آقا معلم

ایثار و گذشت را تنها انسان‌هایی می‌توانند معنا کنند که دنیای وجودشان آکنده از مهرورزی باشد و مهر خود را همچون خورشید، بی هیچ چشمداشتی برهمگان بتابانند.

به گزارش مشرق، گذشت و از خود گذشتن! چند لحظه روی این واژه‌ها تأمل کنید! این کلمات صرفاً ترکیب چند حرف ساده نیست.

دنیای بزرگی از معانی با مسمّایی است که از آن زیباترین صفات و شاخص های تعالی بخش انسانیت بر می‌خیزد.

منظومه بی انتهای نوع دوستی است و تجلی بارزترین خصایص بشری.

این کلمات را می‌توان در همه جا به تصویر کشید، اما هرکسی نمی‌تواند تصویرگر آن باشد.

باید بزرگ باشی تا بزرگواری کنی! همچو کوه مقابل کاستی‌ها استوار و سخت باشی و مانند خورشید، بی هیچ چشم‌داشتی بتابی! مانند ستاره در شب تاریک و سرد انسان‌ها بدرخشی و ماه فروزان آسمان تیر و تار آدم‌ها شوی.

سنگ صبور کودکانی باشی که بزرگترین آرزوی‌شان، کوچکترین آرزوی هم سن و سالان خود در مناطق با امکانات و برخوردار است. 

نمی‌توان دید مادی به زندگی و آدم‌های اطراف خود داشت و همه چیز و همه کس را از دریچه و نگاه منفعت طلبی دید و آنگاه خواهان معجزه و انعکاس درست رفتار و کردارمان در زندگی شخصی خود باشیم.

 باید بدانیم بازتاب نیکی جز نیکو دیدن نیست و در این میان، معلمان نمادهای کم نظیر این نیک سیرتی هستند.

شمع وجود آنها تنها در کلاس درس روشنایی نمی‌بخشد و سوز سازنده آنها منحصر به چهار دیواری تخته و نیمکت نیست.

جوهره و جان مایه این شغل، مجموعه‌ای از صفات متعالی انسانی مانند دانایی، توانایی و هدایت است، اما گاهی خود مصادق عینی از زیباترین نشانه‌های انسانیت می‌شوند.

معلم، آنچنان قداست و حرمتی به دنبال خود دارد که همواره جزو قابل اعتمادترین قشرهای جامعه است و مردم آنها را مأمن و ملجأ ارزشمندی در بزنگاه‌های زندگی می‌دانند.

آنها، اوج مهربانی و مهرورزی هستند و تاریخچه کهن این شغل، گنجینه عظیمی از ایثار و از خودگذشتگی معلمان در نقاط مختلف است.

بسیاری از آنها در مسیر علم آموزی هر سختی و مرارتی را به جان می‌خرند و نمادهای شجاعت و ایثار آنها، در اقصی نقاط این مرز و بوم به خوبی عیان است.

البته بسیاری از این فضایل اخلاقی و رفتاری معلمان در جامعه انعکاس پیدا نمی‌کند و بسیاری نیز هستند که هرگز حاضر به انعکاس ایثار خود در سطح جامعه نمی‌شوند.

اگر نگاه کوتاهی به سال‌های تحصیلی دور و نزدیک نظام تعلیم و تربیت بیندازیم؛ نمونه‌های بارزی را از این فداکاری‌ها را مشاهده می‌کنیم. 

در خاطر دارم که چطور معلمی ایثارگر، خواسته ما را برای مصاحبه، در حصار اخلاص و نوع دوستی خود محصور کرد و پنهان کاری از سر تواضع و اخلاص او درس به یادماندنی به ما داد.

 بله! معلم شاغل در اداره آموزش و پرورش شهر جواد آباد از توابع شهرستان ورامین را می‌گویم که یکی از نمونه‌های گذشت و جوانمردی است.

