سرویس سیاست مشرق - بعد از تحولات خاورمیانه و خیزشهایی که به صورت دومینووار در کشورهای عربی به وقوع پیوست، ماجرای سوریه که بعدها مشخص شد دست کم یک دهه برای آن برنامهریزی شده بود، بسیاری را دچار سوء تفاهم کرد که همانند تونس و مصر و لیبی، سوریه هم دچار خیزش مردمی شده است؛ اما به سرعت نیروهای تسلیح شده و مهیا شده، از لانه خود بیرون آمدند و آن شد که در 6 سال گذشته در سوریه و سپس عراق شاهد بودیم.
در داخل ایران نیز بسیاری از افراد بدون توجه به وقایع منطقه و با خطای شدید محاسباتی در بهترین حالت آن با حمایت از جریانات تروریستی، راه غرب را رفتند. در ادامه برخی از سخنان این افراد را ذکر می کنیم تا مشخص شود نظریه پردازان و وزنه های فکری جریان خاص سیاسی، تا چه حد راه را به خطا رفتند. تحلیلهایی که در مراحل مختلف جنگ با داعش به نفع حامیان تروریسم ارائه میشد.
نقیب زاده: بشار اسد برای جلوگیری از کشتار کنار برود
احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره سرنوشت سوریه در مهرماه سال گذشته گفت:
رفتن اسد قطعی است و هر روز که می گذرد آینده سوریه در ابهام بیشتری فرو می رود. زیرا کشتارهای بیشتر فضا را انتقامجویانه تر می کند. حال که فرجام کار بدین جا رسیده است اسد باید برای جلوگیری از کشتار و بحرانهای بیشتر در سوریه بعد از خود از کار کناره گیری کند و در برابر زور و مکر تسلیم شود.[1]
وی در همین مصاحبه گفته بود:
« نکته دیگری که حائز اهمیت است عدم مداخله مستقیم غرب در این بحران است. استمرار بحران و کشتار سبب می شود به تدریج حکومت سوریه مشروعیت خود را از دست بدهد. به عبارت دیگر از نظر آمریکا در حال حاضر روند مشروعیت زدایی در حال انجام است و این روند مستلزم کشتارهای بیشتری است. در همین مرحله باید تسویه حسابهای دیگری هم صورت بگیرد تا مثلا دست القاعده و غیره قطع شود وگرنه حضور القاعده در بیخ گوش اسرائیل قابل پذیرش نیست. ملاحظه می کنید که در یک حساب و کتاب سردستی چندین عامل مهم دست اندر کارند تا بحران سوریه کشدار و طولانی شود.»
صادق زیباکلام: اسد بیشتر از اسرائیلیها فلسطینی کشته!
صادق زیباکلام، استاد اصلاح طلب علوم سیاسی نیز در آذرماه سال گذشته درباره اینکه چرا از روی پرچم آمریکا پریده است، گفت:
«وقتی جنگ داخلی به راه افتاد، یکی از بزرگترین اردوگاههای فلسطینیها، یعنی اردوگاه «یرموک» در سوریه که بیش از یک صد هزار فلسطینی در آن زندگی میکردند، توسط ارتش سوریه محاصره شد و بلاهایی سرشان آمد که گفتنی نیست.»[2]
زیبا کلام در همین زمینه افزود:
اگر کسی آمار بگیرد که چه تعداد فلسطینی ظرف چند سال گذشته در سوریه از بین رفتهاند، باور کنید رقم وحشتناک است. فکر نمیکنم اسراییلی ها ظرف 60 سال گذشته این قدر فلسطینی را از بین برده باشند.
اگر قرار باشد به خاطر ظلم و قتل پرچم کشورها را لگد کرد، پرچم خیلی از کشورها را باید روی زمین پهن کرد؛ از انگلیس و امریکا تا سوریه و روسیه و حتی ایران.
محمدرضا خاتمی: داعش برای ما خطرناک نیست/ از نظر اصلاحطلبان حضور نظامی در سوریه خیلی معنا ندارد
محمد رضا خاتمی، برادر کوچکتر رئیس دولت اصلاحات نیز درباره وضعیت سوریه گفت:
«اصولاً اصلاحطلبان معتقدند که راه و روش دیپلماسی جواب میدهد. مسئله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاحطلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما آنجا نجنگیم باید با آنها در شیراز و اصفهان بجنگیم. البته من نمیدانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما به علت تفاوتهای زبانی، مذهبی و روشنفکری ایران خیلی امکان نفوذ آنها در کشور وجود ندارد.»
کرباسچی: بگذارید از دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم/ چرا مردم باید کشته شوند
غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در افتتاحیه ستادانتخاباتی حسن روحانی در اصفهان، 9 اردیبهشت 96 سخنرانی علیه مدافعان حرم کرد که به شرح زیر است:
«نزنید این حرفها را؛ غیرت دینی آیا این است که به اسم حالا دفاع از حرم و اینها . آقا جان ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود. دفاع از مظلوم شود. شیعیان آنجا تقویت بشوند. ولی آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل میشود. این دولت با غیرت دینی میگوید که بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم. توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه میتواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوانهای عزیز را از سر راه آوردیم همینطوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان میسوزه که جوانهایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند»
تاج زاده: سوریه هم برجام می خواهد
مصطفیتاج زاده که به تازگی از زندان خارج شده بود، در گفتگویی با دوهفته نامه روبرو برخلاف بسیاری از تحلیلگران راهبرد «عمق استراتژیک» ایران در سوریه را تامین کننده منافع ایران ندانست و پیشنهاد کرد پرونده بحران این کشور به وزارت خارجه سپرده شود.
