به گزارش مشرق، حجتالاسلام «محسن قرائتی» استاد تفسیر قرآن کریم بیش از 30 سال است به تدریس معارف قرآن و اهلبیت(ع) میپردازد و سالها است که پنجشنبهها در برنامه درسهایی از قرآن میهمان خانههای ایرانیان است.
با توجه به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر توجه به انس عمومی با قرآن و توجه به مفاهیم الهی، گزیدهای از تفسیر قرآن حجتالاسلام قرائتی در سالهای گذشته را در اختیار علاقهمندان قرار میدهد.در ادامه بخشی از تفسیر قرآن حجتالاسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن با موضوع «قرآن کریم و قیام امام حسین(علیهالسلام)» که در 3 دیماه سال 1388 ایراد شده است، تقدیم میشود.
- آیاتی که امام حسین (ع) در راه کربلا تلاوت فرمودند. فرمود: «أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَة» (یوسف/108) آیه قرآن است. «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی» (یوسف/108) یعنی من بصیرت دارم. میفهمم چه میکنم. اینطور نیست که من رفتم مثلاً حکومت تشکیل بدهم، نشد. باختم شهید شدم.
- قرآن میفرماید: «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح/4) این برای پیغمبر است. هیچ قبری را 17 بار شخم نزدند. مگر قبر امام حسین! و هیچ قبری به اندازه قبر امام حسین(ع) عاشق ندارد. حتی مکه میآید میگوید: خدایا کربلا قسمت من کن. هرجا میروی کربلا میگوید. با هر آبی که میخوریم. سلام بر حسین! به ما گفتند: 17 رکعت نماز بخوان هر رکعت نماز دو تا سجده دارد. در هر سجده پیشانیات را روی خاک بگذار. بهترین خاک خاک کربلا است. یعنی حسین فراموش نشود. این خیلی مهم است. لب زدن به هر خاکی حرام است ولی میگویند: نوزاد که به دنیا آمد، با خاک امام حسین لبش را کام بگیر.
- در طول تاریخ در همه قراردادها و پیمانها، پیمانی بوده که صبح هجده هزار نفر با مسلم بیعت کنند، غروب یک نفر وفادار نباشد. یعنی اینطور نیست که بگوییم، هفده هزار و نهصد و نود و نه تا از آنها خراب شدند. یکی ته آن ماند. همه چیز امام حسین استثنا است. خدا هم «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» عشق امام حسین کم نمیشود. برنج گران شود. روغن گران شود. گوسفند گران شود. هوا سرد شود. هوا گرم شود. نمیدانم هرچه گران شود، مردم از امام حسین کم نمیگذارند. از زن و بچهشان کم میگذارند از امام حسین کم نمیگذارند. اگر مکه خطر دارد، حج واجب نیست. ولی کربلا را میروند با خطرش!
- «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک» (هود/112) خدا به پیغمبرش در قرآن میگوید که: «فَاسْتَقِمْ» استقامت کن. بعد هم استقامت، «کَما أُمِرْتَ» اینطور که مأمور شدهای. آخر گاهی وقتها آدم از روی یکدندگی استقامت میکند. ممکن است یک کمونیست هم سی سال زندان برود. روی حرفش هم مقاومت کند. از حرفش هم عقبگرد، عقبنشینی نکند. فرق است بین کسی که تودهای است، یا کمونیست است زندان برود یا یک مؤمن زندان برود. او روی یکدنده افتاده است.
- «أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمینَ» (زمر/12) آیه قرآن است. پیغمبر میگوید: من مأمور شدم، «أُمِرْتُ» امر شدم، به من امر کردند که اول باشم. امام حسین در کربلا اول علیاکبر را فرستاد، بعد باقی جوانها. گفت: اول بچه خودم را. قرآن هم همین را میگوید. میگوید: «قُلْ لِأَزْواجِکَ» اول به خانم خودت بگو. «وَ بَناتِکَ» به دخترهایت بگو. بعد میگوید«وَ نِساءِ الْمُؤْمِنین» (احزاب/59)«وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ» (شعرا/214) اول به فامیلهایت بگو. اول پسر خودت جبهه برود. بعد باقی بچهها!
- امام حسین(ع) که سرنماز رفت، چند نفر جلوی امام حسین ایستادند، گلوله هم خوردند، شهید هم شدند، فقط وقتی امام حسین بالای سرشان آمد، فرمود: وفا کردم؟ فرمود: آری وفا کردی.... اینکه امام حسین فرمود: اصحابی مثل اصحاب خودم ندیدم، این است. اصحاب پیغمبر پیغمبر را رها کردند. آیهاش این است. «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها» (جمعه/11) دویدند، رفتند، «وَ تَرَکُوکَ قائِماً» همینطور که داشتی صحبت میکردی، تو را تنهایی رها کردند.
- حر آمد گفت: آقا من اول کسی بودم که جلوی شما را گرفتم. میخواهم ببخشی! گفت: تو را بخشیدم. عفو و گذشت از خطاکار، درس عاشورا و قیام کربلا است.
- در قرآن از افرادی ستایش میکند. میگوید: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة» (حشر/9) مردان خدا دیگران را بر خودشان ترجیح میدهند، ولو خودشان نیاز دارند. خودش نیاز دارد ولی به دیگران میدهد. حضرت زهرا و حضرت امیر (صلوات الله علیهما) وقتی دیدند بچهشان مریض شده نذر کردند روزه بگیرند، امام حسن و امام حسین مریض شدند نذر کردند روزه بگیرند. این کوچولوها الحمدلله خوب شدند، روزه گرفتند. تا رفتند افطار کنند، دیدند کسی در میزند. یک شب یتیم، یک شب مسکین، یک شب اسیر، افطارشان را به آنها دادند. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعام» (انسان/8) یک سوره «هَلْ أَتی»(انسان/1) آمد. چقدر از اینها تجلیل کرد به خاطر اینکه افطارشان را به فقیر دادند.