به گزارش مشرق، «ابراهیم متقی» در یادداشت روزنامه «جامجم» به شوی موشکی «نیکی هیلی» پرداخت و نوشت:
نیکی هیلی، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل محور اصلی جدال سیاسی و راهبردی علیه برجام محسوب میشود.
پروژه دونالد ترامپ برای نادیده گرفتن برجام و همچنین واگذار کردن برجام به کنگره با شکست روبهرو شده و در نتیجه کاخ سفید ناچار است سیاست های جدیدی را برای محدودسازی قدرت منطقهای ایران در دستور کار قرار دهد. طی سه ماه گذشته نیکی هیلی دو بار با آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ایجاد چالش دیپلماتیک در برابر ایران دیدار داشته است در حالی که تلاشهای نماینده آمریکا در سازمان ملل هیچگونه نتیجه مطلوبی برای اهداف عمومی گروههای محافظهکار در حوزه سیاست خارجی آمریکا برجای نگذاشته است.
سخنان نیکی هیلی در ۱۴دسامبر ۲۰۱۷ در شرایطی بیان شد که کنگره نتوانست در ضربالاجل دوماهه دونالد ترامپ پاسخ مطلوبی را برای عبور ترامپ از بحران و تناقض نماییهای گفتاری درباره برجام پیدا کند.
به همین دلیل است که نشانههایی از پیچیدگی بیشتر در حوزه سیاست خارجی آمریکا مشاهده میشود. ترامپ از یکسو درگیر پرونده مایکل فلین بوده و باید در روزهای آینده و در برابر قاضی رابرت مولر درباره مذاکرات محرمانه با مقامات روسیه پاسخگو باشد. از سوی دیگر دونالد ترامپ در روند بحران کره شمالی ابتکار عمل را از دست داده است.
ادبیات رکس تیلرسون را میتوان براساس مفاهیم سادهای سنجید که هیچگونه پیچیدگی راهبردی نداشته و بازی امنیتی شرق آسیا را در فضای دیجیتالی صفر و یک قرار داده است. بهطور کلی ترامپ و کاخ سفید در دوران موجود قادر به تنظیم راهحلهای پیچیده و متنوع چند گزینهای نیستند. دیپلماسی دیجیتالی ترامپ و تیلرسون تاکنون به بنبست منجر شده است.
در چنین شرایطی سخنان نیکی هیلی را میتوان تلاشی برای عبور ترامپ از معمای بحران و تضادهایی دانست که بعد از طرح موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس غربی ایجاد شده است. نکته جالب توجه آن که صرفا نتانیاهو از طرح ترامپ برای انتقال سفارت از تلآویو حمایت کرده است. سایر نظریهپردازان و رهبران کشورها از طریق دیپلماسی مستقیم و چندجانبه سیاست منطقهای ترامپ را مورد انکار قرار دادهاند.
نیکی هیلی در فضای ابهام راهبردی آمریکا در ارتباط با برجام تلاش دارد تا نشان دهد ایران قطعنامه ۲۲۳۱ را نادیده انگاشته است. لازم به توضیح است که این قطعنامه براساس فصل هفتم منشور ملل متحد و به عنوان مکمل برجام محدودیتهایی را برای قابلیت تسلیحاتی و همچنین مبادله تسلیحات ایران با سایر بازیگران مورد تاکید قرار میدهد. نیکی هیلی تلاش دارد تا نشان دهد ایران نسبت به رعایت مفاد برجام حسن نیت نداشته و از سازوکارهای مخدوشکننده قدرت ایران بهره میگیرد. واقعیت آن است که سیاست ترامپ در مورد قابلیت منطقهای ایران معطوف به سازوکارهایی است که بار دیگر زمینه لازم را برای محدودسازی قدرت بهوجود آورد. چنین الگویی بخشی از سازوکارهای مربوط به تهدید امنیتی ایران بر اساس برجام است.
مصوبات ۱۳ دسامبر مجلس نمایندگان آمریکا درباره فروش هواپیمای مسافربری بوئینگ به ایران در زمره الگوهای محدودکنندهای تلقی میشود که موضوع مربوط به پایان تحریمهای هستهای ایران را با چالش و ابهام جدیدی روبهرو میسازد.
الگوی رفتاری نیکی هیلی با ادبیات و سازوکارهایی شباهت دارد که نماینده آمریکا در سازمان ملل و در سال ۲۰۰۲ در ارتباط با عراق بهکار میگرفت. ادبیات کاخ سفید و کارگزاران اجرایی دیپلماتیک آمریکایی در سال ۲۰۰۲ معطوف به مقابله با صدام حسین بوده است. در این دوران آمریکاییها به سندسازیهایی مبادرت کردند که هیچگاه قادر به اثبات آن نشدند. به همین دلیل است که انگاره دروغ بزرگ بخشی از دیپلماسی آمریکا برای توجیه سیاست خصمانه محسوب میشود.