به گزارش مشرق، با وجود آنکه غرب و نظام سلطه از قرن ها قبل برای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا که امت اسلامی را در آغوش دارد برنامه ریزی کرده و به استعمار آنها می پردازد، اما از زمانی که بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا آغاز شد، برنامه های استعمارگران شکلی علنی و شدیدتر یافت.
صف بندی های متخاصمانه بین کشورهای مسلمان
پیش از آغاز بیداری اسلامی، نوعی هماهنگی و همبستگی بین کشورهای اسلامی منطقه وجود داشت. با وجود آنکه بسیاری از نظام های حاکم بر کشورهای اسلامی منطقه دست نشانده غرب و به ویژه آمریکا هستند اما تا قبل از بیداری اسلامی همین نظام های دست نشانده حتی اگر اختلافاتی با یکدیگر داشتند، نوعی انسجام و همبستگی را در قالب اتحادیه های منطقه ای و قومی دنبال می کردند. این انسجام و همبستگی که در شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب، جنبش عدم تعهد و دیگر سازن هایی از این دست رقم می خورد، نظام ها و در ادامه ملت های کشورهای منطقه را با هم همراه می کرد.
پس از بیداری اسلامی این انسجام و هماهنگی کم کم جای خود را به دشمنی و ایجاد پیمان های جدید با کشورهای غربی داد.
سوریه، نقطه آغاز دشمنی ها
نخستین دشمنی ها علیه نظام سوریه ایجاد شد و در حالی که کشورهای منطقه، سوریه را پیش از بحران به عنوان یک کشور عربی بخشی از امت عرب می دانستند، با شروع بحران در سوریه، این کشور و نظام آن را به یک عنوان یک دشمن تعریف کردند. بحران سوریه موجب شد کشورهای عرب، سوریه را از اتحادیه عرب اخراج کنند. همکاری ها برای کمک به معارضان نظام سوریه ادامه یافت و با سرمایه گذاری کشورهای منطقه ادامه یافت.
عراق، گام دوم دشمنی
پس از سوریه نوبت به عراق رسید. عراق که ظرف چند روز با خیانتی که در ارتش و برخی گروه های قومی خاص رخ داد چند استان بزرگ خود را در دست داعش می دید، نوک پیکان حمله، کسانی دید که نظام سوریه را هدف قرار داده بودند. عراق هم در بسیاری مواضع مورد هجوم قرار گرفت، اما به دلیل تجربه ناموفقی که حامیان معارضان سوری در اخراج سوریه از اتحادیه عرب داشتند از این اتحادیه اخراج نشد.
بحرین، کانون غفلت و تجاهل
کشورهایی که به بحران ضد مقاومت دامن می زدند در عین اینکه از تروریسم منطقه با توجیهات مختلف دفاع می کردند، کشتار و اختناق موجود در بحرین را نادیده گرفتند و کار تا جایی پیش رفت که عربستان و امارات مستقیما به بحرین نیرو وارد کردند.
ائتلاف با غرب به نام مبارزه با تروریسم
نقطه دومی که نظام های دست نشانده منطقه به آن روی آوردند، همپیمانی با کشورهای غربی علیه کشورهای اسلامی و عرب منطقه بود.
در نخستین اقدامی که رخ داد، با سرمایه گذاری همین نظام های دست نشانده و با حضور مستقیم غرب، لیبی که یکی از پررونق ترین کشورهای اسلامی بود، آماج حمله و غارت قرار گرفت و به گونه ای در آمد که بعید به نظر می رسد تا چند دهه دیگر بتواند قامت راست کند.
اقدام دوم، ائتلافی بود که آمریکا به نام مبارزه با داعش در عراق و سوریه به وجود آورد. همین نظام های دست نشانده به نام مبارزه با داعش با آمریکا و کشورهای غربی هم پیمان شدند و با همین عنوان کمک های فراوانی برای از بین بردن زیر ساخت های عراق و سوریه ارائه کردند. پول ها و برنامه های فراوانی به سمت عراق و سوریه گسیل شد تا عراق و سوریه بدتر از لیبی شوند.
اقدام سوم، ائتلافی بود که عربستان با حمایت انگلستان و آمریکا علیه یمن شکل داد. عربستان با این ائتلاف تلاش کرد دوگانه ای را که آمریکایی ها به دنبال آن بودند کامل کند. هرچند این ائتلاف کامل نشد و نتوانست چندان درست عمل کند اما صف بندی جدیدی را ایجاد کرد.
اقدام چهارم، عادی سازی روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی و طی این روزها تلاش عربستان و امارات برای ادامه مسیر ترکیه بود.
ایجاد کینه بین ملت ها
صف بندی های جدیدی از لحاظ ماهیت با پیش از بیداری اسلامی این تفاوت را داشت که به انسجام ظاهری بین کشورهای منطقه ، به ویژه کشورهای عربی پایان می داد و دشمنی را بین این کشورها ایجاد می کرد و به آن رسمیت می بخشید. اما در پس از این صف بندی ها جدید نکته ای وجود دارد که خطر آن بیش از هر گونه صف بندی است و آن ایجاد کینه بین ملت ها و اقوام است.
از زمان آغاز صف بندی های جدید، اقدامات خصمانه ای که از سوی برخی حکومت ها علیه یک کشور یا حاکمیت دیگر صورت گرفته باعث نوعی کینه در مردم کشوری که به آن حمله شده، گردیده است. این کینه جویی ها خطر بزرگی است که آینده کشورهای اسلامی و منطقه را تهدید می کند.
اقداماتی که در سوریه به وجود آمد در مردم سوریه نوعی انزجار علیه عربستان، قطر، ترکیه و برخی فلسطینیان به وجود آورد. پس از ورود داعش به عراق این حس ناخوشایند نسبت به عربستان، قطر، ترکیه و برخی جریان های سنی در مردم عراق به وجود آمد. بحران بحرین دشمنی با ایران، عراق و شیعیان لبنان را رقم زد. حمله به یمن دشمنی عمیقی را درمردم این کشور نسبت به عربستان سعودی به وجود آورد.
واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر، کینه ای را بین مردم مصر با عربستان ایجاد کرد و در نهایت اقدامی که در کردستان عراق به وقوع پیوست، نوعی احساس ناخوشایند را بین اقوام کرد و برخی حاکمیت های منطقه به وجود آورد. در آخرین اقدام، استعفای سعد حریری در عربستان به نوعی کینه ای را بین ملت لبنان و عربستان ایجاد کرد.
از این دست حوادث و اقدامات اگر بخواهیم برشماریم کم نیستند و فهرست بلندی از این حوادث می توان تهیه کرد که هرکدام به نوعی بر دشمنی بین ملت ها دامن می زنند.
جمع بندی
ایجاد خصومت و دشمنی بین ملت ها، همان اقدام دراز مدتی است که از حیث فرهنگی در حال تهی کردن ملت ها از درون است. این کینه ها زمانی خود را نشان خواهند داد که کوچک ترین مسئله اختلافی موجب یک درگیری بزرگ بین این کشورها شود. اما بزرگترین برنده این میدان صهیونیست ها هستند که در میان مجموعه ای از خصومت های منطقه ای می توانند اهداف خود را دنبال کنند. چرا که همین دشمنی و خصومت درون ملت ها می تواند در آینده حاکمیت ها را به سمت درگیری با دیگر کشورها مجبور کند.