سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«عبور غیر ممکن بهزاد نبوی و سلبریتیهای خاص» از عارف و روحانی
علی صوفی، فعال اصلاحطلب و عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به تازگی در بخشی از یک گفتگو با سایت نامهنیوز در اشاره به محمدرضا عارف اظهار کرده است:
آقای دکتر عارف چه بخواهند و چه نخواهند عملکرد شوراها و تشکلهایی که ایشان ریاست آن را بر عهده دارند، به پای ایشان نوشته می شود که امری طبیعی است. اکنون در بررسی عملکرد فراکسیون امید، ضعفهای فاحشی دیده می شود؛ به ویژه در جریان رأی اعتماد به کابینه آقای روحانی. به هر حال تحلیلها این بود که آقای روحانی، وزرایی که معرفی کرده است، کسانی نیستند که مد نظر ایشان بوده بلکه تحت فشار این انتخاب ها را انجام داده اند.
او میافزاید:
«به هر حال چه در فشار این تصمیم گیری صورت گرفته باشد چه آزادانه؛ این کابینه منطبق با عقبه رأی آقای روحانی نیست. در اینجا فراکسیون امید به عنوان فراکسیونی اصلاحطلب می بایست نقش خودش را ایفا می کرد؛ آقای روحانی را یا وادار می کردند تا انحرافات را بر طرف کنند و کابینه پیشنهادی را اصلاح کنند و یا نه، قاطعانه اعلام می کردند که از این کابینه دفاع نخواهند کرد. در این وضعیت بود که فراکسیون امید می توانست پاسخگوی عملکرد خود باشد و به کسانی که به آنها رأی داده اند بگویند: ما تلاش خود را کردیم و مخالفت خود را انجام دادیم اما بیشتر از این نتوانستیم تأثیر بگذاریم. ولی در عمل می بینیم نه تنها مخالفت نکردند، بلکه همراهی هم کردند و یک رأی نجومی و بی سابقه ای را به دولت آقای روحانی دادند. افکار عمومی با این اتفاق موافق نیست و این عمل هم به پای فراکسیون امید نوشته می شود و هم به پای آقای دکتر عارف.»
صوفی همچنین تصریح میکند: از سوی دیگر، ضعف ها و انتقاداتی هم که در بستن لیست کاندیداهای شورای شهر، شاهد بودیم را شخصی که رئیس است بایستی بپذیرد و طبعاً مسئولیت آن پای آقای دکتر عارف نوشته میشود.
این فعال اصلاحطلب گفته است: آن چه که من در بین اعضای فعلی شورای عالی سیاست گذاری، می بینم، این است که از آقای دکتر عارف عبور نخواهند کرد. به هر حال ایشان یک وجاهتی دارند که فعلاً بین نخبگان از ایشان عبور نخواهند کرد ولی تردید است که مردم همان اقبال قبلی را به ایشان نشان دهند.[1]
*اظهارات آقای صوفی مصداق بهم ریختن کافه و ناجوانمردی سیاسی است.
چه اینکه اصلاحطلبان در دوران پیش از انتخابات مجلس دهم در سال 94 دائما از این میگفتند که به برد حداقلی میاندیشند و به ریاست لاریجانی بر مجلس دهم نیز قانعاند!
آنها همچنین درباره نتیجه انتخابات مجلس دهم نیز هرگز راستش را به مردم نگفتند که بازنده این انتخابات بودند چون نه تنها اکثریت نشدند بلکه رئیس مجلس هم به دلیل همین اقلیت بودگی از آنها نیست.
فیالجمله اینکه بیتأثیری فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی یک حقیقت غیر قابل تغییر است و به شخص آقای عارف ربطی ندارد چون او قربانی شکستهای 16 ساله اصلاحطلبان در تمام انتخاباتهای کشور است و فراکسیونی هم که رأی کمی در مجلس دارد؛ قاعدتا نمیتواند تأثیرگذار باشد.
به سخن دیگر اینکه به نظر میرسد حرفهای صوفی نوعی بهانهجویی برای پروژه جدید اصلاحطلبان با محتوای «عبور» است.
پروژهای که قرار است طبق آن تمام کژیها و کمکاریهای اصلاحطلبان طی دولتهای یازدهم و دوازدهم به گردن آقایان روحانی و عارف انداخته شود، اصولگرایان نیز با سیاهنماییهای گسترده حذف شوند و در ادامه اصلاحطلبان ستادی بعنوان آلترناتیو این قضایا معرفی شوند تا بتوانند در انتخابات 1400 از مردم رأی بستانند.
