به گزارش مشرق، «مهران ابراهیمیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
این روزها مناقشه بسیاری در حوزه چرایی ورود دولت در حوزه مسکن وجود دارد و قلمفرساییهای بسیاری نیز صورت میگیرد، صرفنظر از سوءاستفادههای سیاسی در جریان خرابیهای اخیر که نوع ورود دولت قبل به ساخت مسکن را هدف قرار داده بود، برخی معتقد به اقتصاد بازار آزاد هستند که هر نوع دخالتی را از سوی دولت در این بازار ممنوع میداند. آنها معتقدند نباید دخالتی درباره تأمین مسکن مردم داشت زیرا مسکن امری خصوصی است.
از آنجا که بنا به آخرین آمار، زلزله اخیر ۱۵هزار خانه را ویران کرده و خانوادههایی که آنجا زندگی میکردهاند تحتالشعاع قرار داده و اخیراً مهمترین نکته قابل تأکید در جریان سفر رهبری به مناطق زلزلهزده تأمین سرپناه و کمک همه نهادها از جمله نهادهای نظامی است که باید با اقدامی جهادی به رفع مشکلات مردم بپردازند، بنابراین نگارنده لازم دید به لحاظ نظری لزوم ورود دولت و حاکمیت را به مقوله مسکن بررسی کند و بر چرایی اقدام سریع و جهادی در حوادث غیرمترقبه بپردازد.
نخست آنکه طبق قانون اساسی فراهم کردن شرایط برای مسکندار شدن مردم وظیفه دولت است، در اینباره نمیتوان خدشهای وارد کرد و این استدلال نیاز به توضیح اضافهای ندارد و میتوان یکی از محکمترین دلایل را دخالت دولت دانست.
دوم: اما از منظر دیگر و در پاسخ به نظرات افراطی اندیشه اقتصاد بازار آزاد باید عرض کرد که امروز چیزی به نام اقتصاد آزاد به آن صورتی که در کتابهای درسی اقتصاد آمده یا به مفهومی که با نام اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک آمده وجود خارجی ندارد و نقطه آرمانی آن نیز تنها روی کاغذ ترسیم شده و دخالت دولت در بسیاری از موارد حتی در اقتصادهای مدعی اقتصاد بازار آزاد هم عمیقتر و بیشتر شده است. به عبارت بهتر بحران سال ۲۰۰۸ امریکا که خاستگاه آن مسکن بود نشان داد حتماً باید دولت در حوزههای مختلف مسکن از جمله تأمین منابع و نظارت بر نحوه توزیع منابع دقت لازم را داشته باشد و در زمان حاضر هیچ دولتی نمیتواند مدعی باشد در بخش مسکن حق دخالت ندارد و علاوه بر موارد ذکر شده بهخصوص در حوزه نظارت بر ساختوساز و رعایت مقررات و قوانین باید به خوبی نقش خود را ایفا کند.
سوم: اما از نگاهی دیگر در اقتصاد ایران که تقریباً دولت در همه نقاط عرضه کالا و خدمات اثرگذار است و دخالتهای قیمتی را در دستور کار قرار داده، از کنار آن درآمدزایی میکند در چنین مواقعی نیز نمیتواند جا خالی داده و نقش خود را نادیده بگیرد و از عواید قیمتگذاریهای خود برای موارد ضروری هزینه نکند، البته تصمیمات دستوری دولت در اعطای تسهیلات ۳۵میلیون تومانی با نرخ تسهیلات ۵درصد نشان از ورود به این موضوع دارد، هر چند منابع آن معلوم نیست و باید در اینباره شفافسازی شود وگرنه فشار این تصمیمات باز بر سیستم بانکی منجر به عوامل منفی دیگری خواهد شد که همه مردم باید هزینه آن را بپردازند.
بنابراین الگوبرداریهای ناشیانه و روبنایی از نحوه فعالیت دولت در ممالک پیشرفته در عدم دخالت دولت و شانه خالیکردن از بار مسئولیت به بهانههای عملکرد بد دولتهای قبلی یا تبعیت از مکاتب کتابی اقتصادی غیرعقلانی به نظر میرسد، به خصوص آنکه تأمین سرپناه براساس هرم مزلو جزو نیازهای اولیه بشر بعد از خوراک و پوشاک قرار دارد.
شاید روشنفکرهایی که تاکنون تجربهای از «نیازهای ضروری» مردم نداشتهاند و آن را درک نمیکنند باید بیشتر در میان مردم حضور یابند تا دریابند بیسرپناهی چیست؟ انتظار مردمی که گرفتار زلزله شده و عزیزانشان را از دست دادهاند و در این سرما بیسرپناه هستند، از دولت بحق است نه نظریههای خاک خورده داخل کتابهای اقتصادی !