به گزارش مشرق، حسین شمسیان در ستون یادداشت کیهان نوشت:
1- «شما مقاله خود را خواندید و من استفاده کردم اجازه دهید الان من جواب بدهم. چهار سال منتظر این سؤال بودم. حافظه من کم نیست به خوبی میدانم که در روز اول چه چیزی گفتهام کسی که بگوید در صد روز مشکلات را حل میکنم «قطعاً نباید عقل داشته باشد» باز از شما ممنونم که به این دروغ بزرگ اشاره کردید تا بتوانم در مورد آن توضیح دهم. من اعلام کردم در پایان صد روز دولت خود اعلام میکنم که چه کردهام. آدمی که عقل نداشته باشد میگوید در صد روز مشکلات را حل میکند. مشکلات باید قدم به قدم حل شود. از شما هم ممنونم که به آن دروغ بزرگ اشاره کردید. ما از روز اول برنامهریزی کردهایم و رشد اقتصادی و نرخ تورم کنونی نتیجه همان برنامهریزیهای ما است.» اینها پاسخهای پرطعنه رئیسجمهور محترم در 21 فروردین ماه سال جاری است. اندکی قبل از انتخابات و در روزهایی که مردم قصد داشتند بر اساس کارنامه تصمیمگیری کنند! آن روز رئیسجمهور وعده صد روزه را از اساس انکار کرد و آن را نشانه کمعقلی دانست! رسانههای حامی هم حمایت کردند و وعدهها فراموش شد.
2- تنها 15 روز وقت لازم بود تا رئیسجمهور محترم، یک بار دیگر سخنان قبلی خود درباره وعده صد روزه را از یاد ببرد و باز هم در برنامهای تلویزیونی به مردم وعده صد روزه بدهد و بگوید: «... در عین حال درباره رونق اقتصادی هم در این برنامه آمده است ضمن اینکه من یک برنامه صد روزه هم خواهم داشت که اعلام میکنم....اقدامات جدیدی هم هست که در برنامه صد روزه انجام خواهد شد»!
3- 14 فروردین ماه سال جاری، باز رئیسجمهور محترم بود که در باب توفیقات عجیب و غریب برجام گفت: «هدف ما در برجام این بود که سایه تهدید را از سر کشور برداریم و همچنین زنجیر تحریمهای ظالمانه و تحمیلی را پاره کنیم که همه اینها تحقق یافت»! اما شش ماه بعد، جِیک سالیوان، مشاور معاون رئیس جمهور پیشین آمریکا از رازی بزرگ پرده برداشت که با سخنان رئیسجمهور محترم در تضادی آشکار بود. رازی که البته پیشتر برای مردم آشکار شده بود اما دولت نمیخواست بپذیرد! او در پنل «مقابله با تهدیدات تمام قد ایران» در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود: «دیپلماسی وابسته به فشار، موفق شد بدون شلیک حتی یک گلوله به همه هدفهایش دست پیدا کند»! این سخن و حقیقت تلخ، بالاخره بعد از مدتها انکار و طفره رفتن، از سوی رئیسجمهور محترم هم در برنامه گزارش صدروزه نخست دولت، به نوعی مورد تایید قرار گرفت، هرچند که حرفهای بیسند قبلی هم گفته شد «در مذاکرات از «لحاظ اخلاقی پیروز شدیم» و ثابت کردیم دروغ نمیگفتیم و دشمنان ما دروغ میگفتند، ما دنبال سلاح هستهای نبودیم» کاپ اخلاق در برابر تمکین به خواست ظالمانه دشمن و از دست دادن انرژی هستهای!
4- و بالاخره رئیسجمهور روز 7 آبان سال 96 در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه آمریکاییها اعلام میکنند که ما اهل مذاکره و تعهد و پیمان نبوده و اصول اخلاقی و بینالمللی را نمیشناسیم، گفت: «این معنایش این است که اگر کشوری در این مسیر قرار گرفت دیگر هیچ کشوری نمیتواند به آن اعتماد کند و این در حالی است که امروز آمریکاییها به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام مذاکره میدهند که با ما مذاکره کن؛ «مگر دیوانه شدند که با شما مذاکره کنند»!؟ شما مذاکره دیروز را علنی زیر پا میگذارید و به مذاکره امضاشدهای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بیاعتنا هستید... آمریکا باید با این شیوهای که در پیش گرفته، آینده مذاکره و تعهدات خودش را نسبت به کشورهای دیگر برای همیشه کنار بگذارد.» البته رئیسجمهور محترم هنگام ادای این کلمات، نخواست به یاد بیاورد که پیشتر بارها درباره «خوشبینی به مذاکرات» و تخطئه کسانی که مذاکره با آمریکا را رد میکردند سخن گفته بود و آنها را به جهنم حواله داده بود!
