به گزارش مشرق، نه فقط در میان شاعران آیینی، بلکه از خیل شاعران غیر آیینی هم، کمتر شاعری این بخت و اقبال بلند را داشته است که نزدیک به پنجاه سال از زیست و زندگی مادی اش، در جامعه و در میان مرد چنان نام آور شود که اشعار و سروده های اش به زمزمه ی عمومی تبدیل گردد.
در میان شاعران معاصر ــ آیینی و غیرآیینی ــ من دو تن را می شناسم که در زمان حیات شان افکار عمومی به آنها روی خوش نشان داده است و سروده های شان با مردم زیسته و مردم با اشعارشان زندگی کرده اند و در لحظه های خاص روحی و در مواقف خواستن و در موقعیت های خجسته ی «شدن» شعرشان را زمزمه کرده اند. این دو تن مرحوم شهریار است و مرحوم حبیب چایچیان که مردم او را با نام حسان می شناسند. این دو، شاعر مردم اند.
حتی اگر جماعت مدعی روشنفکری و مردم شناسان و جامعه شناسان، در باره شان کمتر گفته و نوشته باشند.
توده آنها را برگزیده است. وقتی توده ی مردم کسی را برگزید یعنی که کار تمام است. رفته اند در حافظه ی قومی و عضوی از فرهنگ عمومی و فرهنگ توده شده اند. یعنی که از پدیده گذشته اند و واقعه شده اند. واقعه شده اند، یعنی که به رستاخیز ملی درپیوسته اند. و یعنی که شمایل اند. این شمایل، از گزند باد و باران زمانه در امان است و کسی نمی تواند از مردم بگیرد.
روز گذشته (پنجشنبه نهم آذر نود و شش ) حبیب چایچیان، دومین شمایل شعر مردمی، پس از نود و چهار سال ورق زدن بهار و تابستان و پاییز و زمستان، به واقعه ای دیگر از زندگی پای نهاد و از سرودن لب فرو بست و دست در دست فرشته مرگ به سرای جاوید کوچید. گرچه که خوانش اشعارش، زیست و زندگی خود را در میان مردم تداوم می بخشد و نامی که از حسان می ماند، خود، آغاز هنگامه ای است نوین درحیات معنوی او.
خدای بزرگ او را دریای بیکران آرامش و آمرزش خود پذیرا باشد و پاکانی که چندین دهه برای شان سرود، سایه ی پر مهر خود را بر سر این شاعر عزیز بگسترانند که او، از پیش با یکی از پاکانِ اهل بیت (حضرت رضا علیه السلام) چنین زمزمه کرده بود:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجاء درماندگان
دور مران از در و راهم بده
منبع: کانال تلگرام اکبر نبوی