به گزارش مشرق، سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه در خصوص استعفای اجباری و بازداشت سعد حریری توسط عربستان گفت: متهم کردن «سعد حریری» به اختلاس و سپس بازداشت او در ریاض به این عنوان که او «شهروند سعودی» است، هیچ کس از موافقان و مخالفان رژیم عربستان را قانع نکرد چه اینکه نه مبارزه با فساد و نه بازداشت یک نخستوزیر لبنانی در عربستان یک موضوع توجیهپذیر به حساب نیامد.
وی با بیان اینکه همه میدانند که دستهایی که امروز قدرت پادشاهی را در اختیار گرفتهاند از دستهایی که به اتهام فساد - ظاهراً یا واقعاً - بسته شدهاند، آلودهتر هستند اظهار داشت: خاندان حریری در لبنان بیش از آن به دربار سعود وابسته هستند که حکام ریاض قادر به چشمپوشی از آن باشند؛ بنابراین حریری نه به دلیل «فساد مالی» و نه به دلیل اینکه «شهروند توأمان سعودی و لبنان» است بازداشت شده است؛ توقیف حریری در ریاض دقیقاً با بیانیهای که در روز ۱۳ آبان به عنوان نخستوزیر در ریاض قرائت کرد، ارتباط مستقیم دارد و هر چیز دیگری که گفته شود، درست نیست.
زارعی وارد کردن شوک سیاسی به لبنان از سوی سعودیها را دارای ارتباط تنگاتنگ با وارد کردن شوک نظامی رژیم اسرائیل به لبنان دانست و گفت: سخنان تهدیدآمیزی که آمریکا علیه ایران بیان میکنند نیز ارتباط تنگاتنگی با ادعای ایرانی بودن موشکی که به یک موقعیت نظامی در ریاض شلیک شد، از سوی سعودیها دارد.
«در واقع همه اینها که در عنوان «تهدید بزرگ» نظامی - امنیتی تبلیغ میشود از نظر محتوا با نظریه مشترک اروپایی - ایرانی ارتباط تنگاتنگی دارد و از نظر زمان با پایان یافتن پروژه تروریزم منطقهای و پیروزیهای بزرگ جبهه مقاومت در پروندههای نظامی، امنیتی، سیاسی عراق، سوریه، لبنان، کردستان عراق و یمن ارتباط ویژه دارد و در واقع به طور کامل در خدمت آن است.»
این کارشناس مسائل منطقه در ادامه گفت: به این نظریه آمریکاییها توجه کنیم: «مذاکراتی به نتیجه میرسد که «ترسی بزرگ» آن را به اندازه کافی پشتیبانی کرده باشد» و به این نکته رهبری که اخیراً فرمود توجه کنیم: «دشمنان قرار نیست علیه ایران جنگ نظامی راه بیاندازند اما خطر آنچه علیه ما طراحی کردهاند، از جنگ نظامی کمتر نیست». فیالواقع مسأله اصلی برای آمریکا جنگ یا مذاکره نیست، مهم برای آنان رسیدن به نتیجه است.
زارعی تاکید کرد: این نتیجه به خصوص در مکانها و زمانهایی که با جنگ به دست نمیآید و تجربه آنان با موفقیت توأم نشده است، در حوزه سیاسی و مذاکره تعیّن مییابد به این معنا که قدرتی که در جنگ شکست نخورده وادار به شرکت در مذاکراتی میشود که نتیجه آن دادن «امتیازات بزرگ» است البته هم دشمن و هم نیرویی که در این فرآیند پای میز رفتهاند ترجیح میدهند نام آن را «توافق» بگذارند تا هم اعتبار بیشتری داشته باشد و هم راه برای ادامه چنین روندی باز بماند.
وی با اشاره به سفر رئیسجمهور فرانسه در آیندهای نزدیک به تهران تصریح کرد: آقای مکرون رئیس جمهور فرانسه که گفته میشود در ماههای آینده به تهران میآید و بعضی از نیروهای داخلی سعی میکنند آن را «دستاوردی بزرگ» جا بزنند، راهی عربستان سعودی است. او که آشکارا به نمایندگی از فرانسه، انگلیس و آلمان به ریاض میرود و به تهران خواهد آمد، میگوید تسلیحات ایرانی یک خطر مهم منطقهای و جهانی است و ما برای آنکه ایران را پای میز مذاکره بیاوریم به اعمال انواعی از تحریمها نیاز داریم.