او که علی‌رغم پیگیری‌ها و اصرار چند روزه برای انجام مصاحبه، حاضر نشد فداکاری و ایثار خود را که حکایت طاقت‌فرسای تدریس در یک مدرسه روستایی آن هم با پیمودن روزانه ۱۲۰ کیلومتر با موتور و با آن همه مشقت و سختی است، را روایت کند و در مقابل اصرار و ابرام ما برای انجام مصاحبه، بر اصول و اعتقادات قابل ستایش‌اش می‌ایستد و از بیان این حرکت ارزشمند، امتناع می‌کند و تنها پاسخ او این است که «بگذار اگر ثوابی است در پنهان نصیبم شود و شاید بتواند این حرکتم گره گشای اعمالم در آخرت باشد».

* مصاف روزانه آقا معلم با صخره و سنگ 

«عزیز محمدی‌ منش» معلم فداکار لرستانی موضوع دیگر داستان واقعی‌ام از گذشت و ایثار است. آقا معلم با صفایی که ۱۷ سال سابقه تدریس در مدارس عشایری را دارد؛ رنج رفتن در مسیر سخت کوهستان را به جان می‌خرد و خم به ابرو نمی‌برد.

معلمی که هر روز با سختی و ضمختی کوهستان مصاف می‌کند و چند ساعت را در جاده پیاده می‌رود تا به روستای محل تدریس خود برسد.

این معلم لرستانی برای رسیدن به مقصد باید ۸ ساعت پیاده‌روی کند و ماه‌ها از خانواده دور باشد تا بتواند دانش‌آموزان محروم و عشایری را آموزش دهد.

«مقداد باقرزاده» آموزگار منطقه عشایری در استان گلستان، معلم دیگری است که در منطقه مراوه تپه، حوالی روستای نارلی، در دره‌ای به نام «قوشی‌دره» به دانش‌آموزان عشایر درس می‌دهد و فاصله محل کار تا خانه‌اش ۳۳۰ کیلومتر است و باید هر هفته این مسیر را طی کند.

این معلم فداکار عشایری در یکی از روستاهای منطقه ساکن هست و هر روز باید با موتور، مسیری ۲۰ دقیقه‌ای دیگری را طی کند تا به کلاس درس برسد.

او همه امکانات و اسم و رسم در مدارس شهر را کنار گذاشته و دل بزرگ خود را به قلب‌های با احساس کودکان عشایر پیوند زده است.

«علیرضا هادی‌ نژاد» معلم فداکار یزدی است که در دبستان «توحید» روستای دولاب خزرآباد که با خانه‌اش فاصله ۶۵ کیلومتری دارد، تدریس می‌کند.

رنج و سختی راه را به جان می‌خرد و با عشق و عطوفت بی پایان خود، چراغ راه دانایی و توانایی دانش‌آموزان می‌شود.

اوج شکوه کار این معلم فداکار یزدی آنجاست که در کنار آموزش خود به دانش‌آموزان، وقتی سختی و رنج والدین این دانش‌آموز را در انتقال فرزندانشان به مدرسه می‌بیند تاب نمی‌آورد و خود را ملزم می‌کند تا رسم نوع دوستی را به بهترین وجه به جا آورد.

این معلم جوان هر روز شاگرد معلول جسمی خود را، با خود از خانه به مدرسه می‌آورد و مجدداً هنگام تعطیل شدن مدرسه، او را به خانه‌اش انتقال می‌دهد.

هادی‌نژاد سنگ صبور و همراه همیشگی این نوجوان ناتوان است و تمام امور شخصی، آموزشی، پرورش و بهداشتی این دانش‌آموز معلول را انجام می‌دهد و مدت ۷ سال است که این شاگرد معلولش را هر روز از خانه به مدرسه می‌آورد و پس از پایان کلاس درس، او را به خانه‌اش باز می‌گرداند.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۰۱:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
    1 0
    وقتی این آدم ها را می بینم و درباره اشان مطلبی می خوانم از ته دل از خدا می خواهم که من را هم آدم کند... سلام خدا بر شمایی که شرف و افتخار «انسانیت» هستید..دستتان را با فروتنی و خضوع می بوسم.
  • IR ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
    2 0
    تا حالا من اینطوری بغض نکرده بودم
  • محمود IR ۰۶:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
    1 0
    آفرین ماشاالله خداقوت. اینا مومنان واقعی هستن
  • IR ۰۸:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
    1 0
    سلام و درود بی نهایت حضرت حق بر چنین معلمان مخلصی.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس