کد خبر 805638
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۰
چاقوکشی نمایه

با اعترافات هولناک سه متهم پرونده قتل به شیوه رمان‌های جنایی، ابعاد جدیدی از ماجرای «راز گور مخوف» فاش شد.

به گزارش مشرق، زن ۴۰ ساله ای که متهم اصلی پرونده همسرکشی است در بازجویی های کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و پای میز عدالت در حضور بازپرس ویژه قتل عمد ضمن تشریح جزئیات جدیدی از این حادثه هولناک گفت: من و همسرم که دل‌باخته یکدیگر بودیم با وجود مخالفت های اطرافیان مان از بردسکن به مشهد آمدیم و با یکدیگر ازدواج کردیم زندگی خوبی داشتیم به طوری که زبانزد فامیل شده بودیم ولی مشکلات و اختلافات ما از زمانی آغاز شد که من ادامه تحصیل دادم و به شغل وکالت روی آوردم. 

آرام آرام این زندگی شیرین به اختلافات دامنه داری کشید به طوری که دیگر با هم تفاهم نداشتیم و زندگی ما خیلی تلخ و بی روح بود. مدام با هم درگیر بودیم تا جایی که همسرم مرا تهدید به اسید پاشی می کرد و می گفت: من نسل شما را از روی زمین برمی دارم! بدبینی و بدگمانی های او از چند سال گذشته مرا آزار می داد تا جایی که می گفت: هرکجا می خواهی بروی، خودم تو را می برم! تماس هایم را بررسی می کرد و ...

 او مردی عصبی بود و آن قدر مرا اذیت می کرد که دیگر خانواده ام نیز تحت تاثیر ماجرای تلخ زندگی من قرار گرفته بودند. او به من تهمت می زد تا جایی که خانواده ام نگران من بودند ولی کاری از دست آن ها ساخته نبود! در همین زمان بود که با مردی به نام «ق» آشنا شدم و احساس کردم پشتوانه محکمی یافته ام! 

کم کم روابط کاری بین من و «ق» به روابطی عاطفی تبدیل شد ولی مدتی بعد همسر «ق» در جریان روابط بین ما قرار گرفت و با او سر  ناسازگاری گذاشت تا جایی که در معرض «طلاق» قرار گرفتند.

 با وجود این من همچنان روابطم را با «ق» ادامه می دادم چرا که مطرح شدن ماجرای طلاق در زندگی «ق» موجب شده بود تا ما به یکدیگر نزدیک تر شویم و هر روز این وابستگی بیشتر می شد.

 در همین روزها من همه سختی هایی را که در زندگی می کشیدم، برای «ق» بازگو و درباره رفتارهای تند و خشن همسرم با او درددل می کردم. او هم به من قول می داد که بالاخره مرا از این وضعیت نجات می دهد و من از شر همسرم خلاص می شوم.

 او بارها نقشه کشید تا به نوعی همسرم را ادب کند ولی هر بار ناکام می ماند. حتی یک بار قرار بود «ق» او را با ماشین زیر کند تا این صحنه  تصادف جلوه کند ولی هنگامی که او با سرعت قصد داشت خودرو را به همسرم بکوبد به طور اتفاقی همسرم متوجه شده و به داخل پیاده رو فرار کرده بود. آن روز «ق» به من پیامک داد که همسرم متوجه موضوع شده و احتمالا شماره پلاک خودروی او را یادداشت کرده است به همین دلیل از من خواست جیب های همسرم را بگردم و اگر شماره پلاک یافتم آن را پاره کنم! 

متهم این پرونده جنایی در ادامه اظهاراتش گفت: همسرم دیگر تقریبا متوجه موضوع شده بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم با همکاری برادرانم او را کتک بزنیم اما هنگامی که برادرانم در حالی که نقاب به چهره داشتند او را با ضربات چاقو مجروح کردند، او یکی از برادرانم را شناخت. 

بعد از آن ماجرا من می ترسیدم که همسرم این موضوع را از طریق قانونی پیگیری کند و نقش من و برادرانم در این ماجرا لو برود به همین منظور از «ق» خواستم تا از طریق تماس های تلفنی او را تهدید کند و این تهدیدات موجب شد تا همسرم با دستخطی که نوشت از خیر پیگیری موضوع بگذرد! ولی او بعد از ماجرای چاقوخوردگی به من مشکوک شده بود و مدام مرا تهدید می کرد.