زارعی ادامه داد: از این طرف ماجرا یک جریان داخلی از یک سو تبلیغات تهدید نمای نظامی غربی - عربی را خیلی جدی معرفی میکنند و از سوی دیگر میگویند راه برونرفت ما از این تهدیدات حرکت در داخل شکاف اروپا و آمریکاست. اینها در تبلیغات وانمود میکنند که از آنجا که اروپا برخلاف آمریکا که روی اقتدار نظامی خود حساس است، روی «هنجارهای» خود مثل پایبندی به توافق و رسیدن به راهحل از طریق مذاکره، حساس است، ما باید با اروپا وارد گفتوگو و سپس مذاکره و سپس توافق شویم و از این طریق اروپا را در مقابل آمریکا و دولتهایی نظیر عربستان و رژیم اسرائیل قرار دهیم.
این کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه آنچه این روزها در جریان است بخش اول ماجرا یعنی «ایجاد ترس بزرگ» است گفت: این ایجاد ترس بزرگ اولاً از طریق شکستن هنجارهای مورد احترام در سطح بینالملل صورت میگیرد و برای آنکه نشان داده شود هیچ مانعی بر سر راه «قدرت تهدیدگر» وجود ندارد. بازداشت حریری که حتماً واقعیت ندارد و باید نام آن را «بازداشتن» گذاشت یعنی بازداشتی شکلی، در این راستا صورت میگیرد. کما اینکه فراخوان بلافاصله شهروندان کویت، بحرین و امارات مبنی بر ترک فوری لبنان با هدف باورپذیری تهدیدی که به تصویر کشیده میشود، صورت گرفته است.
«دقیقاً به همین دلیل همزمان با تبلیغات ترسآور غربی - عربی علیه ایران، افراد خاص و جریاناتی با بهرهگیری از انواعی از امکانات، وانمود کردهاند که تهدیدی بزرگ شکل گرفته و جنگی بزرگ منطقه را تهدید میکند و تنها راه باقی مانده این است که ایران سکان سیاست منطقهای خود را از «قاسم سلیمان» بگیرد و به محمدجواد ظریف بسپرد!»
زارعی با بیان اینکه بازداشتن حریری از سفر به لبنان و واداشتن به استعفا در واقع برای آن است که لبنانیها وضع خود را به شدت خطرناک ارزیابی کرده و به حزبالله فشار بیاورند که برای در امان ماندن لبنان از جنگی ویرانگر از سوریه خارج شود گفت: این یعنی «لبنان» گروگان جبهه آمریکایی-سعودی برای خارج کردن سوریه از جبهه مقاومت و یا ملتزم کردن سوریه به حفظ بقا و امنیت رژیم صهیونیستی است و البته اگر به انتهای این ماجرا نگاه بیندازیم تهدیدپذیر شدن مجدد لبنان در مقابل اسرائیل هم هست چرا که امنیتی که در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تاکنون این کشور را دربرگرفته به وجود «حزبالله مقتدر» وابسته بوده است.
این کارشناس مسائل منطقه در پایان گفت: هر اتفاقی که در این منطقه طی روزها و هفتهها و چند ماه آینده میافتد همه در واقع برای شکلدهی به بخش اول ماجرا است؛ یعنی تردید «ترس بزرگ» برای رسیدن به موفقیتهای شگرف منطقهای در میز مذاکرات با ایران و شکلدهی به تحمیلی که نام آن به دروغ «توافق بزرگ» خواهد بود. این خط البته به نتیجه نمیرسد چرا که ما اینک صاحب تجربه بزرگی هستیم. ولی این را بدانیم که عدم تحقق بخش دوم یعنی PlanB منوط به عدم موفقیت دشمنان مقاومت در بخش اول است به عبارت دیگر این را بدانیم که اگر دشمنان در بخش اول یعنی باورپذیر کردن تهدید نظامی و شکلدهی به «ترس بزرگ» موفق شدند، قطعاً در بخش دوم موفق خواهند شد و بهتر است بگوییم این موفقیت بزرگ را پیش از امضای طرف ایرانی پای تحمیل به دست آوردهاند. ما الان واقعاً در یک پیچ تاریخی قرار گرفتهایم، حفظ قدرت و موقعیتی که برای هر جزء کوچک آن سالها وقت صرف کرده و شهدای بزرگی را تقدیم کردهایم یا تسلیم هر آنچه که داریم و با آن صاحب آوازه شدهایم و مباد که بعد از عزت ذلیل شویم.