به گزارش مشرق، «محمدابراهیم کریمی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
سران اتحادیه اروپایی و منطقه یورو با چالشهای مزمنی در قاره سبز دست و پنجه نرم میکنند. استمرار بحران اقتصادی در اروپا، شیوع چالشهای اجتماعی و امنیتی و از همه مهمتر گریز شهروندان از احزاب سنتی و طرفدار یکپارچگی اروپا، جملگی منجر به افزایش ضریب آسیبپذیری اتحادیه اروپایی شده است. بیدلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی نسبت به عقبگرد اتحادیه اروپایی به دوران ملیگرایی هشدار میدهند. طی ماههای اخیر، شاهد برگزاری ۳ انتخابات مهم در اروپا بودیم که نقطه اشتراک آنها، پیروزی نسبی جریانهای ملیگرا و راست افراطی بود.
در انتخابات سراسری آلمان، پیروزی حزب دموکراتمسیحی و به طور کلی اتحادیه احزاب مسیحی، تحتالشعاع راهیابی حزب افراطی «جایگزینی برای آلمان» (AFD) قرار گرفت. این حزب افراطی نهتنها توانست نزدیک به ۹۰ کرسی پارلمان را به خود اختصاص دهد، بلکه پس از حزب سوسیالدموکرات، به سومین حزب قدرتمند در کشور آلمان تبدیل شد. حتی احزاب سنتیتری مانند حزب لیبرالدموکرات و حزب سبز نیز در این ماراتن سیاسی، از حزب جایگزینی برای آلمان عقب ماندند.
اقبال حدود ۱۲ درصد رایدهندگان آلمانی به حزب جایگزینی برای آلمان، آن هم در حالی که این حزب اساسا تاکنون حتی یک نماینده نیز در پارلمان آلمان نداشت، به معنای رشد تصاعدی آرای آن محسوب میشود. در صورتی که این روند تصاعدی ادامه پیدا کند، شاهد شکلگیری معادلات تازهای در کشور آلمان خواهیم بود.
۲ حزب سنتی آلمان یعنی دموکراتمسیحی و سوسیالدموکرات نیز نسبت به انتخابات قبلی، با کاهش اقبال عمومی مواجه شدند. بدون شک با تشدید بحران اقتصادی در اروپا و رویگردانی بیشتر شهروندان آلمانی نسبت به واحد پول یورو، اقبال عمومی نسبت به حزب جایگزینی برای آلمان افزایش خواهد یافت. این موضوع خود را در انتخابات آتی پارلمان اروپا که در هر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپایی برگزار میشود نمایان خواهد کرد. اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران مسائل اروپا از پیروزی اخیر صدراعظم آلمان و حزب متبوعش [دموکرات مسیحی] در انتخابات اخیر به عنوان «تلخترین پیروزی مرکل» یاد میکنند.
اگرچه مرکل هم اکنون مذاکرات تشکیل دولت ائتلافی را با احزاب سبز، لیبرالدموکرات و سوسیالمسیحی (ائتلاف موسوم به جاماییکا) آغاز کرده است اما سایه جریان راست افراطی و حزب جایگزینی برای آلمان همچنان بر سر آلمانها سنگینی میکند. در این میان حزب سوسیالدموکرات نیز به عنوان اصلیترین حزب اپوزیسیون دولت آلمان، عملا قدرت احیای خود را پس از شکست از حزب دموکراتمسیحی از دست داده است.
