به گزارش مشرق، ساعت 6 بعدازظهر 4 آذر امسال، دو دختر جوان که کنار خیابانی در نزدیکی منطقه کوهک-غرب تهران- منتظر تاکسی ایستاده بودند شاهد صحنه تلخی بودند. آنها پراید دودی را دیدند که در کنار جاده متوقف شد و سه مرد که سعی داشتند صورت هایشان را با دست هایشان بپوشانند از ماشین پیاده شدند. لحظاتی بعد هم پیکرخونین مرد جوان نیمه جانی را از ماشین بیرون انداخته و بلافاصله سوار بر خودروی پراید متواری شدند.آنها که با دیدن این صحنه شوکه شده بودند خیلی سریع موضوع را به پلیس و اورژانس اعلام کردند و کمک فوری خواستند. اما زمانی که تیم امدادی و مأموران به محل حادثه رسیدند دریافتند مرد جوان جان باخته است.پس از اعلام گزارش قتل به بازپرس دشتبان و تیم بررسی صحنه جرم، تحقیقات تخصصی دراین باره آغاز شد. پس از شناسایی هویت قربانی مشخص شد مرد 34 ساله مهندس مکانیک بوده که بعد از ترک محل کارش راهی خانه شده اما در دام مسافربرنماهای قلابی گرفتار شده است.
شواهد نشان میداد مهندس جوان در برابر مسافربرنماها مقاومت کرده و از سوی آنها هدف قرار گرفته است.درگام بعدی تحقیقات، شماره پلاک خودروی پراید مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد این خودرو شب گذشته به سرقت رفته است.درحالی که تجسسهای گسترده برای شناسایی و دستگیری جنایتکاران فراری ادامه داشت، کارآگاهان پایگاه پنجم آگاهی تهران که سرگرم تحقیق درباره یک باند زورگیری بودند، ردپای زن جوانی را در انتقال پولهای مالباختگان بهدست آوردند.وی پس ازدستگیری گفت: «مدتی است که با چند سارق جوان که سابقه کیفری هم دارند آشنا شدهام. آنها از من خواستند برایشان عابر بانکهای سرقتی یا بیهویت ببرم و در ازای هرکارت به من 100 هزار تومان میپرداختند.اعترافهای دختر جوان، مأموران را به سه متهم سابقه دار رساند و آنها در عملیات ویژهای دستگیر شدند. از آنجا که شیوه و شگرد متهمان دستگیر شده با عاملان قتل مهندس جوان شباهت زیادی داشت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی از آنها دراین باره تحقیق کردند. تا اینکه یکی از متهمان به نام فرید، مدعی شد که با چاقو ضربهای به سفید ران یکی از مالباختهها زده و او را در اطراف تهران رها کرده است. بدینترتیب راز قتل مهندس جوان فاش شد.با شناسایی عامل اصلی این جنایت، مرد جوان برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و جزئیات جنایت را تشریح کرد.
روزحادثه چه اتفاقی افتاد؟باورکنید قصد کشتن و زخمی کردن مرد جوان را نداشتم. زمانی که از او پول خواستم مقاومت کرد که من هم برای ترساندنش با سر چاقویی که در دست داشتم ضربهای به سفید رانش زدم. اما ناگهان پایش خونریزی کرد. ما هم از ترس همانجا ماشین را نگه داشتیم و مرد جوان را در گوشهای از بزرگراه رها کردیم.
چرا او را به بیمارستان نبردید؟
ترسیده بودیم و نمیدانستیم چکار باید بکنیم.
چند دقیقه قبل ازدرگیری سوارماشین شده بود؟
شاید 5 دقیقه. ولی باورکنید به هیچ عنوان فکر نمیکردیم او بهخاطرهمین یک ضربه بمیرد.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
من طلافروشی داشتم و به خاطر ورشکستگی و بدهی سنگین 10 سال به زندان افتادم. درزندان با دو همدستم آشنا شدم و قرارگذاشتیم از زندان که آزاد شدیم زورگیری کنیم.
پشیمانی؟
چه فایدهای دارد، ما بهخاطر پول، یک انسان را بیگناه کشتیم. هر چقدر هم پشیمان باشم باز هم نمیشود کاری کرد. ولی باورکنید خیلی ناراحتم!