سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اعتقادات پنهانی چپها درباره فتنه؛ سرمایه اجتماعی و الگوی بیداری!
علی تاجرنیا، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران و در پاسخ به این سؤال که آیا تکروی رئیسجمهور روحانی و کمتوجهی او به اصلاحطلبان، عامل ضربهخوردن ساختار اصلاحات به ویژه در انتخابات بعدی نخواهد بود؟ گفته است:
«بدون شک من فکر می کنم، جریان اصلاحات به ویژه در اتفاقاتی که در سال 88 افتاد به واسطه همراهی با خواست مردم سرمایه اجتماعی پیدا کرد که این سرمایه اجتماعی بی نهایت نیست و طبیعتا هر چقدر مردم می آیند و اعتماد می کنند و رای می دهند، شما در انتخابات مجلس، شوراها و... می بینید که مردم اینگونه همراهی می کنند و به لیست آنها به طور کامل اعتماد می کنند و رای می دهند و بی نظیرترین همراهی سیاسی را با این جریان سیاسی را از اول انقلاب تا کنون از خود نشان می دهند. طبیعتا آنها هم به دنبال خواسته هایی هستند، وقتی خواسته های آنها محقق نمی شود، طبیعتا رویگردان می شوند. من فکر می کنم که این تصور که همواره فکر کنیم که مردم گوش به فرمان ما هستند که ما چه چیزی را می گوئیم و چه نظری را به آنها اعلام می کنیم و آنها هم انجام بدهند به نظرم تصور باطلی است.»[1]
*چند سال قبل از تاجرنیا و در ایام دولت یازدهم نیز «سیدمحمد صدر» از فعالان اصلاحطلب و مشاور لیدر اصلاحطلبان طی مصاحبهای با سایت حزب ندای ایرانیان گفته بود: « انتخابات سال ۸۸ و اینکه چقدر جوانان در خیابانها مخصوصا تا قبل از روز انتخابات با آزادی، عشق و علاقه به فعالیت میپرداختند، تاثیرگذار بود تا الهام بخش بهار عربی باشد.»[2]
قضاوت درباره اظهارات تاجرنیا مبنی بر اینکه اصلاحطلبان به واسطه با همراهی با مردم در سال 88 توانستهاند سرمایه اجتماعی پیدا کنند را به قضاوت مخاطبان محترم میگذاریم.
خاصّه اینکه تاجرنیا نگفته است منظور دقیق او از «مردم» و یا «سرمایه اجتماعی» کسب شده در سال 88 چیست؟!
گفتنیست، اصلاحطلبان چند سالیست که با اشاره به 2 دوره پیروزی رئیسجمهور روحانی در انتخابات و نیز نتایج انتخاباتهای مجلس و شورای شهر در تهران عنوان میکنند که صاحب بیشترین سرمایه اجتماعی در ایران هستند.
این در حالی است که آنها در حال ناراستی با مردم هستند و حقایق مهمی در پشت این ادعای آنها وجود دارد.
در این باره باید به دو نکته اشاره کرد:
یکم: اصلاحطلبان هرگز حامی رسمی و ستادی رئیسجمهور روحانی نبودهاند و محمدرضا عارف هم در سال 92 به نفع آقای روحانی کنارهگیری نکرد. چه اینکه هیچ سندی هم درباره این دو ادعا وجود ندارد و اصلاحطلبان نیز خود بهتر میدانند که معنای حمایت رسمی از یک کاندیدا همان کاریست که آنها در حمایت از میرحسین موسوی کردند نه حرفهای درگوشی و محفلی آنها درباره آقای روحانی.
و دوم: پیروزی لیستی چپها در مجلس و شورای شهر تهران هرگز به معنای برخورداری آنها از سرمایه اجتماعی گسترده و یا اکثریت بودنشان در ایران اسلامی نیست.
چه اینکه اصلاحطلبان نه تنها در هر دو انتخابات اشاره شده به لحاظ اکثریتی و در مجموع کل کشور شکست خوردهاند بلکه حقیقت آشکارتر آن است که اصلاحطلبان از سال 80 به این سو و طی 16 سال گذشته نتوانستهاند در هیچ انتخاباتی پیروز باشند.
به سخن دیگر اینکه طی 16 سال گذشته هیچ رئیسجمهور و هیچ رئیسمجلسی یک اصلاحطلب ستادی نبوده و هیچیک از نهادهای مردمسالار کشور نیز اکثریت اصلاحطلب نداشتهاند.
این حقیقتی است که البته جریان سیاسی خاص مایل نیست درباره آن با مخاطبان خود صداقت به خرج دهد.
لازم به ذکر است که چندی قبل «سعید حجاریان» تئوریسین جریان چپ در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد گفته بود: براساس قانون، جبهه دوم خرداد میتواند مجلس را بگیرد، شورا را بگیرد، ریاست جمهوری را بگیرد.
او سپس در پاسخ به سؤال خبرنگار اعتماد که پرسید: «ولی بعد از دوران آقای خاتمی، اصلاحطلبان دیگر هیچوقت نتوانستند به آن قدرت و جایگاه بازگردند، نه در مجلس، نه در دولت و...» تصریح کرد: «درست است ولی الان بالاخره اوضاع خیلی با قبل تفاوت دارد!»
پس از او، علیرضا علویتبار، فعال اصلاحطلب نیز در یک مصاحبه تصویری و در پاسخ به این سؤال که چرا اصلاحطلبان از سال 80 به این سو هیچ پیروزی اکثریتی ندارند، اینطور گفت که راجع به انتخابات و نتایج آن بحث دارد![3]
اظهارات تاجرنیا از این زاویه نیز بایستی مد نظر باشد که چپها قصد عبور از روحانی را دارند و این روزها در حال بگومگو برای این گذار سیاسی به سر میبرند.
***
مسئول فاجعه قطار سمنان، قالیباف را به مناظره فرا خواند!
محسن پورسیدآقایی، مدیر عامل سابق شرکت راه آهن و معاون عباس آخوندی در دولت یازدهم که به دلیل مسئولیت داشتن در فاجعه قطار سمنان مجبور به استعفا شد و البته به تازگی هم توسط نجفی به سمت معاون حمل و نقل شهرداری تهران منصوب شده است؛ در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، محمدباقر قالیباف را به مناظره فراخواند!
او در واکنش به صحبتهای اخیر قالیباف مبنی بر سیاسی بودن تعطیلی خط 7 مترو تهران[4] گفته است: اگر واقعیتهای عملکرد گذشته در بسیاری از حوزهها کمتر گفته میشود، فقط و فقط به خاطر این است که اعتماد مردم به نهاد شهرداری که در سالهای گذشته به حد کافی آسیب دیده است، بیش از این مخدوش نشود. اما در عین حال اگر تردید دارند یا نمیخواهند بپذیرند که افتتاح خط ۷ مترو عجولانه و بازی تبلیغاتی با جان و سلامتی مردم بوده است، بنده برای مناظره در این خصوص در هر دانشگاهی که ایشان تعیین کنند، اعلام آمادگی میکنم.[5]
*باید دانست که درخواست مناظره همواره درباره یک امر نامکشوف صورت میگیرد نه الزاماً درباره یک امر آشکار و بیّن.
چه اینکه عقلانی نیست که شهردار سابق تهران که طی 12 سال صدارت خود، حتی یک اشتباه هم در ایجاد خطوط مترو نداشته است؛ قصد داشته باشد خط 7 مترو را به خاطر یک نمایش سیاسی و یا بدون داشتن امنیت کافی افتتاح کند.
جدای از این مسئله، باید گفت که شاید عجیبتر از این ممکن نباشد که فردی که به دلیل مسئول بودن در حادثه تصادف دو قطار و کشته شدن چندین انسان، از سمت خود استعفا کرده؛ اکنون مدعی کسی میشود که در دوران مدیریت او هرگز چنین اتفاقاتی رخ نداده است.
بخش خوشمزه ماجرا نیز آنجاست که پورسیدآقایی از این میگوید که واقعیتهای عملکرد قالیباف را کمتر میگوییم تا اعتماد مردم کمتر مخدوش شود! این در حالی است که اصلاحطلبان و رسانههای آنها طی 2 سال گذشته؛ هرآنچه در توان داشتند را برای تخریب مدیریت جهادی قالیباف در شهرداری تهران بیان کردند و به کار بستند.
دروغی به نام املاک نجومی، صحبتهای عجیب و غریب درباره حادثه پلاسکو، ادعای فساد گسترده در شهرداری تهران و تحویل گرفتن «شهر سوخته» و «جهنم» از قالیباف تنها بخشی از همین صحبتها بوده که پورسیدآقایی مدعی نگفتن آنهاست.
جالبتر آنکه اصلاحطلبان حتی با ذرهبین هم به دنبال عیبیابی از کارنامه جهادی قالیباف بودهاند و ماجراهای بلااثباتی مثل «تخریب 4 باغ» و یا «گم شدن 205 میلیون تومان در شهرداری تهران» که توسط الویری و میرلوحی مطرح شدند اما کسی به آنها وقعی ننهاد[6] نیز از جمله این جدّ و جهدها برای ملکوک کردن عملکرد قالیباف بوده است.
***
«عمامه خاکی رهبر انقلاب» و پیامهای آن...
روز گذشته و همزمان با سفر مقام معظم رهبری به مناطق زلزلهزده کرمانشاه، تصاویری از معظمله منتشر شد که در حالی میان جمعیت و یا در چادرهای زلزلهزدگان حضور یافتهاند که به دلیل شرایط پیرامونی، عمامه ایشان خاکی شده بود.
انتشار این تصاویر که بدون هیچ ممانعتی در رسانهها منتشر شد، پیامهای فراوانی را با خود به همراه دارد...
*این عمامه خاکی در عصر و زمانهای به رؤیت مردم رسید که سیاستمداران و مقامداران مطرح جهان نه تنها از ذرهای کاستی در ظاهر خود اِبا دارند بلکه لباسهایی با نخهای طلایی میپوشند، برخی سر آستینهای خود را گلدوزی میکنند و عدهای دیگر هم به داشتن اموال و تفرجگاههای شخصی بسیار مشهورند.
اصلا چرا راه دور برویم...؟! مردم ایران عمامه خاکی رهبرشان در میانه مردمان بیخانمان شده کرد را در حالی دیدند که از همین ایران خودمان صداهایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه زندگی در تهران باید گران شود تا همه نتوانند در آن زندگی کنند، مردم لشکر قابله بدستها هستند که برای توزیع جارو هم صف میکشند و این مردم، لبو فروشها و راننده تاکسیهای خشن و حسودی هستند که هیچ دانشی ندارند!
مردم ایران اسلامی سلوک مدیریتی رهبری را نظاره میکنند که افسانه لباس مبدّل پوشیدن برخی حکمرانان عادل در ازمنه قدیم را به واقعیت تبدیل کرد و با لباس مبدّل به میان زلزلهزدگان بم رفت و در کنار آنها و از سفره آنها با دست غذا خورد و برای تمام این کارها هم هیچ آداب و ترتیبی نجست.
مردم ایران طی سالهای زعامت حضرت آیتالله خامنهای، رهبری را به رأیالعین دیدهاند که اگرچه جهان را تحت تأثیر مدیریت خود قرار داده است و فتنههای داخلی و خارجی را به بهترین وجه ممکن و بدون اینکه آب در دل مردم ایران تکان بخورد؛ مدیریت میکند... اما همایشان است که به گواه رسانههای خارجی، خانهاش در محلهای از محلّات نه چندان برخوردار تهران و در بخش جنوبی این شهر قرار دارد و دوست و دشمن به سادهزیستی او اذعان دارند.
و این در حالیست که مدیران و فعالان سیاسی ولو اندکی هم در ایران و حتی در شهرستانها هستند که مساکن آنها در نقاط اعیاننشین شهر تهران قرار دارد، از مناطق شمالی تهران به فتنه خیابانی سال 88 اعزام شدند و بعد هم به خانههای مجلل خود بازگشتند، مأمور پلیس را زیر ماشین له میکنند چون به آنها اخطار راهنمایی و رانندگی داده است، اعلامیههای تقدیر و تشکر از خود و یا پرترههای رنگ و روغن ژست خود را در سطح شهرها منتشر میکنند، خودشان به خودشان تسهیلات میدهند و خودشان را تشویق میکنند، میگویند باید «شیشلیک» بخوریم تا بتوانیم کار کنیم و گاهی هم فرزندانشان در ینگهدنیا و یا کشورهای اروپایی حتی با کراوات و حتی گاهی با عدم رعایت شئونات مشغول زندگی و تفریح و تحصیل هستند.
و دقیقا در همین شرایط، مردم رأس نظام اسلامی را میبینند که خود نخستین قیامکننده و هشدار دهنده درباره این رفتارهای غلط است. و خود، در رفتاری پرتکرار که بخشی از آنها را دیدهایم و برخی را کمتر خبر داریم؛ بیهراس از اینکه با دستاری خاکی در مقابل چشم مردمان جهان ظاهر شود؛ اما به فکر آلام زلزلهزدگان و مردمانیست که «میخواهد همه کنار بایستند تا او آنها را ببیند...»[7]
اینکه تکلیف ما در قبال این حجج و براهین قاطعی که درباره اصلیت نظام اسلامی از نزدیک میبینیم و لمس میکنیم، چیست؟ امریست که باید درباره آن مداقّه کرد و به آن اندیشید...
***
1_http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-792154
2_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931022001618
3_ mshrgh.ir/792122
4_ mshrgh.ir/800469
5_ http://www.isna.ir/news/96082917037/
6_ mshrgh.ir/776558
7_ mshrgh.ir/800412