بدیهی است در چنین شرایطی به صورت خودکار حزب جایگزینی برای آلمان به اصلیترین حزب اپوزیسیون در این کشور تبدیل خواهد شد و اکثر رایدهندگانی که از مرکل و دولت ائتلافی ضعیف وی ناامید شوند، ترجیح میدهند در انتخابات بعدی آرای خود را به سود این حزب افراطی به گردش درآورند. موجسواری حزب جایگزینی برای آلمان روی بحران مهاجرت در آلمان و مخالفت آن با مبانی و اصولی که اروپای واحد بر اساس آن شکل گرفته است، در تشدید این روند موثر خواهد بود. اصلیترین دغدغه حزب جایگزینی برای آلمان، جذب آرای خاکستری و سفید در انتخابات بعدی آلمان است. اقدامی که «مارین لوپن» در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری امسال در فرانسه به آن دست زد و به واسطه جذب این آرای بالقوه، به دور نهایی این رقابتها راه پیدا کند.
در اتریش نیز حزب موسوم به «آزادی» که وابسته به جریان راست افراطی است توانست از اختلاف ۲ حزب سنتی یعنی حزب محافظهکار مردم (به رهبری سباستین کورتز) و حزب سوسیالدموکرات استفاده کرده و بخش اعظمی از آرای عمومی را به سود خود واریز کند. در این انتخابات، حزب آزادی توانست پس از حزب مردم به دومین حزب قدرتمند در پارلمان اتریش تبدیل شود.
هماکنون دولت ائتلافی اتریش متشکل از ۲ حزب آزادی و مردم در حال شکلگیری است. این نخستینبار است که یک حزب وابسته به جریان راست افراطی در راس معادلات اجرایی یکی از کشورهای مهم اروپایی حضور مییابد. یکی از اصلیترین دغدغههای حزب آزادی، توقف روند مهاجرت به اتریش و عدم پذیرش مهاجران (بر خلاف سیاستگذاری مشترک کشورهای اروپایی) است.
نکته مهمتر اینکه نیمه دوم سال ۲۰۱۸ میلادی، قرار است اتریش ریاست دورهای اتحادیه اروپایی را بر عهده بگیرد. از این رو حدود ۸ ماه دیگر، حزب آزادی این فرصت طلایی را خواهد داشت تا در راس معادلات اجرایی اروپا نیز ایفای نقش کند. این بدترین خبر ممکن برای اتحادیه اروپایی و منطقه یورو محسوب میشود.
برگزاری انتخابات سراسری در جمهوری چک نیز با پیروزی پوپولیستهای مخالف اروپا همراه بود. «آندری بابیس» بنیانگذار جنبش اعتراضی و تازه تاسیس «آنو» (به معنای آری) به چهره پیروز این انتخابات تبدیل شد. حزب متبوع بابیس توانست بیش از ۳۰ درصد آرای عمومی را به خود اختصاص دهد. از بابیس به عنوان دونالد ترامپ چک یاد میشود. او در کمپین انتخاباتی خود روی مسائلی مانند مخالفت با حضور پناهجویان و عدم الحاق به منطقه یورو تاکید کرده بود.
وی یک میلیاردر راستگرا (راست افراطی) در پراگ محسوب میشود که با حضور در صحنه سیاسی کشورش، عرصه تقابل و رویارویی جدیدی با اتحادیه اروپایی را ایجاد خواهد کرد.
آنچه امروز در آلمان، اتریش و جمهوری چک میگذرد، حاکی از آغاز تحولات زیربنایی در اروپای واحد و رشد فزاینده دوباره جریانهای افراطی و ملیگرا در قاره سبز است. در دیگر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، سوئد، اسپانیا، فنلاند، ایتالیا و.... نیز جریانهای ملیگرا و مخالف اتحادیه اروپایی طی سالهای اخیر گامهای بلندی برای حضور در قدرت برداشته و توانستهاند بخشی از افکار عمومی را با خود همراه کنند.
سوال اصلی اینجاست: آیا احزاب سنتی (راست میانه و چپ میانه) در اروپا قادر به مهار این روند خواهند بود؟ پاسخ این سوال در آینده نزدیک مشخص خواهد شد اما شواهد و مستندات موجود نشان میدهد احزاب سنتی بیش از آنکه قدرت مواجهه با تحولات اخیر را داشته باشند، نظارهگر نابودی بنیانهای اروپای واحد هستند...