به گزارش مشرق، روز چهارشنبه اول آذر ماه امسال کارکنان بیمارستان سینا مرگ مشکوک مرد میانسالی را به مأموران پلیس خبر دادند. لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری 115 رازی راهی بیمارستان شدند. مأموران با جسد مرد60 سالهای روبهرو شدند که بررسیها نشان داد پیکر نیمه جان این مرد پنجروز قبل در حالی که بیهوش کنار خیابانی در جنوب تهران افتاده بود از سوی رهگذران به بیمارستان منتقل میشود، اما در نهایت پس از پنجروز بستری به کام مرگ میرود.
بعد از تأیید خبر قاضی منافیآذر، بازپرس ویژه قتل تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداخت. بررسیهای تیم جنایی حکایت از این داشت مرد فوت شده که جانباز جنگ تحمیلی و بازنشسته ارتش است روز 26 آبان ماه برای پیگیری کارهای اداریاش از شهرستان ایرانشهر سیستان و بلوچستان به تهران آمده و شامگاه همان شب به مسافرخانهای در نزدیکی راه آهن رفته است، اما ساعتی بعد صاحب مسافرخانه که مرد جوانی به نام کامران بوده پس از کتککاری وی را از مسافرخانه بیرون انداخته است. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه پزشکی قانونی در نخستین معاینات علت فوت مرد میانسال را خونریزی مغزی و آسیب دیدگی نسج مغز بر اثر اصابت جسم سخت اعلام کرد. بنابراین با مشخص شدن علت اصلی مرگ پرونده وارد مرحله تازهای شد و بازپرس دستور بازداشت کامران صاحب مسافرخانه را صادر کرد.
در حالی که تحقیقات میدانی و گفتههای شاهد عینی حادثه همگی نشان میداد کامران با میله آهنی به سر مقتول ضربه زده است، متهم پس از دستگیری قتل و درگیری با مقتول را انکار کرد. شاگرد مسافرخانه که پسر جوانی است در تحقیقات پلیسی به عنوان تنها شاهد حادثه گفت: من شهرستانی هستم و مدتی است که در این مسافرخانه به عنوان شاگرد مشغول به کار هستم. شب حادثه مقتول به مسافرخانه آمد و تختی در یک اتاق عمومی برای استراحت گرفت. ساعتی بعد من داخل اتاق خودم بودم که کامران مرا صدا زد و گفت قصد دارد مرد مسافر را از مسافرخانه بیرون کند. لحظاتی بعد او مرد مسافر را به بهانهای از مسافرخانه بیرون کرد. آنها هر دو بیرون از مسافرخانه بودند که دیدم با هم درگیر شدند و کامران با میله آهنی ضربهای به سرش زد. سپس صاحب مسافرخانه او را سوار ماشین دوستش که امانت دستش بود، کرد و بعد از یک ساعت به مسافرخانه بازگشت. وقتی از او سؤال کردم کجا رفتی به من گفت مسافر حالش بد شده او را به بیمارستان بردم، اما بعد فهمیدم که او را داخل خیابان رها کرده و رهگذران او را به بیمارستان منتقل کردهاند. وی ادامه داد: چند روز بعد کامران به سراغ من آمد و گفت مرد مسافر در بیمارستان فوت کرده است و از من خواست اگر مأموران درباره مرد مسافر از من تحقیق کردند موضوع درگیری را به آنها نگویم.
صبح دیروز متهم به دادسرای امور جنایی منتقل شد و در بازجوییها همان حرفهای قبلی خود را تکرار کرد. متهم برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی منافی آذر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم:
خودت را معرفی کن؟
کامران هستم 38 ساله.
چقدر درس خواندی؟
سواد زیادی ندارم تا پنجم بیشتر درس نخواندهام. یعنی نیازی به درس خواندن ندارم چون وضع مالیمان خوب است.
مسافرخانه متعلق به خودت است؟
نه، مسافرخانه ارثیه پدر بزرگ پدریام و صاحب آن پدرم و عمویم هستند.
شما پس چه کارهای؟
من مدیر مسافرخانه هستم.
سابقه داری؟
نه.
متأهلی؟
مجردم.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
آن شب مرد فوت شده به مسافرخانه ما آمد و یک تخت در اتاق عمومی برای یک شب کرایه کرد. ساعتی بعد هم اتاقیهایش اعتراض کردند و مدعی بودند او تشنج میکند و مانع استراحت آنها میشود. مسافران اتاق عمومی از من خواستند او را بیرون کنم. پس از آن من، مرد مسافر را بیرون کردم تا اینکه چند روز بعد فهمیدم او فوت کرده است.
یعنی شما با او درگیر نشدی؟
نه، من تمامی وسایلش را در بیرون از مسافرخانه تحویلش دادم و او هم رفت.
اما شاگرد مسافرخانه به عنوان شاهد گفته است شما با او درگیر شدید و با میله آهنی به سرش زدهای؟
او با من دشمنی دارد و به دروغ شهادت داده است.
چطور او با شما دشمنی داشته اما باز هم در مسافرخانه شما کار میکند؟
فکر نمیکردم بخواهد علیه من شهادت بدهد.
چه دشمنی با شما داشت؟
مدتی قبل برای او گوشی خریدم و او به اینترنت وصل شد و بعد از مدتی فهمیدم از طریق تلگرام با دختری رابطه دوستی برقرار کردهاست. وقتی از او خواستم رابطهاش را با دختر جوان قطع کند از من کینه به دل گرفت و خیال کرد من قصد دوستی با آن دختر را دارم. به همین دلیل از من کینه به دل گرفت.
شاگرد مسافرخانه گفته است، من هیچ مشکلی با شما ندارم و به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفتم موضوع را بر ملا کنم؟
ما وضع مالی خوبی داریم. حتی در مشهد هم هتل داریم به همین دلیل تجربه دارم و هیچ وقت با مسافر درگیر نمیشوم. او دروغ میگوید.
منبع: روزنامه جوان