 این گونه بود که من قرص سمی را از یک عطاری در چناران خریدم و تصمیم گرفتم خودم کارش را تمام کنم. از قبل با «ق» و یکی از برادرانم هماهنگ کرده بودم. صبح روز ۸ بهمن ماه سال ۹۲ وقتی همسرم دخترانم را به مدرسه برد و به منزل بازگشت من بلافاصله قرص سمی را پودر کردم و داخل لیوان شربت ریختم و به همسرم دادم. او بعد از خوردن شربت روی زمین افتاد. بلافاصله با «ق» تماس گرفتم که با برادرم مقابل منزل منتظر تماس من بودند! 

«ق» نیز لحظاتی بعد به منزل آمد و از من خواست به داخل اتاق بروم! بعد از چند دقیقه گفت: الان روز است و امکان بردن جسد فراهم نیست! به این دلیل، جسد را در حالی که داخل دو پتو گذاشته بودیم به داخل حیاط بردیم وزیر تخت قدیمی پنهان کردیم که دخترانم متوجه موضوع نشوند.

 بعد از ظهر آن روز من دخترانم را به بهانه خرید به یکی از پاساژهای منطقه قاسم آباد مشهد بردم و در همین زمان «ق»به همراه برادرم و با کلیدی که داشتند وارد منزل شدند و جسد را با خودرو پژو «ق» انتقال دادند.

حدود ساعت ۶ بعدازظهر بود که برادرم به پاساژ آمد و گفت: جسد را در گورستان دفن کرده اند ولی من به دخترانم گفته بودم که به پلیس بگویند پدرشان به شهرستان بردسکن رفته است تا چهار روز بعد از این ماجرا هم جرئت نکردم گم شدن همسرم را گزارش کنم ولی با اصرار خانواده اش و اطرافیانم مجبور به شکایت واهی شدم! 

از آن روز به بعد برای منحرف کردن سیر پرونده گاهی به پلیس آگاهی می رفتم و اطلاعات غلطی درباره زنده بودن همسرم به آن ها می دادم!

 «ق» متهم دیگر این پرونده نیز در اعترافات خود گفت: من و«م» (زن ۴۰ ساله) ابتدا روابط کاری داشتیم و من برای او پرونده هایی برای وکالت جور می کردم اما روابط ما عاطفی شد تا جایی که تحت تاثیر درخواست های نامتعارف «م» قرار گرفتم و چون به او علاقه مند شده بودم دست به چنین کارهایی زدم ولی هیچ گاه تصور نمی کردم با این نقشه های زیرکانه، این موضوع لو برود! 

وی ادامه داد: آن روز من و «هـ» (یکی از برادران «م») جسد «پ» را درون صندوق عقب خودروی من گذاشتیم و به طرف گورستانی در حاشیه جاده قدیم قوچان رفتیم البته آن روز صبح من به آن روستا رفته و گوری را زیر درختان توت حفر کرده بودم تا از دید مردم پنهان بماند. 

وقتی به آن جا رسیدیم چند نفر در گورستان بودند، منتظر ماندیم تا آن ها رفتند و مغازه های اطراف نیز تعطیل شد سپس جسد را با همکاری «هـ» داخل گودال انداختیم.

«هـ»گالن بزرگ حاوی مایع را از داخل خودرو آورد که روی جسد بریزیم اما من نمی دانستم که آن گالن حاوی اسید است، فکر می کردم آب می ریزم و بعد از آن هم روی گور را سیمان کردیم و به منزل رفتیم. 

«هـ» نیز در اعترافات خود ضمن تایید اظهارات «ق» گفت: وقتی گالن حاوی اسید را روی جسد ریختیم دود غلیظی از آن به هوا برخاست. وی افزود: من به درخواست خواهرم وارد این ماجرا شدم البته اول قرار بود او را طوری ناکار کنیم که در منزل بیفتد و نتواند حرکت کند اما بعد از آن که شوهر خواهرم را با چاقو زدیم باز هم اختلافات آن ها پایان نیافت تا این که این حادثه رخ داد.

بنابراین گزارش، با افشای ابعاد دیگری از این پرونده پیچیده که پس از چهار سال با هوشیاری و تلاش های شبانه روزی بازپرس ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به نتیجه رسید، بازپرس کاظم میرزایی با صدور قرار قانونی متهمان را روانه زندان کرد تا این پرونده دیگر مراحل رسیدگی را طی کند.