اگرچه آقای عارف نفر جدیدی است که او را بعنوان قربانی وارد پروژه عبور کردهاند اما صدای آژیر «عبور از روحانی» هم چندیست به وضوح به گوش میرسد.
کما اینکه بهزاد نبوی، فعال اصلاحطلب و از معاریف جریان چپ، چندی قبل وجود هرگونه توافق یا ائتلافی را میان اصلاحطلبان و رئیسجمهور روحانی انکار کرد![2]
برخی سلبریتیها که با شعار «تا 1400 با روحانی» از رئیسجمهور حمایت کرده بودند نیز به تازگی کنایههای تندی را روانه آقای روحانی کرده و رسماً یا تلویحاً اما بدون عذرخواهی رسمی! جدایی خود را از روحانی اعلام کردهاند.
کثیری از چهرههای ستادی اصلاحطلب نیز طی ماههای اخیر؛ در اقدامی غیر عقلانی و فاقد منطق سیاسی ابراز کردهاند که «ما مسئول عملکرد روحانی نیستیم»!
این در حالی است که مسئولیت وجب به وجب رخدادهای کنونی در دولت و مجلس با اصلاحطلبان است زیرا آنها بودند که طی 5 سال گذشته دائما خود را پیروز انتخابات مجلس و دولت جلوه دادند و عنوان میکردند که اعتدال و اصلاحات یکی هستند.
جدای از این، عبور از رئیسجمهور روحانی برای اصلاحطلبان عملا منجر به مرگ خواهد شد زیرا همراهی چپها با دولت یک همراهی متمّلقانه و مثلا با اعلام دستبوسی و بدون هیچ انتقادی بود. پدیدهای که سبب همسرنوشت شدن جریان خاص با جریان دولتی در نظر مردم شده و طلاق آنها از یکدیگر را غیر ممکن ساخته است.
برخی معتقدند اتفاقا مسئولیت چهرههای جریان چپ در قبال عملکرد دولت و فراکسیون امید از آقایان روحانی و عارف نیز بیشتر است چون جریان چپ؛ اشتیاقی بیشتر از خود این افراد برای معرفی آنها و وعده و وعید دادن به مردم در قبال عملکرد آنها از خود نشان میداد.
گفتنیست، با وجود اصرار اصلاحطلبان بر عبور از روحانی اما این پروژه غیر ممکن است زیرا در واقعیت و ایضا در نظر مردم ایران، اصلاحات و اعتدال یکی هستند و جدایی آنها امکان پذیر نیست.
***
اصغرزاده: اسیدپاشی به زنان و قتلهای زنجیرهای کار شیعیان بنیادگراست!
ابراهیم اصغرزاده، از فعالان اصلاحطلب اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران گفته است:
«نوعی بنیادگرایی شیعی همچون بنیاد گرایی سنی ها زیر بیرق بازگشت به نصّ، تمامی لحظات انقلاب را تا کنون تعقیب کرده است و در زمانهایی که مجالی یافته مانند دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد حداکثر تاثیر خود را گذاشته است. در دیدگاه این جریان دانشگاه مبدأ و منشأسکولاریسم و غرب زدگی بشمار میرود. به نظرم سرنخ فجایعی مانند قتلهای زنجیره ای روشنفکران یا قتلهای محفلی و یا اسید پاشی به زنان و رفتار نیروهای خودسر را باید در این فرقه جستجو کرد.»
او میافزاید: نگرشی که ابتدا قربانی را تکفیر و مهدور الدم و سپس حذف می نماید. خوارج هم همین کار را می کردند داعش و طالبان نیز همین کار را انجام می دهد منتها نوع اخیرالذکر مدرن تر است و در واکنش به پیشروی غربی ها و دنیای مدرن دست به چنین عکس العملی میزند.[3]
*اظهارات اصغرزاده، نمایهای دیگر از معارضه جریان سیاسی خاص با مکتب شیعه و اسلام ناب محمدی است.
از ضعف استدلال و بیمایگی حرف اصغرزاده همین بس که در تمام نظامات دنیا؛ کسانی که رخدادهای سوء را دستمایه بهانهگیری سیاسی و حمله به رقیب قرار میدهد؛ جزو منفورترین و منزویترینها هستند. (و صد البته شاید یکی از اصلیترین دلایلی که سبب شده اصلاحطلبان طی 16 سال گذشته در هیچ انتخاباتی پیروز اکثریتی نباشند؛ همین قبیل رفتارهاست)
لازم به اشاره است که برخی مقامات کشور پیش از این اعلام کردهاند که قتلهای زنجیرهای کار چپها بوده است.[4]
ماجرای اسیدپاشی و بویژه آنچه که در اصفهان اتفاق افتاد نیز علیرغم تلاش جریان سیاسی خاص برای عامل جلوهدادن قشر مذهبی در این جنایت کثیف؛ اما جنایتی کور بود که عامل شرور آن هنوز دستگیر نشده است.
