به گزارش مشرق، حسن رضایی در روزنامه وطن امروز نوشت:
مساله ارتباط ما با آمریکا و غرب دارد به جاهای حساسی میرسد. هیچکس نمیداند سرنوشت برجام قرار است آخر سر به کجا ختم شود. ما هر روز با شوک جدیدی مواجه میشویم و در انتظار دیدن تاثیر آن بر بازار ارز، بورس و دیگر بخشهای مهم اقتصاد کشور چشم میدوزیم. واقعیتها اما ظاهراً قرار است هر روز تلخ و تلختر باشد. مثلاً با وجود آنکه 27 دی ماه 94، بانک مرکزی جمهوری اسلامی طی اطلاعیهای رسمی از رفع تحریم سوئیفت خبر داده است، 21 تیر ماه 95 سفیر کرهجنوبی در تهران، برای ما یک شگفتانه رو میکند. کیم سئونگ هو میگوید: «تاسفآور است که سفارت کرهجنوبی با وجود سپری شدن ۶ ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران میآورد!» یک سال بعد در 24 مرداد 96 اما خبر جدیدتری میشنویم: «سوئیفت یک بانک روسی را به دلیل ارتباط با ایران تحریم کرد!»
مدیریت تمپ بانک روسیه پس از آن بلافاصله نامه هشدارآمیزی از جانب سازمان حقوق بشری(!) اتحادیههای مخالف برنامه هستهای ایران دریافت میکند. 8 آبانماه 96 اما عباسعلی اسلامی، رئیس اتحادیه صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی در همین راستا طی گفتوگو با خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا با خبر دیگری، تن ما را داغتر میکند: «در حال حاضر تنها مشکل ما سوئیفت است، اگر بانکها بتوانند کار مبادله پولی را انجام دهند و بتوانیم به طور رسمی تجارت جهانی را انجام دهیم، مشکلات ما شاید به یک درصد برسد». خبر مهمتر از این اما چند روز پیش از آن در 17 مهر ماه از سوی شخص وزیر امور خارجه کشور نقل شده است. ظریف طی نشست وزرای خارجه 1+5 و ایران میگوید: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم!»
تحریمهای پی در پی آمریکا و غرب علیه کشور ما در مقطع پس از برجام، روح و روان مردم و بازار را هر روز خراش میدهد. این در حالی است که قرار بود مساله برعکس باشد و با انعقاد قرارداد برجام و نزدیکی ما به غرب، پرونده هستهای ایران برای همیشه بسته و روند اعمال تحریمهای غرب علیه اقتصاد ایران، متوقف شود.
اعمال قریب 200 تحریم علیه اقتصاد ایران در مقطع پسابرجام اما تمام واقعیت نیست. سرنوشت تحریمهای غرب و آمریکا در هر یک از ابعاد- جز مساله سوئیفت- نهتنها راهی مشابه را طی کرده است که آمریکا ورای فشار به اقتصاد ایران در داخل، برنامههای گستردهای را برای تحریم همپیمانان منطقهای ایران کلید زده است. تدوین طرحهای تحریمی نو به نو علیه جنبش حزبالله لبنان، قرار دادن نام «جنبش النجبا»ی عراق در لیست گروههای تروریستی و تحریک حکام خام عربستان برای تقابل نفتی- نظامی با ایران، بخشی از همین روند محسوب میشود.
رونمایی از مادر تحریمها به عنوان گستردهترین برنامه تحریمی طول تاریخ علیه یک کشور را نیز میتوان گل سرسبد تمام فشارهای پسابرجامی غرب علیه ایران نام نهاد. ما اما دستبردار نیستیم و باز هم دوست داریم با غرب مذاکره کنیم. تا آنجا که شخص وزیر محترم امور خارجه طی توئیتی، پایان کابوس داعش در منطقه را نیز حاصل مذاکره معرفی میکند! بر این اساس، ظاهراً همانگونه که امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش طی نشست کربلا به تاریخ دهم محرم 61 هجری/ 31 آگوست 680 میلادی، به طرز دلخراشی به شهادت رسیدهاند، بیش از یکهزار شهید مدافع حرم نیز بر سر میز مذاکرات فشرده با دواعش تیر خوردهاند! اینها اما تمام ماجرا نیست. ما با آنکه میبینیم دولت انگلیس نیز بدون اجازه آمریکا نمیتواند مجوز افتتاح یک حساب شخصی در بانکهای انگلیسی را-حتی به جناب ظریف- بدهد، قصد داریم راهبرد نزدیکی به غرب را با دور زدن کدخدا! از طریق اروپا دنبال کنیم.
بر این اساس، تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی را- که طی سالهای اخیر خود با معضلات سیاسی- اقتصادی متعدد روبهرو بوده است- به جد دنبال میکنیم. اشکال کار اما آنجاست که اروپاییها هم ظاهراً دوستی سرشان نمیشود و بیاعتنا به تحقق یا عدم تحقق فروپاشی یورو و نیاز گستردهشان به بازار ایران به دلیل معضلات اقتصادی، هر روز لگد جدیدی به اقتصاد و امنیت ایران میزنند. از قضا دقیقاً همان دولتهایی که بیشترین منافع اقتصادی را از طریق برجام صید کردهاند، رکورددار زخم زدن به ما هستند. بر این اساس، با آنکه صادرات فرانسه به ایران طی دوره پسابرجام، 4برابر شده و از این نظر بین کشورهای اروپایی رکورددار است، امانوئل مکرون مهمترین چهره اروپایی حامی فشار بر ایران در موضوعات موشکی، حقوق بشر، هستهای و... به شمار میرود. با معادله غامض و پیچیدهای روبهرو هستیم! ظاهراً کدخدا و نوچههایش دوست دارند بچههای درسخوان و مودب دهکده جهانی را بیشتر تنبیه کنند؛ چرا؟!
به نظر میرسد ما برای یافتن پاسخ این سوال سخت، باید به مخزن غنی ادبیات عرفانی خود رجوع کنیم. چرا ادبیات عرفانی؟ توضیح میدهم! وقتی شما «آب خوردن» مردم یک کشور را هم رضایت کدخدا ربط میدهید، لاجرم او را در جایگاه خدا قرار دادهاید و برای فهم پیچیدگیهای روابط فی مابین، حداقل باید چند واحد عرفان نظری هم پاس کنید! رند عامسوزی سالها پیش از این چنین سروده است: «هر که در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند»! ظاهراً مساله ما و غرب نیز همین است. آنها برای آنکه ما پیش از رسیدن به وصال معشوق، خوب تزکیه شده باشیم(!) در هر قدم که به سوی آنها برمیداریم، ضربههای مهلکتری بر ما وارد میکنند. ادعای موجود در این وجیزه البته مستند تاریخی هم دارد.
ما در دور قبلی مذاکرات هستهای نیز پس از سالها تنشزدایی(!) و اعتمادسازی با کدخدا طی مذاکرات سعدآباد و الخ...، از سوی کدخدا به دریافت لقب «محور شرارت» نواخته شدیم. حالا نیز کدخدا میگوید: «ایرانیها ملتی تروریست هستند و ایران، صادرکننده ناآرامی، ترور و خونریزی است». و فرجام سخن آنکه باز هم تکرار میکنم: در مورد هر دو لیست پیشرو- کدخدا و اروپا- این گزاره صادق است: «هر که در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند»! تاریخ تا هماکنون نیز درستی گزارههای موجود در مخزن غنی ادبیات عرفانی ما را ثابت کرده و از این پس بیشتر ثابت خواهد کرد؛ این بار از طریق اروپا!