به گزارش مشرق، روزنامه «جامجم» در یادداشتی از اصغر محمدی فاضل نوشت:
تردیدی نیست که همه انسانها به پیشبینی آینده علاقهمندند و کارشناسان حوزههای مختلف علمی و فنی نیز از این اصل مستثنا نیستند. اما اغلب با واسطه قرار دادن دهها اما و اگر، نظری میدهند که هر چه اتفاق بیفتد پیشبینی آنها تا حدی درست است.
در این میان اگر به هزاران خبر و مصاحبه و گزارش محیط زیستی داخلی و خارجی در چند دهه گذشته مراجعه کنیم، کمتر نشانی از امید به بهبود در اوضاع دیدهمیشود. با مرور اظهارات مدیران دولتی درباره چالشهای محیط زیستی، به نظر میرسد صاحب منصبان نهادهای دولتی چارهای جز پذیرش این واقعیت ندارند که عناصر حیاتی آب، هوا، خاک و تنوع زیستی علاوه بر جنبههای تخصصی دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی نیز هستند. از طرفی اظهارات فصلی در باره سیل، تنش آبی، گردوغبار، خشکیدن تالاب، آتشسوزی جنگل و بحران آلودگی هوا نیز موجب اقناع افکار عمومی نمیشود. ناگوارتر آن که این تردید وجود دارد که آیا سیاست ورزان کشور درک درستی از مشکلات محیط زیستی دارند؟ و اگر مشکلی را یافتند، راهکار مشخصی برای حل آن سراغ دارند؟
این روزها که مشکل آلودگی هوای کلانشهرها به دغدغه اصلی جامعه شهری تبدیل شده است، همه میدانند که دامنه تحولات و عوامل و پیامدهای آن محدود به یک دولت نبوده و نخواهد بود. اما توقع مردم از دولتی که خود را «دولت محیط زیستی» نامیده این بود که دستکم بخشی از چند ده هزارمیلیارد ریال وام خرید خودروهای کمکیفیت در انبار رسوب کرده را صرف تسهیل حمل و نقل عمومی نماید تا هم یک گره از کلاف سردرگم آلودگی هوا و ترافیک شهرهای بزرگ باز کند و هم موجب افزایش رضایتمندی عمومی و جلب اعتماد اجتماعی شود.
شاید به همین یک دلیل، بهانه کمبود منابع مالی و کسر اعتبارات هم نمیتواند هیچ خردمندی را که شاهد آن ولخرجیها بوده قانع کند. چگونه میشود بانکهای درمانده از تادیه وجوه امانی مردم را به اعطای وام برای گسیل دهها هزار خودروی پر مصرف و آلاینده به سطح شهرها مجبور کرد ولی نتوان 10 درصد آن را صرف نوسازی ناوگان به گل نشسته اتوبوسرانی و تاکسیرانی کلانشهرها کرد؟ چگونه خودروسازان اجازه دارند «مدرنیته» را در قیمت خودروی خود با نرخ برابری دلار در بازار آزاد اعمال کنند ولی در کیفیت و میزان آلایندگی و ایمنی همچنان رویکردهای «نوستالژیک» داشته باشند؟
آیندهنگری محیط زیستی ایران کار دشواری نبوده و نیست. نظام دانشگاهی کشور در طول چند دهه گذشته و با یک دوراندیشی هوشمندانه تعداد زیادی کارشناس محیط زیست در گرایشهای مختلف و با هزینههای گزاف را تربیت کرده تا در چنین شرایطی برای آبادانی این سرزمین تلاش کنند. چالشهای امروز فقط موجهای کوچکی است که اگر مهار نشوند به موجهای بزرگتر تبدیل خواهند شد و آن روز حتی اگر تمام متخصصان محیطزیست را هم به بالین ببریم، بعید است علاج واقعه شود. بدون تردید جوانانی که دردهای طبیعت پر رمز و راز ایران را میشناسند و برای درمان آنها آموزش دیدهاند، شایستهترین گروهی هستند که میتوانند حال ما و محیط زیست ما را خوب کنند.