سرویس جهان مشرق- اِدی کوهن تحلیلگر اسرائیلی «دشمن واقعی» منطقه را ایران میداند، زیرا از حدود ۱۰۰ سال پیش تا کنون در اشغال چهار پایتخت عرب پیشگام بوده و باید آنها را پس بدهد!
وی در روزنامه اینترنتی ایلاف که مالکیت آن در سعودی بوده و از لندن منتشر میشود نوشت: «ما به عنوان مردم اسرائیل در این تحولات ضدامنیتی در منطقه برایمان روشن شده است که باید بین بازیگران، فرق بگذاریم. اعراب دشمن ما نیستند. بلکه میتوانیم همپیمان و دوست باشیم، بر این اساس که دشمن واقعی و واحد ما ایران است». او جملاتش را با لحن دایه مهربانتر از مادر این گونه ادامه داد:«ایران دشمن واقعی امت اسلامی و عربی در منطقه است.»
تحلیلگر اسرائیلی وقتی به این جای ماجرا میرسد، مجبور میشود مخاطبان عرب را راضی کند که چرا دوستی با اسرائیل را باید به ایران ترجیح دهند. وی مدعی میشود ایران، «اهوازِ عربی» را اشغال کرده و از دههها قبل در تلاش است هویت عربی آن را از بین ببرد. پس از آن «جزایر اماراتی» را اشغال کرد و حالا نیز در تلاش است در کشورهای مختلف مانند «لبنان، سوریه و یمن» منافع خود را علیه «دولتهای عربی» پیش ببرد. این استدلال ضعیف و بیپایه که بر مبنای نگاههای عقبمانده قومگرایانه و البته تلاشی برای توسعه نگاه نژادپرستانه رژیم صهیونیستی در کشورهای عربی است، مخاطب را قانع نمیکند.
بنابر این ادی کوهن یک گام به پیش میآید تا با مایهگذاشتن از اسرائیل، خود را بیطرف و دلسوز مردم عرب نشان دهد:«فرض که قبول کنیم اسرائیل زمینهای عرب را اشغال کرده است. اما در این صورت نیز باز ایران در اولویت دشمنی قرار دارد زیرا چهار پایتخت را اشغال کرده و با تمام قوا تلاش میکند بر بحرین سلطه یابد.» بگذریم که منظور او از «تمام قوا» دقیقاً چیست (!) اما منظورش از کل این استدلال این است که مثلاً ایران چهار پایتخت ولی اسرائیل یک پایتخت یعنی بیتالمقدس را اشغال کرده است!
ادی که فکر میکند توانسته دلسوزی و بیطرفی خود را نشان دهد ادامه میدهد:«اسرائیل این وظیفه را بر عهده خود میداند که از هر مستضعف و زمین اشغالشده از سوی ایرانیها، دفاع کند»! او ایران را حامی تروریسم در منطقه معرفی میکند و نفت اهواز را یکی از منابع اصلی درآمد ایران برای توسعه نفوذ خود در منطقه میداند.
کوهن سپس منظور اصلی خود را از نگارش این یادداشت، آشکار میکند: مقدمهچینی برای برجام موشکی و منطقهای. وی مینویسد:«ایران در هدفقراردادن منافع ما و اعراب در منطقه، بیش از هر چیز از تسلیحات خود بهره میگیرد. بنابر این، این تسلیحات، تهدید واقعی و اصلی برای همه است. هیچ کس از آماج این تسلیحات در امان نیست بنابر این ضروری است که همه با آن مقابله کنند. این خط مقابله به نظر ما باید از داخل ایران آغاز شود و اخبار و دادهها به ما میگوید، اهوازِ اشغالشده میتواند نقطه آغاز این مقابله باشد زیرا آنها زبان ایرانیها را بهتر میفهمند و مردم شجاعی هم هستند.» ایلاف با انتشار این حرفهای بیمبنا و مداخلهجویانه باید بهای زیادی دریافت کرده باشد!
جمعبندی
ظاهراً ادی کوهن تلاش میکند با همان شیوه معروف «تفرقه بیانداز و حکومت کنِ» انگلیسیها که دویست سال پیشتر اجرای آن را در منطقه آغاز کردند، کار خود را پیش ببرد و چقدر تاسفبار است اگر هنوز جهان اسلام بعد از اینهمه تجربه تلخ، در برابر این حربه دشمنان، ایمن نشده باشد.
مشخص است به دلیل آشکارشدن دروغ صدامحسین در مورد خوزستان (اینکه مردم آن خواهان جدایی از ایران هستند) و آشکارشدن تجاوزگری او، اسرائیل و هر دشمن غربی دیگر نمیخواهد خودش هزینه حمایت از جداییطلبی در خوزستان را برعهده گیرد زیرا با صدام حسین در یک صف قرار میگیرد، کسی که آمریکاییها طی سالها بدترین چهره از او را به عنوان هیتلر خاورمیانه در رسانههای غربی بازنمایی کردند. بنابر این ادی کوهن تلاش میکند اعراب را جلو بیاندازد تا کتکش را آنها پذیرا شوند و سودش به جیب اسرائیل برود!
این نوشته را باید در پازل کلی طرح جدید ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان دید، طرحی که بر آن مبنا قرار است پروژههای متعددی را برای اعمال فشار همزمان به ایران، از داخل و خارج کلید بزنند. اسم رمز این عملیات، مقابله با تروریسم و بیثباتی در خاورمیانه است اما واقعیت ماجرا، تقویت بیثباتی در داخل ایران و کل منطقه برای تضعیف ایران، مداخله خارجی جدید و پیشگیری از استقرار نظم جدیدی است که سالها سیاستمداران متعهد و رزمندگان شهید در راه آن تلاش کردهاند.
منبع:
http://elaph.com/Web/Opinion/۲۰۱۷/۱۱/۱۱۷۷۸۱۹.html