سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
وقتی قرار بود نام حسین هم بر عملکرد باراک حسین اوباما تأثیر بگذارد
تمام آنچه «استاد مذاکره موشکی» میگوید؛ حصر را بردارید و مرگ بر آمریکا هم نگویید
احمد نقیبزاده، استاد اصلاحطلب و از فعالان جریان سیاسی خاص، روز شنبه گذشته طی مقالهای در روزنامه آرمان امروز که با عنوان «اروپاییها خواهان مذاکرات موشکی» منتشر شد، نوشت:
«مواضع اروپاییها تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد. هم میخواهند که هیاهوی آمریکاییها را ساکت کنند و هم نمیخواهند موضوع موشکی ایران به یک بحران غیر قابل بازگشت تبدیل شود. البته ایران هم در موقعیت خوبی قرار دارد و به اهداف خودش رسیده و قادر است کهاین برنامهها را در همین نقطه کنونی متوقف کند. برد بیش از دوهزار کیلومتر در برنامههای ایران نیست. بهتر است که ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم. اگر مذاکره نکنیم ممکن است که اروپاییها مواضع تند و تیز آمریکاییها را در این مورد همراهی کنند.»
او همچنین در ادامه مطلب خود تأکید میکند که «عربستان هم از مذاکرات احتمالی در این زمینه خشنود خواهد شد»![1]
*پس از انتشار این صحبتهای نقیبزاده، واکنشهای انتقادی گستردهای شکل گرفته است.
پر واضح آنکه نه تنها نظر نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب همواره این بوده است که جمهوری اسلامی ایران هیچ مذاکرهای در زمینه تسلیحات دفاعی خود با غرب نخواهد داشت بلکه عقل هم گزارهای که نقیبزاده آنرا مورد اشاره قرار داده است را تأیید نمیکند.
البته شنیده شده حلقومهایی که 5 سال قبل میشد آنها را در صف مدافعان برجام رصد کرد؛ این روزها نیز تأکید دارند که دستاوردهای برجام تنها در صورت ادامه مذاکرات و مثلا مذاکره در مسئله موشکی هویدا خواهد شد! گزارهای غلط که هدفی جز درانداختن ایران اسلامی به ورطه هولناک خلع سلاح و البته بیدستاوردی بیشتر نخواهد داشت.
احمد نقیبزاده، البته نظریات شاذ دیگری هم دارد که طی 5 سال گذشته به ابراز آنها پرداخت و البته غلط بودن عمده آنها نیز به مرور ثابت شد.
در ادامه تعدادی از نظرات نقیبزاده را که عموماً در رسانههای اصلاحطلب منعکس شده است را میخوانید:
_ آمریکاییها برای احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات برنامه داشتند و موشکهای فوق پیشرفته خود که قادر بود 200 متر در بتن نفوذ کند و سپس منفجر شود را از انبارهای خود خارج کردند و مورد آزمایش قرار دادند و خواب و خیالهایی برای ایران دیده بودند. با این وجود توافق هستهای همه این خواب و خیالها را از بین برد.
_ برای نشان دادن حسن نیت به غرب باید «حصر» برداشته شود.
_ اگر مردم احساس کنند که تکیه امروزشان به روحانی، دولتاش، رهبران اصلاحات و برخی از اصلاحطلبان بیفایده بوده است راه رادیکالیسم را در پیش میگیرند.
_ برای اینکه چین دوم بشوید شعار ضدّ آمریکایی و ضدّ اسرائیلی ندهید
_ وجود شخصیتهایی مانند باراک اوباما بیشتر یک استثناء بلکه موقعیتی متفاوت محسوب میشود. حضور وی در کاخ سفید دست کم برای ما ایرانیها فرصت خوبی بود. جناحهایی که او و سایر همتایانش را با یک چوب میرانند و ژستهای او را مانند گشودن سفره هفت سین در کاخ سفید تا توصیه او به عربستان و ترکیه در لحاظ نقش منطقهای ایران به پشیزی نمیخرند، نمیخواهند باور کنند که رفتار توأم با مدارای او و تأثیر نام حسین و نیمنگاهی که به جوامع اسلامی دارد در میان رؤسای جمهوری آمریکا از وی شخصیتی متفاوت از دیگران میسازد.
