به گزارش مشرق، دولت ایالات متحده امریکا در حالی نقشهایی از فصل سریالهای ضدایرانی خود را به اتحادیه اروپا و بهویژه فرانسه واگذار کرده و همزمان منتظر نظر کنگره درباره توافق هستهای با ایران است که نشانههای متقنی وجود دارد که نشان میدهد این کشور دشمنی با جامعه ایرانی در قالب تشدید فشارها در قالب تحریم - تهدید را کماکان دارای اثرات گسترده میداند.
دونالد ترامپ و مقامات ارشد دولت او پس از سخنرانی وی درباره ایران و اعلام عدم پایبندی کشورمان به توافق هستهای و ارجاع پرونده به کنگره این کشور تلاش کردهاند بر اساس تاکتیکی فراگیر از شدت مواضع ضدایرانی ماههای نخست روی کار آمدن دولت ترامپ پرهیز کنند و مشغول بررسی و رایزنی با اعضای کنگره درباره چگونگی اتخاذ روش و رویکرد در قالب « تصمیم کنگره درباره برجام» شوند.
از روز سخنرانی ترامپ درباره ایران که با حجم انبوهی از اتهامات جدید علیه ایران نظیر « فعالیت در جهت بیثباتسازی منطقه غرب آسیا » همراه بود تا به امروز نقش فرانسویها در مواجهه با ایران و اتخاذ مواضع ضدایرانی بسیار پررنگ شده است تا جایی که رئیسجمهور این کشور و وزیر امور خارجه آن در مواضعی جدید مدعی شدهاند آزمایش موشکی کشورمان مغایر متن قطعنامه ۲۲۳۱ بوده و فعالیتهای کشورمان در قالب توسعه صنعت موشکی با امنیت منطقه در تقابل است!
شاید یکی از دلایل تعدیل موقت مواضع ضدایرانی توسط مقامات ارشد کاخ سفید، دریافت پالسهای انتقادآمیز از سوی جریان غربگرای داخلی بوده است، به طوری که پس از تصمیم دونالد ترامپ انتقادات بسیاری علیه وی مطرح شد که محور بخش قابل توجهی از این انتقادات بر پایه این استدلال بود که با افزایش رویکرد ضدایرانی دولت جدید امریکا، جریان خوشبین به غرب در داخل ایران قدرت چانهزنی خود را برای کشاندن ایران به پای میز مذاکرات موشکی یا حقوق بشری از دست میدهد و در حالت انزوا قرار میگیرد.
منتقدان به تصمیم دونالد ترامپ معتقدند رویکرد بیرحمانه در قبال ایران تمام تلاشهای چهار سال گذشته مبنی بر «به باور رساندن جامعه ایرانی در این باره که میتوان با امریکاییها کنار آمد و با کاستن از میزان انقلابیگری در حوزه سیاست خارجه، از فشارهای اقتصادی به مردم کاست» را به بنبست خواهد کشاند و منجر به همگرایی بیشتر مردم با حاکمیت اسلامی خواهد شد.
تلاش فرانسه برای ترمیم یک تئوری
رهبران و تئوریسینهای جریان غربگرای داخلی معتقدند تظاهر دونالد ترامپ به ایرانستیزی گستردهتر - بر خلاف باراک اوباما که در لفافه حجم وسیعی از رویکردهای ضدایرانی را به کار گرفته بود – مسیر طرح مباحثی مانند «لزوم مذاکرات موشکی» را روی رسانههای متصل به این طیف بسته و احاله دیرهنگام چنین نقشی توسط امریکا به فرانسه نمیتواند ضربات وارده بر پیکره جریان غربگرای داخلی و خردهگفتمانهای آنها که محور آن «ضرورت تعدیل رویکرد انقلابی در مقابل غرب» را ترمیم و آلام ناشی از آن را مداوا کند چراکه اثرات منفیای که از نقضهای مکرر برجام توسط امریکا و توهینهای مکرر مقامات ارشد این کشور به ایرانیها روی افکار عمومی داخلی بر جای مانده به این آسانی قابل رفع نیست و سرمایهگذاری کلان این طیف داخلی که با ادبیات غلوآمیز از توافق هستهای توانسته بود در میان بخشهایی از جامعه احساس خوشبینی در مواجهه با امریکا بهوجود بیاورد را برای مدتهای مدیدی به کما برد.
از جمله مؤلفههای مهم عملیات روانی جریان غربگرا و غربباور داخلی جهت آسانسازی«عادیسازی روابط میان تهران – واشنگتن»، ترساندن حاکمیت اسلامی با ابزار «دوقطبی سازی» بود، به گونهای که شخصیتها و رسانههای این طیف تلاش کردند با خوشبین کردن بخشی از جامعه به مذاکره مستقیم با امریکا به واسطه شعارهای پررنگ و لعابی که سر داده میشود، آن را به عنوان اهرم فشاری برای تن دادن حاکمیت به خواستههای حزبی این جریان در عرصه سیاست خارجه تبدیل کنند چراکه هیجانی کردن بخشی از جامعه با شعارهای پوپولیستی میتواند آنها را در مقابل سایر اقشار جامعه قرار دهد و با ایجاد یک فضای دوقطبی (مخالفان برجام – موافقان برجام) حاکمیت را وادار به تن دادن به تعدیل انقلابیگری و خواستههای صرفاً جناحی این جماعت کند، در چنین وضعیتی بارورکردن هیجانات در بخشی از جامعه میتواند نقش فشار از پایین را نیز برای رهبران این جریان بازی کند.
