به گزارش مشرق، ماجرای این پرونده جنایی از آن جا آغاز شد که حدود ۱۲ روز قبل، یکی از اهالی منطقه گلشهر با مادر جوانی که در همسایگی آن ها زندگی می کرد تماس گرفت و گفت: چراغ منزل پسر شما روشن است اما او را مدتی است ندیده ام!
با این تماس تلفنی، مادر آن جوان به محل سکونت فرزندش رفت و با دیدن وضعیت مشکوک، موضوع را به آتش نشانی اطلاع داد.
درحالی که دقایقی از نیمه شب گذشته بود، ماموران آتش نشانی عازم نشانی اعلامی شدند اما پس از جستوجو، منزل مذکور را خالی از سکنه یافتند و با اعلام این که کسی در خانه نیست، منزل مجردی را پس از ارائه گزارش به نیروی انتظامی، ترک کردند.
چند روز بعد از این ماجرا، زن میان سال دوباره به منزل پسرش بازگشت تا اطلاعی از او به دست آورد.
این بار مادر «حامد» (جوان گمشده) به سراغ کلیدساز محله رفت و از او خواست در ساختمان را برایش باز کند.
با رفتن کلیدساز از آن مکان، زن به داخل خانه ای رفت که ارثیه شوهر سابقش برای «حامد» بود. او در حالی که لوازم منزل را مرتب می کرد به اتاقک کوچک ساختمان رسید که به هم ریخته بود. وقتی لباس های ریخته شده را جابه جا می کرد ناگهان پایش به شیئی برخورد کرد. زن میان سال وقتی نگاهش را به پایین پتو دوخت متوجه پاهای فرزندش شد و پتو را از روی او کشید، ولی ناگهان صحنه دلخراشی مقابلش قرار گرفت.
پسر ۳۱ ساله او که به طور مجردی در این منزل زندگی می کرد جان خود را درحالی از دست داده بود که آثار خون نیز در زیر پتو وجود داشت.
لحظاتی بعد، بی سیم های پلیس به صدا درآمد و ماموران کلانتری گلشهر برای بررسی موضوع عازم محل کشف جسد شدند. آن ها با تایید درستی خبر، مراتب را به بازپرس ویژه قتل عمد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور بازپرس «کاظم میرزایی» در محل وقوع حادثه، تحقیقات در این باره آغاز شد. زن میان سال به قاضی «میرزایی» گفت: حدود ۲۲ سال قبل از پدر «حامد» طلاق گرفتم و با مرد دیگری ازدواج کردم اما بنا به دلایل خانوادگی ارتباط زیادی با فرزندان همسر سابقم نداشتم.
تا این که بعد از مرگ همسر سابقم، این منزل مسکونی به «حامد» ارث رسید و او با انجام برخی تعمیرات ساختمانی، در همین مکان به طور مجردی زندگی می کرد و من گاهی از او خبری می گرفتم .
چند روز قبل یکی از همسایگان با من تماس گرفت و گفت: لامپ منزل پسرم روشن است اما او را ندیده اند. من هم به موضوع مشکوک شدم و به محل آمدم ولی مدتی بعد از آن که ماموران آتش نشانی چیز مشکوکی در خانه او ندیدند من با خودم گفتم حتی اگر او را کشته باشند، مرا که نمی کشند. باید به داخل خانه بروم چرا که خیلی به وضعیت موجود مشکوک بودم!
بررسی های میدانی مقام قضایی که تا نیمه های شب به طول انجامید نشان می داد که پسر ۳۱ ساله با وارد آمدن چند ضربه با شیء نوک تیز و برنده مانند چاقو به قتل رسیده است! بنابراین جسد وی درحالی با دستور بازپرس شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به پزشکی قانونی انتقال یافت که تحقیقات گسترده ای برای کشف راز این جنایت هولناک آغاز شده است.