_ من خدا را شکر میکنم که این حوادث(رخدادهای تروریستی در فرانسه) زمانی رخ داده که یک دولت خردمند در کشور ما حاکم است و فورا رییسجمهوری پیام همدردی فرستاده و برای کمک به رفع این معضل اعلام آمادگی کرد!
***
آنچه اشاره شد تنها بخشی از اظهارات -مستند- احمد نقیبزاده طی 5 سال اخیر بود که در لابهلای رسانههای اصلاحطلب کشور منتشر شده است. اما پاسخهای لازم و بموقع به آنها داده نشد تا به امروز رسیدیم که همین فرد از بیعیب بودن مذاکرات موشکی نیز سخن میگوید و البته کسانی هم با سکوت، موضع او را تأیید میکنند.
گفتنیست پیش از این، کسانی از مروّجین برجام و حتی از درون دولت، صراحتا از برگزاری رزمایشهای موشکی در کشور انتقاد کرده بودند...
***
تاجرنیا برای چندمین بار از احتمال افزایش انتقادات اصلاحطلبان از روحانی گفت
علی تاجرنیا، فعال اصلاحطلب و از نماینگان مستعفی مجلس ششم، به تازگی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره رئیسجمهور روحانی نوشته است: اگرچه اصلاح طلبان همواره تاکید کردهاند که سهمی را از قدرت طلب نمی کنند یا آقای روحانی کاملا شعارهای اصلاح طلبانهای را بیان می کرد اما متاسفانه عدم شفافیت فضای سیاسی در کشور و عدم محوریت احزاب باعث شد تا عملا در اداره کشور سلیقه های مختلفی به وجود بیاید.
تاجرنیا میافزاید:
«اگر در دوره اول حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایتی کامل و تام بود، در دوره دوم با توجه به انتظاراتی که از دولت می رفت و بخش هایی از آن محقق نشد، حمایت بخشی از اصلاح طلبان در دوره دوم دولت توام با نقد بود. به نظر می رسد که این روند ادامه پیدا کند و در آستانه دو انتخابات بعدی فضای عرصه سیاسی کشور شفاف تر شود. در چنین شرایطی دو جناح مشخصتر از مطالبات خود حرف خواهند زد و همچنین ممکن است که بر نقدها افزوده شود.»[2]
*تاجرنیا پیش از این هم طی اظهاراتی از این گفته بود که رئیسجمهور روحانی عقبگرد کرده و نمیتواند آنطور که باید به تعهدات خود عمل کند.[3]
او همچنین قبلاً یک بار دیگر هم بحث تند شدن انتقادات اصلاحطلبان علیه آقای روحانی را مورد اشاره قرار داده و در ادبیاتی تهدیدآمیز گفته بود:
«به صورت طبیعی حمایت اصلاحطلبان در شرایط کنونی و در دوسال آینده ادامه خواهد داشت. با این وجود پس از دو سال و در نیمه پایانی دولت همراهی نقادانه اصلاحطلبان با دولت آغاز میشود و کمکم به سمت نقدهای جدیتری پیش خواهد رفت. البته این وضعیت در شرایطی به وجود خواهد آمد که عملکرد آقای روحانی به همین شیوهای باشد که در پیش گرفتهاند. اگر آقای روحانی در رویکرد خود نسبت به اصلاحطلبان تغییر ایجاد کند، شرایط متفاوت خواهد شد.»[4]
در کنار این اظهارات، بایستی رویداد مهم دیگری را هم به معادلات تحلیل سیاسی وارد کرد و آن کشاکش در گرفته در این روزهای جبهه اصلاحات است.
کشاکشی بزرگ که در یک سوی آن انکار کنندگان ائتلاف با رئیسجمهور روحانی و کسانی قرار دارند که میگویند مسئولیت عملکرد روحانی بر عهده اصلاحطلبان نیست!
در سوی دیگر این گره کور هم چپهایی قرار دارند که معتقدند بد و خوب روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته میشود و اصلاحات نمیتواند از زیر بار مسئولیت حمایتی که از روحانی بعمل آورده شانه خالی کند.
با این وجود به نظر میرسد سمت سنگین این الّاکلنگ با اصلاحطلبان ستادی و مردان خاکستری اصلاحات باشد که همواره رویکرد اصلی این جریان خاص سیاسی را تعیین کردهاند.
به این معنی که اصلاحطلبان زنگ «عبور از روحانی» را به صدا درآوردهاند و تاجرنیا درباره رخدادی در آینده حرف زده است که از هماکنون نشانههای پرحرارت آن آشکار شده است.[5]
برخی معتقدند رئیسجمهور روحانی روزهای سختی را با اصلاحطلبان در پیش رو خواهد داشت.
***
«حاتمبخشی بهزاد نبوی» از کیسه ملت؟ او میگوید آمریکا در توافق الجزایر تمام پولهای ایران را بازگرداند!
«بهزاد نبوی» فعال چپ و از چهرههای ستادی جریان سیاسی خاص که به تازگی ائتلاف اصلاحطلبان با رئیسجمهور روحانی را انکار کرده است؛ در بخشی از یک گفتوگوی تفصیلی با سایت جماران پیرامون توافق مشهور الجزایر (که در سال 59 میان ایران و آمریکا برای حل و فصل ماجرای گروگانهای آمریکایی و داراییهای بلوکه شده ایران در آمریکا منعقد شد و البته ناکام ماند) گفته است:
«اولین پیشنهاد ما به آمریکا این بود که شما حدود 23 میلیارد دلار در حساب الجزایر بگذارید؛ ما هم اتباع زندانی آنها را به آمریکا میفرستیم. همین پیشنهاد بود که دو سه هفته در مذاکرات وقفه ایجاد کرد و در همان فاصله، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد و ریگان برنده شد.»
او سپس در پاسخ به این سؤال که «این 23 میلیارد دلار را چگونه محاسبه کردید؟» میگوید:
اموال شاه را حدود 10 میلیارد دلار برآورد کردیم، 4 میلیارد دلار اموال و داراییهایمان در آمریکا تخمین زده شده بود. حدود 9 میلیارد دلار هم وجوهی بود که در بانکهای آمریکایی بلوکه شده بود. جمع آنها هم حدود 23 میلیارد دلار میشد.
نبوی در ادامه با ذکر فرایند آزادسازی گروگانها در قالب توافق، به بخشی از دارایی مذکور یعنی «4 میلیارد دلار داراییها و 9 میلیارد دلار موجودی بانکی ایران» -منهای اموال شاه معدوم که هیچگاه سرنوشت آنها معلوم نشد- اشاره میکند و میگوید: بله همه آنها برگشت، مگر وامها... بسیاری از اموال و داراییها تا چند ماه بعد و بخشهایی مهم حتی بعد از یکی دو سال بازگشت، ولی تا آنجا که اطلاع دارم همه آنها بازگشت.[6]
*اگرچه آقای نبوی خود مسئول تیم مذاکرهکننده در بیانیه مشهور الجزایر بوده است اما سندی مبنی بر اینکه آمریکا تمام اموال بلوکه شده مردم ایران را پس داده باشد در دست نیست.
از طرفی همه میدانیم که مبحث «داراییهای ایران در آمریکا» نقل تمام محافل تحلیلی در ایران و حتی در آمریکاست؛ ضمن اینکه این داراییها که بخشی از آنها مربوط به عصر وقوع انقلاب اسلامی است؛ یکی از موارد اصلی مطروحه در مذاکرات برجام نیز بوده.
مقامات آمریکایی در این زمینه کرارا اشاره میکنند که چندین میلیارد دلار پول ایران در آمریکا بلوکه است و آمریکا هم قصد ندارد که آنرا رهاسازی کند.
در مواجهه با ادعای عجیب بهزاد نبوی لازم به یادآوریست که تاریخ میگوید توافق الجزایر دو تعهد عمده را متوجه ایران و آمریکا کرده بود.[7]
ایران متعهد به رهاسازی گروگانها بود و در مقابل آمریکا هم موظف میشد تمام داراییهای ایران را بازگرداند، تحریمها را لغو نماید و از دخالت در امور داخلی ایران هم خودداری کند.
اما حافظه تاریخی ملت ایران و اسناد موجود نشان میدهد که تیم آقای بهزاد نبوی در آن روزها درست مثل تیم دکتر روحانی در روزهای فعلی؛ بصورت یکطرفه گروگانها را آزاد کردند اما از سمت آمریکا نه تحریمی لغو شد و نه دخالتها پایان یافت.
در ماجرای بازگرداندن داراییهای ایران نیز اگرچه همه میدانیم که بخش زیادی از داراییهای ایران به کشور بازنگشته اما اظهارات اخیر بهزاد نبوی یک خدشه بزرگ در این مسئله ارزیابی میشود که اگر وی نتواند ادعای خود را ثابت کند در واقع شاهد یک حاتمبخشی از کیسه مردم ستمکشیده ملت ایران و خوشخدمتی دیگری به آمریکا خواهیم بود.
ضمن اینکه این سؤال نیز پیشامد میکند که فرض بر اثبات حاتم بخشی بهزاد نبوی مبنی بر اینکه «تمام داراییها ایران بازگشته است»؛ آیا ممکن نیست که نبوی همان روزهای عقد توافق الجزایر هم اقدام به حاتمبخشی کرده باشد؟!
به این تعبیر که منهای سرنوشت داراییهای شاه معدوم؛ آیا ممکن نیست که تیم مذاکرهکننده آن روزها به سرپرستی آقای نبوی باز هم مثل امروز اصطلاحاً دستشان را پایین گرفته باشند و رقم 13 میلیارد دلاری که آقایان اعلام کردهاند آمریکا به ایران بدهکار است بسیار بیش از این میزان بوده باشد؟! –که البته همان هم پس داده نشد - خاصّه اینکه بعید است حجم داراییهای ایران در زمان پهلوی در آمریکا صرفاً 13 میلیارد دلار بوده باشد!
آنهم ایرانی که ژاندارم آمریکا در منطقه بوده، به آمریکا به چشم یگانه پشتیبان خود نگاه میکرده، سرانش دچار بلاهت و آمریکازدگی محض بودهاند و شاهش نیز در مقابل آمریکا مصلوبالید و بیاختیار بوده است...
گفتنیست، مرحوم مهندس عزت الله سحابی به عنوان یکی از چهرههای مطرح نزدیک به دولت موقت و نیروهای ملی- مذهبی نیز در نقد بیانیه الجزایر در خاطرات خود به نکته جالبی اشاره کرده است. او میگوید:
«زمانی که بیانیه الجزایر مورد موافقت دولت های ایران و آمریکا قرار گرفت باورکردنی نبود که ایران تا بدین حد از موضع خود عقب نشسته باشد و به نفع آمریکایی ها قراردادی را امضا کرده باشد.آن زمان نماینده دولت همین آقای بهزاد نبوی بود که رفته بود و نمایندگی ایران را بر عهده گرفته بود. آن زمان من در یکی از روزنامههای آمریکایی بود که مطلبی خواندم زمانی که بیانیه صادر و امضا شد آنقدر برای طرف آمریکایی شوک آور و امیدوار کننده بود که از واژه jump استفاده کرده بودند. یعنی طرف از فرط خوشحالی از جای خود پریده بود! و باور نمی کردند ایران به سادگی چنین امتیازاتی به طرف آمریکایی بدهد.»[8]
در خاتمه لازم به یادآوریست که برخی تحلیلگران معتقدند این پروندهسازی در قبال یک توافق شکستخورده با آمریکا قرار است درباره برجام آقای روحانی نیز تکرار شود و راه را برای ادامه خوشبینی عدهای در داخل کشور به حلالمسائل بودن چیزی به نام مذاکره و کدخدا بودن همیشگی آمریکا باز بگذارد.
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/news/main/203672
2_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3660050
3_ mshrgh.ir/772302
4_ mshrgh.ir/769862
5_ mshrgh.ir/796948
6_ http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-785250
7_ http://fna.ir/6I81OE
8_http://fna.ir/6I81OE