بارقههای امیدی که از دست رفته است
از دست رفتن امیدهای طیف داخلی مورد اشاره را نیز میتوان از تحلیل اخیر روزنامه نیویورک تایمز مشاهده کرد که بیان میکند: «ایرانیان اگر چه مدتها اختلاف داخلی داشتهاند اما اکنون در برابر ترامپ و سعودیها در یک موج ملیگرایی متحد شدهاند.»
توماس اِردبرینک در این مطلب با درج تصویری از نصب دیوارنگاره شهید حججی در میدان ولیعصر مینویسد: «بعد از سالها بدبینی، مقابله یا سیاسیدیدن همه چیز، طبقه متوسط شهری در ایران همه رویکردهای گذشته را به نفع یک موج ملیگرایانه کنار گذاشته است. این تغییر رویکرد، اگر چه آنی ایجاد نشده و مقدمات آن در سالهای گذشته فراهم شده، اما بیش از هر چیز ناشی از دو مؤلفه مرتبط است؛ انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری امریکا و اوجگیری رقابت با عربستان سعودی برای تسلط بر منطقه.»
اما آنچه مهم مینماید این مسئله است که با تعدیل کوتاهمدت مواضع ضدایرانی توسط مقامات کاخ سفید، دولت دوازدهم ارادهای برای پیگیری نقض برجام در فرایندهای حقوقی ندارد و همچنان اصرار دارد راهکارهای منسوخ شده در عرصه سیاست خارجه را که در چهار سال اخیر فاقد دستاورد بود به کار گیرد؛ رویکردی که عنصر اصلی آن «علاقه نداشتن به برجسته کردن دشمنیهای مستمر امریکا در قبال جامعه ایرانی است.»
این رویکرد در حالی همچنان گزینه متبوع در داخل است که یکی از اندیشکدههای مطرح غرب در تحلیلی به صورت تلویحی اشاره میکند احاله نقش امریکا به فرانسه درجهت مقابله با ایران کوتاهمدت بوده چراکه دشمنی امریکا با ایران تاریخ انقضای معینی ندارد.
«جان گلاسر» مدیر مطالعات سیاست خارجی اندیشکده کیتو در واشنگتن پست مینویسد: «هدف امریکا از بزرگنمایی تهدیدهای ایران ایجاد بهانه برای لغو برجام است و هیچ کدام از سیاستهای ایران مصداق تهدید جدی علیه امنیت داخلی امریکا یا منافع ملی کلیدی امریکا نیست و نیازی نیست توافقی در زمینه منع اشاعه (برجام) را به هم زد.»
سوزان مالونی کارشناس اندیشکده بروکینگز نیز در مصاحبه با وب سایت وکس با بررسی شرایط موجود میان امریکا و ایران مینویسد: «ایران برای اینکه احساس تهدید کند، با توجه به اقدامات سعودیها و سازش میان آنها با امریکا و حتی اسرائیل، دلایل کافی دارد. آنچه ما از سازوکار امنیتی ایران میدانیم این است که آنها معتقدند بهترین دفاع، حمله است.» وی میافزاید: «فکر میکنم احتمال جنگ میان ایران و امریکا در این ۲۵ سالی که رابطه دو کشور را بررسی میکنم در بالاترین نقطه خود قرار دارد. هیچ کدام از طرفین نمیخواهند با سرعت به سمت درگیری بروند، اما آنها در شرایطی ناپایدار قرار دارند و انسجام سیاسی در دو طرف دیده نمیشود. مشخصاً شرایط خطرناکی است.»
تقلا برای ترفند موشکی با ترمیم یک تئوری
آنچه مهم مینماید این نکته است که ضربات وارده بر پیکره جریان غربگرا و غربباور داخلی بعد از چهار سال تلاش برای عادیسازی روابط میان تهران – واشنگتن بسیارعمیق و غیرقابل ترمیم است و نقشگیری فرانسه در جهت حمایت از جریان متبوع داخلی آنها نمیتواند کارگر باشد.
به بیان بهتر این تغییر بازی و دگرگونی نقشپذیری برای کشاندن ایران به میز مذاکرات جدید که میتواند با رایزنی برخی از کانالهای محرمانه داخلی با لابیهای غربی صورت گرفته باشد نیز کورسوی امید را برای تدبیر و امید باقی نگذاشته است.
منبع: روزنامه جوان