر، سؤال این است که آیا گرامیداشت کوروش بزرگ با تفکر انقلاب اسلامی، متعارض است؟ آیا بزرگداشت کوروش کبیر، یک عمل ضدانقلابی است؟
تفکر باستانگرایی ایدئولوژی رسمی رژیم پهلوی بود و کل هویت ایرانی به باستانگرایی تقلیل داده شده بود. سایر عناصر هویت ایرانی از قبیل دین، سنت و فرهنگ و نیز تاریخ ایران بعد از اسلام، مورد تحقیر قرار میگرفت؛ اما در گفتمان انقلاب اسلامی، هویت ایرانی با تمامی عناصرش از جمله تاریخ پیش از اسلام و پس از اسلام، مورد پذیرش قرار گرفتهاند. خاطره رهبر انقلاب از ممانعت ایشان از تخریب قبر فردوسی و تجلیل ایشان از شاهنامه، معروف است. «اول انقلاب عدهای از مردمِ بااخلاصِ بیاطلاع، رفته بودند قبر فردوسی را در توس خراب کنند! وقتی من مطلع شدم، چیزی نوشتم و فوراً به مشهد فرستادم که آن را بردند و بالای قبر فردوسی نصب کردند؛ نمیدانم الآن هم هست یا نه.
بچههای حادی که به آنجا میرفتند، چشمشان که به شهادت بنده میافتد، لطف میکردند و میپذیرفتند و دیگر کاری به کار فردوسی نداشتند!» بنابراین نباید به گونهای جلوه داد که کوروش و ایران باستان با گفتمان انقلاب اسلامی تضاد دارند. باید دقیقاً برای مردم پرسشمند توضیح داد که مقابله با تجمع در پاسارگاد به دلیل تظاهرهای ضدانقلابی، ضددینی و حتی نژادپرستانه افراد حاضر بوده است.
گزارشها و فیلمهایی که در شبکههای مجازی در دسترس خیلیها موجود است، نشان میدهد که در تجمع سال گذشته، پرچم سلطنتطلبان حمل و شعار «جاوید شاه» سر داده شد. اقدامات غیرعقلانی و شرکآلود، مانند سجده در برابر مقبره منتسب به کوروش، باعث آزردگیخاطر متدینان شد. امسال نیز در دعوتنامههایی که در شبکههای مجازی ضد انقلاب قرار داده شده بود، هدف از این تجمع «مقابله با رژیم .... » یا اعلام مبارزه با «پاسداران و بسیج ...» عنوان شده بود. همه این مسائل ما را به این نتیجه میرساند که این تجمع نوعی عقدهگشایی سلطنتطلبان است نه تجلیل از کوروش بزرگ.
بسیاری از این افراد، اصلاً کوروش را نمیشناسند و اهمیتی هم نمیدهند که اقدامات و رفتارهای آنها باعث بدنامی طرفداران و علاقهمندان به کوروش و تاریخ ایران میشود. اینان سیاستزدگانی هستند که حتی از قربانی کردن کوروش کبیر در راه عقاید ضدانقلابی ابایی ندارند. آیا تجلیل از تمدن ایران در زمان هخامنشیان حتماً با حمله و هتک حرمت اسلام ملازمه دارد؟ آیا نمیتوان بدون توهین به باورمندان فرهنگ اسلامی، کوروش را تحسین کرد؟
پاسخ این است که کوروش و ایران باستان صرفاً بهانهای برای فعالیتهای ضدانقلابی و ضد اسلامی است و الا چنین نفرتی از انقلاب، اسلام و اعراب را حتی در میان هموطنان عزیز زرتشتی هم سراغ نداریم. البته راهکار مقابله با این افکار افراطی و تعصبهای اندیشهسوز، اقدامات امنیتی نیست بلکه به پرسش کشیدن این سیاستزدگان کوروشپرست است. باید افکار عمومی این پرسش را مطرح کند که کدامیک از این بهانهجویان باستانگرا، کوروش را به درستی خوانده و شناختهاند؟ آیا سطح شناخت آنها از کوروش بیش از اطلاعات تلگرامی است؟ آیا حمل نشان فَرَوَهَربدلی به تنهایی علامت ایراندوستی است یا اینکه باید میهنپرستی در لباس، تفریحات و مسافرتهای خارجی هم نمایان باشد؟
در تاریخ آمده است که کوروش ظلمستیز بود و مردم موحد آواره را آزاد کرد. آیا آنها هم به این آرمان کوروش وفادارند و حاضرند از فلسطینیان حمایت کنند؟ جنگاوری ، شجاعت و جهانگیری از بارزترین صفات کوروش بود. این افراد آیا قائل به ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن هستند یا خواهان تسلیم و مصالحه با دشمناناند؟ احترام به ادیان، برجستهترین نکته حقوق بشری منشور کوروش است. این حجم از توهینها به دین مبین اسلام توسط کوروشپرستان چه معنایی دارد؟
در معرض چنین پرسشهایی قرار گرفتن، مشخص میکند که اتفاقاً این افراد سیاستزده هیچ نسبتی با تاریخ ایران و کوروش ندارند و گفتمان انقلابی است که با هدف قرار دادن اعتلای ایران، قرابت بیشتری با کوروش دارد. گفتمان انقلاب اسلامی به تاریخ ایران افتخار میکند و البته کل تاریخ ایران را در کوروش و داریوش و 2500 سال خلاصه نمیکند. در گفتمان انقلاب اسلامی سرمایه فرهنگی هفت هزار ساله باعث افتخار و امید است. این ذخیره فرهنگی است که باعث میشود بر خلاف سلطنتطلبان، گفتمان انقلاب اسلامی امیدوارانه احیای تمدن نوین اسلامی را دنبال کند. به گفته رهبر انقلاب «فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیان را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر بردهاند.
کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی وجود دارد؛ تمدنهای 6هزار ساله، هفت هزار ساله؛ ...آنچه مسلّم است، این است که اینجا سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است... این گذشته تاریخی به چه دردی میخورد؟... از این جهت [مهم ] است که نشان میدهد این منطقه منطقهای است که استعداد در آن پرورش پیدا میکند؛ یعنی جوانِ امروزِ همدان و ملایری و نهاوند و کبودرآهنگ و بقیه نقاط این استان، میتواند این امید را داشته باشد که بشود ابنسینا، بشود رشیدالدین فضلاللَّه، بشود میرسیدعلی، بشود آخوند ملاحسینقلی، بشود آخوند ملاعلی معصومی.»
منبع: صبح نو