5- نمونههای چهارگانه فوق(که قابل توسعه تا چندین و چند مصداق عینی و مستند دیگر است) تنها بخشی از کامیابیها یا ناکامیهای دولتهای یازدهم و دوازدهم است. نمونههایی محدود از تطابق یا عدم تطابق قول و فعل دولتمردان و اینکه دولتمردان، خیلی دیر به حرف منتقدان و دلسوزان میرسند!
6- حالا و با همین سیاق، سخنان دو شب قبل رئیسجمهور محترم را مرور کنید. وضعیت خوب اشتغال، اشتغال دانشجویان پیش از اخذ مدرک کارشناسی(آنهم با وجود یکونیم میلیون فارغالتحصیل بیکار!) رونق اقتصادی (علیرغم رکود عمیق در صنایع و کارگاهها!) رشد اقتصادی و دهها گزارش و عدد و رقم دیگر که طبق معمول این قبیل جلسات به مردم ارائه شد. به نظر شما، چند وقت، چند روز و یا چند ماه دیگر ممکن است در سخنان رئیسجمهور، نقیض گزارش پریشب را پیدا کنیم!؟ البته در اینجا،تنها سخن از «بیان» عبارت نقیض است وگرنه زندگی مردم، کاملا برخلاف گزارشهای زیبا و تزئینشده مراکز آماری و سخنرانیها و جلسات است! مثلا در حالی که ماجرای بیمه سلامت و حذف مردم محروم از یگانه نقطه مثبت دولت یازدهم، در روز روشن اتفاق افتاده و مردم و بهخصوص برخی بیماران خاص، با رشد عجیب و غریب قیمت داروها (به خاطر از دست دادن بیمه) مواجه شدهاند و داروی 60 هزار تومانی را به بیش از 660 هزار تومان تهیه میکنند، رئیسجمهور با آب و تاب از مزایای بیمه درمانی و توفیقات آن میگوید و آن را دستاورد دولت خود معرفی میکند! آیا احتمال دارد رئیسجمهور از این مشکلات بیخبر باشد!؟ و اگر چنین است، باید احتمال بدهیم در دیدارهای آتی، حرف اخیرش را به نحوی رد کند و از واقعیت اوضاع بیمهای با مردم سخن بگوید!؟
7- اینگونه به نظر میرسد که رئیسجمهور محترم اهمیت «افکار عمومی» و «اعتماد عمومی» بهترین و مهمترین جمله دوران سیاسی خود را نادیده گرفته است! همان جمله معروف که میگفت: «ملاک تورم جیب مردم است» اما فراموشی این جمله و آن وعدهها، فینفسه آنقدر مهم نیست که اقدام بعدی مهم است. اکنون شاهد آنیم که اوضاع بسامان نشان داده میشود و بسیاری از مشکلات مردم از اساس انکار میشود! این وضع وقتی خطرناکتر میشود که دولت همین رویه را برای مسائل آینده هم در پیش گیرد! همان اعتمادی که باعث شد دولت، همه چیز را با آمریکا ببندد و هیچ چیزی نصیب ملت نشود، حالا هم وجود دارد و در موضوع FATF یا پیمان پالرمو و دیگر پیمانها و پروتکلهای آمریکاساخته یا تسهیلکننده اهداف آمریکا شاهد آنیم!چرا!؟
چون افکار عمومی اهمیتی ندارد! چون اینگونه تصور میشود که هرچه گفته میشود مقبول است و همین که کسی پادشاه را با انگشت نشان نمیدهد، یعنی لباسی زیبا بر اندام شاه است! وقتی موضوعی مثل معیشت مردم را که تمامی آحاد جامعه با آن دست بهگریبانند میشود اینگونه نادیده گرفت چرا نگران انعقاد فلان پیمان خارجی که مدتی بعد اثر خود را نشان خواهد داد باشند!؟ وقتی در حالیکه از تابستان پارسال تا کنون، ارزش پول ملی قریب 800 تومان کاسته شده، میشود با اعتماد به نفس، از شکوفایی اقتصادی و رشد دو رقمی اقتصاد(!) و پیشی گرفتن صادرات بر واردات سخن گفت، چرانباید نگران برخی از موارد مشابه دیگر باشیم؟!
اعتماد به نفس خوب است، خیلی خوب! اما بیش و پیش از اعتماد به نفس، اعتمادسازی نزد افکار عمومی مهم است.