سرویس تاریخ مشرق- محسن رضایی خاطرات خود از روزهای پس از ترور شهید مطهری و چگونگی نفوذ در گروه فرقان را اینگونه بیان میکند:
یک روز آقای مرتضی الویری کسی را به من معرفی کرد که به نوعی با گروه فرقان ارتباط پیدا کرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی دادم و این آقا نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد. او به ما خبر داد یکی از نیروهای کادر فرقان در جست و جوی خانهای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کرده، خانه دو طبقهای در نزدیکی بیت حضرت امام را اجاره کرده و در طبقه اول، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانوادهاش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم. خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته و گفتوگوی افراد و جلسههای گروه فرقان را شنود میکردیم. از خلال شنودها به اطلاعات خوبی دست یافتیم. به علاوه، تیم تعقیب و مراقبت ما نیز فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را پیرامون فرقان تکمیل کردیم.
متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمیدانستیم آیا خانههای تیمی فرقان را که تا کنون شناسایی کردهایم بزنیم یا نه و اگر به این خانهها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر توسط فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شده و از دسترس ما خارج شوند. این تردید تا دی ماه(سال ۱۳۵۸) که همه خانههای تیمی گروه فرقان را شناسایی کرده و به آنها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود. [۱]