به گزارش مشرق، «مجید فکری» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:
برخی ها اصولا این گونه اند. فرقی نمی کند شخصیت حقیقی باشند یا حقوقی؛ سری که درد نمی کند دوست دارند دستمال ببندند. حالا به دلایل مختلف. یکی از زور بیکاری و این که حوصله اش سر رفته است. آن دیگری به واسطه آن که نگویند چرا بیکار نشسته و کاری انجام نمی دهد. یکی دیگر هم به خاطر ناتوانی از انجام وظایف و مسئولیت هایش و برای فرافکنی و توجهات را منحرف کردن و...
اما حکایت وزارت آموزش و پرورشمان را نمی دانم کدام یک است. هرچه هست بی شک باید در مسیر سند تحول بنیادین که یکی از دغدغه های بزرگ رهبر معظم انقلاب بوده و هست، باشد. کما این که در صفحه سوم این سند مکتوب به چند مورد از بیانات و دغدغه های رهبر عظیم الشان انقلاب در این خصوص اشاره شده، از جمله:
آموزش و پرورش کنونی کشورما، ساخته و پرداخته فکر ما و برنامه های ما و فلسفه ما نیست، بنای کار برآن فلسفه ای نبود که ما امروز دنبال آن فلسفه هستیم. بیانات مقام معظم رهبری ۳/۵/۱۳۸۶
تحول یک کلمه است. لکن در پشت این وجود لفظی، در پشت این کلمه، یک دنیا کار نهفته است. بیانات مقام معظم رهبری ۳/۵/۱۳۸۶
بهترین و برجسته ترین فکرها باید بنشینند برای آموزش و پرورش طراحی کنند، باید فلسفه آموزش و پرورش اسلامی واضح باشد و براساس این فلسفه افق آینده آموزش و پرورش کشور روشن باشد. معلوم باشد ما دنبال چه هستیم و کجا می خواهیم برویم و براساس آن خط کشی بشود، برنامه ریزی بشود و راه ها مشخص بشود. ما به این احتیاج داریم، آموزش و پرورش باید از روزمرگی بیرون بیاید. این اساس حرف است. بیانات مقام معظم رهبری ۱۲/۲/۱۳۸۵
خاطرمان هست که در آذرماه ۱۳۹۰ سند تحول بنیادین با چشم انداز ۱۴۰۴ تصویب شد. اما اکنون که ۶سال از آن زمان گذشته، چه اقداماتی در راستای این سند انجام شده است؟ چند درصد از سند عملی شده و از نظر رفتار سازمانی به چند درصد آن جامه عمل پوشانده شده است؟ این ها سوالاتی است که افکار عمومی پاسخ صریح و شفاف آن را می خواهد.
در این بین و در مقطع حساس کنونی ناگهان مسئولان آموزش و پرورش بحث تعطیلی یک ماهه زمستانی مدارس را مطرح می کنند آن هم به نیت کاهش آلودگی هوا. طرحی که از همان روز مطرح شدنش اما و اگرها و جنجال هایی را در پی داشت چه در بین مسئولان و چه در بین مردم. طرحی که شاید به جرئت بتوان گفت از همان ابتدا شکست خورده بود و مطرح کردنش خیلی عجیب.
اما کار در این جا ختم نشد. چند روز پیش نیز ناگهان مسئولان این وزارت خانه عریض و طویل اعلام کردند که تدریس زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی ممنوع است. انگار که خبر و اتفاقی جدید رخ داده است و دوباره خانواده ها و جامعه فرهنگی کشور و مردم را با تنشی جدید و سوال های تکراری و یک چرای بزرگ درگیر کردند. این که تدریس نشدن زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی دستور و ابلاغ جدیدی نیست و غلط یا درست جامعه و والدین آن را پذیرفته اند، حال چرا باید دوباره این نکته مطرح شود آن هم با این شیوه و شرایط؟
و در تازه ترین رویداد، دیروز مطابق سند تحول بنیادین قرار است وزارت آموزش و پرورش از یک نهاد علمی و آموزشی صرف به یک نهاد فرهنگی و تربیتی تبدیل شود و به «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر نام دهد و بر اساس این تغییر نام، نگاه به رویکردهای آن، چه در آموزش و پرورش و چه در جامعه تغییر یابد.
از آن جایی که هنوز در هیچ خبرگزاری یا منبع موثق دیگری تکذیبی در این باره صورت نگرفته است بیان چند نکته در این باره نیز ضروری است. صد البته مسئولان این وزارت خانه بهتر از ما می دانند که نام جدید وزارت خانه ایرانی تشکیل شده است از ۴کلمه کاملا غیرفارسی و صد البته می دانند چه می کنند اما بعید می دانیم تغییر نام، ماهیت و کیفیت چیزی را نیز دگرگون کند آن هم به صورت "بنیادین". که اگر چنین بود افراد نیز با تغییر نام خود را متحول می کردند.
آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش در شرایطی که از کسر بودجه شدید نالان هستند و حتی مدعی اند بودجه سال ۹۷ کفاف حقوق پرسنل را هم نمی دهد به هزینه هایی که همین تغییر نام به نظر کوچک در پی دارد اندیشیده اند؟ هزینه هایی همچون تغییر تابلوی سر در مدارس کل کشور، کاغذهای سربرگ دار وزارت خانه و...
از سوی دیگر با توجه به دلایل مطرح شده برای این تغییر نام آیا واقعا همه اهداف ذکر شده ذیل عبارت "آموزش و پرورش" نمی گنجد که باید لزوما نام آن را تغییر داد؟ آیا نام کنونی این وزارت خانه مانعی در جهت نیل به اهداف سند تحول بنیادین است؟