گفتنیست مسئله بنیادگرایی اگر در چارچوبهای عقلانی باشد هرگز گزینه مذمومی نیست و اتفاقا یکی از ارکان تفکر دینی است. زیرا یک تفکر اصیل و مذهبی نمیتواند از بنیاد خویش جدا باشد. و البته انطباق با بنیاد نیز به معنی نادیدهگرفتن بایستههای عقلانی نیست.
نکته آنجاست که عدهای قصد دارند با تقبیح این مسئله و نسبت دادن رخدادهای سوء به آن؛ به تعریف مفهومی «فرااسلام و فراشیعه» روی بیاورند که مباحثی مثل لیبرالیسم با آن قابلیت انطباق و جمعبندی داشته باشد.
معصومه ابتکار، از فعالان اصلاحطلب زمانی در ایام دولت یازدهم درباره اسلام فراشیعه اظهاراتی را بر زبان رانده بود.[5]
***
حمله موسویلاری به شورای نگهبان؛ نمیشود چند نفر بنشینند و بگویند...
ایسنا گزارش داد: عبدالواحد موسوی لاری، فعال چپ و وزیر کشور دولت اصلاحات به تازگی طی اظهارتی در کنگره حزب اصلاحطلب کار، با بیان اینکه بیم داریم که قانون توسط قانونگذار رعایت نشود! گفته است:
«نمی شود چند نفر بنشینند و بگویند فرد زرتشتی حق شرکت در شورای شهر را ندارد. به انگیزهها کار ندارم اما قانونی بوده که چهار سال اجرا شده، نمیشود که جمعی بنشینند، بگویند از امروز تصمیم ما تغییر کرده است. در این نوع نگاه به قانون فقط فرد رای آورده متضرر نمیشود بلکه کسانی که به او رای دادند هم متضرر شدند. اگر قانون می خواهد تغییر کند باید مسیر خود را طی کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.»[6]
*منظور موسوی لاری، شورای محترم نگهبان و اشاره او مربوط به پرونده لغو عضویت سپنتا نیکنام، در شورای شهر یزد است.
این اظهارات اما در حالی است که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جایگاه شورای نگهبان جایگاهی که چند نفر بنشینند و بگویند! نیست بلکه جایگاهی متشکل از عالیترین سطح حقوقدانان و فقهای مبرّز است که شأنیت تفسیر قانون اساسی را هم دارند و این تفسیر در هر زمانی و برای همه واجبالاطاعه است.
مسئله تغییر تصمیم نیز نه تنها یک مقوله مذموم نیست بلکه امری عقلانی و پذیرفته شده در ساحت اسلام ناب است که سوابق متعددی درباره آن قابل اشاره است.
کما اینکه اصلاحطلبان زمانی حرف مرحوم هاشمی مبنی بر اینکه «حرف مرد دوتاست» را با افتخار مورد اشاره قرار میدادند...
لازم به ذکر است که در ماجرای لغو عضویت آقای سپنتا نیکنام، فرایند قانونی طی شده و نظر تفسیری شورای نگهبان از قانون این است که منبعد از این کاندیداتوری اقلیتهای مذهبی در انتخابات شورای شهر ممنوع است. فلذا ادعای تلویحی موسویلاری مبنی بر اینکه مسیر قانونی طی نشده؛ حرفی عبث و بلاوجه است.
برخی محافل تحلیلی معتقدند که اصلاحطلبان بنا به دلایلی که در کانون آن مسئله انتخابات سال 1400 قرار دارد؛ تصمیم دارند 4 سال آینده را با تخریب و فشار علیه شورای نگهبان روزگار بگذرانند.
و از همین روست که در ماههای اخیر بصورتی متحداللفظ مباحثی مثل ماجرای تفسیر کلمه رجال و حضور یا عدم حضور بانوان بعنوان کاندیدای ریاستجمهوری و یا ماجرای لغو عضویت آقای نیکنام را با طمطراق فراوان مطرح میکنند و سعی دارند که این فشارها از رمق نیافتد.
بر اساس آن تحلیل بدیهیست که بر حجم و میزان این فشارها علیه شورای نگهبان در ماههای آتی افزوده خواهد شد.
***
1_http://namehnews.ir/fa/news/449631
2_mshrgh.ir/808135
3_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-809097
4_ mshrgh.ir/106530
5_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931208000763
6_ https://www.isna.ir/news/96092312849/