در بخشی از صحبتهای معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات آماده است:
«به نظر من راهبرد غیرنظامی را باید دنبال میکردیم. اما دولت و وزارت خارجه مقصرند که ایران را در باتلاق جنگ سوریه خوب راهبری نکردند. این اشتباهات بزرگ در دوران احمدینژاد به وقوع پیوست؛ ولی متأسفانه در دولت جدید هم با همه تغییرات مثبت در سیاست خارجی، راهبردهای خطا درباره سوریه کم و بیش ادامه پیدا کرده است. فراموش نکنید که درباره برجام نیز رئیسجمهوری، دولت و وزارت خارجه با دخالتهای زیادی از سوی دلواپسان مواجه بودهاند؛ اما همه را مدیریت کرده و وظیفه خود را به خوبی انجام داده اند. بگذارید همچنانکه با افتخار میگوییم رئیس جمهوری، دولت و وزارت خارجه به بهترین وجه، وظیفه بسیار دشوار خود را در برجام به پیش برده و به انجام رساندهاند، بگویم که این عزیزان وظیفه بسیار دشوار دیگر خود را در بحران سوریه بهخوبی به پیش نبرده و تاکنون به سرانجام درستی نرساندهاند. در مورد دخالت نظامی این مطلب را هم اضافه کنم که اگر با دیگر کشورهای دنیا هم مقایسه کنید خواهید دید که کشورهای مختلفی در سوریه دخالت میکنند، درباره آن کشور تصمیم میگیرند و حتی فعالیت نظامی میکنند؛ اما تا آنجا که من میدانم تنها در ایران است که مدیریت بحران سوریه عملا در اختیار نظامیان است و نهادهای سیاسی و دیپلماتیک نقشی موثردر این بحران ایفا نمیکنند.»[3]
علی خرم: روسیه در ماجرای سوریه سر ما کلاه گذاشت
علی خرم، تحلیلگر اصلاح طلب که طرفدار رابطه با آمریکا در دوره اوباما بود در سال گذشته درباره وضعیت عراق و سوریه گفت:
تا چند هفته پیش ایران به صورت یک ناجی در عراق و سوریه ظاهر شده بود تا اینکه روسیه وارد میدان شد و مدتی به ایران و دولت بشار اسد کمک کرد اما بعد نیروهای خود را از سوریه خارج کرد و آتش بس حاصل شد. این رفتار روسیه باعث شد تا به نوعی نقش منطقهای ایران که در حال تقویت شدن بود رو به افول برود. الان هم عربستان و ترکیه از این رفتار روسیه خوشحال هستند. ایران به دنبال حفظ تمامیت ارضی سوریه بود اما با رفتار روسیه و دیگر کشورها، این استراتژی ایران ابتر ماند. ترکیه و عربستان حتی میتوانند بر سر میز مذاکره رفتن بشار اسد را جا بیندازند. وی میشود گفت آنها فعلا برنده بازی سوریه هستند. [4]
قوچانی: القاعده و داعش روشنفکر هستند
محمد قوچانی، از جمله روزنامهنگاران اصلاحطلب در نشستی با ابراهم فیاض با روشنفکر نامیدن داعش و القاعده گفت:
در این مقاله عبارت هایی از حنیف نژاد را آورده ام که ما نباید چیز زیادی بخوانیم ما فقط باید قرآن بخوانیم. من حنیف نژاد را با توجه به سوابق درخشانش در سن جوانی تحسین می کنم و در جای خود قابل ارزش اند. این که ما فقط قرآن بخوانیم و به چیز دیگری نیاز نداریم، فاصله اش با طالبان و داعش چیست؟ این ها علوم انسانی را به نوعی انکار می کنند. شما در القاعده مهندس هم می بینید و به نظرم این خیانت ژورنال است که کسی اگر دستار به سر بست بگوییم آخوند است. به نظر من آخوند یعنی آقای سیستانی. شما ببینید در عراق چگونه مدبرانه برخورد می کند و داعش را هم ببینید. داعش روشنفکری است و این آخوند. من می خواهم بگویم که دوگانه ما این بوده است که آخوند ضد آزادی و روشنفکر آزادی خواه است. من می خواهم بگویم که داعش و القاعده و بن لادن روشنفکر هستند.
درواقع همین افراد در بدنه بالایی اصلاحات شعار اسرائیلی «نه غزه نه لبنان، فقط فلات ایران» را در قالب تحلیلهای کارشناسی مختلف در طول نبرد ایران و محور مقاومت با داعش به خورد افکار عمومی دادند و همواره ترس و یاس را به بدنه اذهان عمومی تزریق کردند که پیروزیهای مکرر محور مقاومت در منطقه همه تحلیلهای یکسویه و هدفدار این افراد را نقش بر آب کرد.