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 30
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 6
  • IR ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    45 5
    واقعا باید بعضی از زنها رو زنده زنده,چال کرد..
    • DE ۱۲:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      11 14
      مثل بعضی مردها
    • IR ۱۴:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      8 0
      تیترو دیدم اول فکر کردم اسم یه شخص روسی هست.بین کلمات فاصله بذاری خوبه بعضی وقتا
    • US ۲۰:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      0 0
      فک کردم اسم یه استادیوم فوتبال تو روسیه ست واسه جام جهانی نور افشانی کردن.
  • IR ۱۰:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    10 23
    این مشکلات همش زیر سر قوانین مزخرف ماست.
    • IR ۱۱:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      16 8
      مشکل از خودت هست شک نکن
  • IR ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    38 4
    ,هم زنکه شیطان رو وهم اون آشغال زنپرستِ خرپرست رو,وهم برادرای آشغالشو ,فورا سنگسارش کنید. وکیل مملکت,تحصیل کرده مملکت,زن شاغل....پولپرستای کثیف
  • IR ۱۰:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    44 2
    شوهر بیچاره بی خود نبوده که به زنش شک داشته ....‌ کاری نبوده که از این زن بر نیاد روابط پنهانی .. مشارکت در چاقو کشی ..مشارکت در اقدام به تصادف و زیر گرفتن ...و در آخرم قتل ....
    • IR ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      29 0
      بعدا میگه به من شک داشته آخه نامرد چه کاری بوده که تو در حق این بیچاره نکرده باشی
    • حجت IR ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      1 1
      چرا حرف بی خود درمیاری. از موشک استفاده نکرده بوده یا نخواسته بندازدش تو قیر مذاب یا مثلا ...... بندازدش تو قفس کرکودیلا
  • صرفا جهت اطلاع IR ۱۰:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    12 2
    ه رفت م رو کشت ج اسید ریخت پ شاهد ماجرا بود ل هم به قتل رسید
    • حجت IR ۱۲:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      3 0
      ک کشف کرد جسدو ع به پلیس گذارش داد ن خاکارو کنار زد. د خبرو به روزنامه ها داد ا (e) خبرو به مشرق داد ح اون یارویی بوده که جلو مغازش می خواستن این بنده خدارو زیر بگیرن گ باجناق همسایه مغازه داری بوده که سمو ازش خریدن ث هم اینارو تایپ کرده
  • علی IR ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    42 2
    شیطان هر دو رو فریب داده ولی انصافا وقتی پسرها رو بیکار کردین دخترها رو کارمند انتظار دارین چنین حوادثی رخ نده
    • IR ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      18 1
      شیری که خوردی حلالت باشه
    • IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 0
      آ وجدانن
    • ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 0
      احسنت! ولی دیگه خیلی دیر شده.
  • IR ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    17 3
    اینها همشون حروم زاده ان و حقشون اعدامه بنده خدا شوهره
  • IR ۱۰:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    23 4
    انحطاط اخلاقی در جامعه ایران. روحانی متشکریم
    • IR ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      8 23
      بیشعور چه ربطی به روحانی داره چرا چرند میگی؟؟؟؟؟؟؟؟
    • IR ۱۳:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 1
      ربطش به این است که در 6 سال اخیر آمار جنایتهای عجیب و غریب و خودکشی به صورت بی سابقه ای افزایش یافته است
  • IR ۱۱:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    22 5
    زن که رفت پی کار و کاسبی همینه
  • IR ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    19 1
    عشق اول ابکی و بعد خیانت و اخر قتل اگر تا بحال ازدواج خیابانی موفق دیده اید بیایید من اسمم رو عوض می کنم
    • حجت IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      3 1
      من یکی رو می شناسم تا حالا 4-5 تا ازدواح موفق داشته
  • NL ۱۲:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    16 0
    چه دلیلی داشته با هم زندگی کنن با اینهمه اعصاب خوردی و شک و تهدید و چاقو کشی و خیانت و قتل و ... طلاق رو گذاشتن واسه چی ؟
    • IR ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 0
      منطقی ترین حرف
    • حسین IR ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 0
      شاید فقط به خاطر بچه ها تحمل کرده باشه این زندگی رو چیزی که تو جامعه ما زیاده اگه قرار بود همه کوتاه نیان الان 90 درصد زوجهای ما طلاقی بودن
  • IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    5 2
    این بنده خدا طلاقش میداد الان زنده بود
  • IR ۱۳:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    6 0
    چه ربطی به نورافکن داشت؟
  • IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    3 0
    ق؟! قاسم و قنبر
  • IR ۱۳:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    10 0
    چه قدر این شوهر مظلوم بوده. لعنت به تو ای زن خائن. حداقل طلاق می گرفتی خاک بر سر. این کارهای شیطانی چیه که کردی. هیچکی نبود شوهر خودت و و پدر دخترت که بود. واقعا................... .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس