به گزارش مشرق، «علیرضارضاخواه» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:
به دنبال ظهور داعش و درگیر شدن سوریه در یک جنگ تمام عیار داخلی، این کشور به صحنه ای برای حضور نیروهای نظامی خارجی از یک سو و جولان گروه های متعدد تروریستی از سوی دیگر تبدیل شده است. با این حال، در ماه های اخیر و پس از شکست خلافت سیاه داعش توسط نیروهای مقاومت و همچنین تثبیت جایگاه دولت مرکزی، گمانه زنی های متعددی درباره آینده منطقه شامات و سرانجام نیروهای خارجی و شبه نظامیان داخلی در این کشور مطرح شده است.
در همین زمینه روز گذشته مقامات آمریکایی اعلام کردند که به دنبال ایجاد یک ارتش جدید در سوریه هستند. سخنگوی ائتلاف آمریکایی، تصریح کرده که «هدف نهایی، تشکیل نیرویی حدود ۳۰ هزار نفر» در مرزهای شمالی سوریه است. بنا به گفته سرهنگ دیلن، نیمی از اعضای نیروی جدید را شبهنظامیان گروه «نیروهای دموکراتیک سوریه» تشکیل میدهند. «نیروهای دموکراتیک سوریه»، گروهی شبهنظامی تحت حمایت آمریکاست.
این گروه هرچند اعراب سوریه را هم در برمی گیرد، اما هسته مرکزی و جنگجویان اصلی آن را کـردهای سوریه تشکیل میدهند. بسیاری از شبهنظامیان کرد با گروه «یگانهای مدافع خلق» مرتبط هستند که آنکارا آن را بخشی از «حزب کارگران کردستان» و در نتیجه یک گروه «تروریستی» میداند. سیاست جدید آمریکا با واکنش تند روس ها و مقامات ترکیه مواجه شده است.
بسیاری از تحلیل گران معتقدند با افول قدرت گروه های تروریستی در سوریه، روند تحولات و منافع متضاد بازیگران بین المللی به گونه ای است که به احتمال زیاد در سال جدید میلادی شاهد تداوم یا حتی گسترش بحران سوریه آن هم در سطحی وسیع تر خواهیم بود. اما آمریکا با تنش آفرینی در منطقه به دنبال چیست؟ واشنگتن چه اهدافی را از ایجاد یک نیروی نظامی جدید در سوریه دنبال می کند؟ در پاسخ به این سوال دو گمانه کلی را می توان مطرح کرد:
الف: ایجاد یک نیروی جایگزین
سند امنیت ملی جدید آمریکا که توسط دولت ترامپ منتشر شده است، بیانگر آن است که سیاست تغییر ثقل استراتژیک آمریکا از غرب آسیا به شرق آسیا که در دوران باراک اوباما مطرح شده بود، همچنان در دستور کار استراتژیست های آمریکایی قرار دارد. یکی از سرفصل های اصلی این استراتژی تشکیل جریانی با عنوان نیروی سوم یا "The Third Force" بود. این نیرو قرار بود جایگزین نیروی زمینی آمریکا در غرب آسیا شود تا علاوه بر جبران خلأ حضور آمریکا، هزینه مداخلات واشنگتن را نیز کاهش بدهد. برای این سرفصل تاکنون سه الگو طراحی شده است که بعضا به صورت موازی از سوی آمریکا و همپیمانانش دنبال می شود:
۱: ملیشیای فراملیتی
الگوی اول با تکیه بر مدل بازیگران غیر دولتی Non-State Actors در غرب آسیا بر تشکیل یک ملیشیای فراملیتی با الگو گیری از جریان مجاهدان در افغانستان تاکید داشت. «سیمور هرش»، روزنامهنگار شهیر آمریکایی، در سال ۲۰۰۷ در مقالهای نسبتاً طولانی در نشریه «نیویورکر» از همکاری «جورج بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا و برخی کشورهای منطقه برای تضعیف ایران، سوریه و حزبا... لبنان خبر داده بود. وی تصریح کرده بود: برای تضعیف محور مقاومت در خاورمیانه، دولت جورج بوش تصمیم به تغییر اولویتهایش در این منطقه گرفته و با همکاری برخی دولتهای عربی و از طریق ایجاد سازمانهای زیرزمینی در لبنان، پروژه مقابله با حزبا... لبنان را در بیروت کلید زده است.
نتیجه این همکاری به وجود آمدن گروههای تکفیری افراطی بود که گرایشهای بسیار زیادی به «القاعده» دارند. او در مقالهاش به صراحت مطرح کرده بود که با هدف تضعیف دولت بشار اسد و فشار به حکومت سوریه برای مذاکره و کنار آمدن با رژیم صهیونیستی، جریان موسوم به محور سازش با چراغ سبز جورج بوش به حمایتهای مالی و لجستیکی گستردهای از گروههای افراطی تکفیری پرداخته است.
ما حصل این الگو که توسط نئو کان های آمریکایی دنبال می شد، رشد قارچ گونه گروه های تروریستی در خاورمیانه بود که خیلی زود از کنترل خارج شد. با وجود شکست این راهبرد، این روزها شاهد آن هستیم که سعودی ها بار دیگر به دنبال احیای این طرح مرده هستند. به تازگی روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی فاش کرده است که عربستان برای حمایت تسلیحاتی از شبه نظامیان در اردوگاههای فلسطینی تلاش میکند آن ها را به رویارویی با حزب ا... سوق دهد تا از این طریق نفوذ عربستان در لبنان بیشتر شود.
۲: تشکیل یک ارتش منطقه ای
الگوی دوم، با توجه به تاکید بر نهاد گرایی در عرصه بین المللی بر مدل بازیگران دولتی یا State Actors متکی است، در این مدل "نیروی سوم" از یک ارتش منطقه ای با همکاری کشورهای همپیمان آمریکا تشکیل می شود. این الگو در قالب ارتش مشترک عربی مطرح شد. تشکیل چنین ارتشی که پیشتر در زمان جمال عبدالناصر و مدتی نیز در زمان خروج نیروهای ائتلاف از خاک کویت در اوایل دهه ۱۹۹۰ مطرح بود، در سال های اخیر برای نخستین بار در دیدار عبدالفتاح السیسی با ملک سلمان مطرح و در بیانیه پایانی بیست و ششمین نشست اتحادیه عرب بار دیگر بر ضرورت تشکیل چنین ارتشی تاکید شد.
پنتاگون خیلی سریع از این ایده حمایت و تاکید کرد که نظامیان آمریکایی آماده همکاری با این ارتش و آموزش نیروهای آن هستند. هرچند بلوک حامی عربستان در اتحادیه عرب از این ایده استقبال کردند اما اختلافات جدی میان کشورهای عربی تاکنون مانع به فعلیت رسیدن آن شده است. سعودی ها با به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا این الگو را بار دیگر در قالب "ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم" مطرح کردند که با وجود تلاش های زیاد ، تنها یک نام باقی مانده است.
۳: تشکیل ارتش های محلی
الگوی سوم برای ایجاد نیروی سوم نه بر مدل بازیگران غیر دولتی و نه بر مدل بازیگران دولتی بنا شده است. در این الگو با توجه به بحران عراق و سوریه آمریکایی ها تصمیم به ایجاد یک ملیشیای نیمه دولتی و محلی گرفته اند. این ملیشیا در عراق در قالب گارد ملی و در سوریه در قالب ارتش آزاد طراحی شد. الگوی گارد ملی عراق با توجه به نفوذ بالا و سابقه حشد الشعبی و گروه های مقاومت از یک سو و مخالفت جدی سیاستمداران عراقی از سوی دیگر فعلا در محاق قرار گرفته است.
اوضاع در سوریه از این هم بدتر شد. قرار بود یگانهای ارتش آمریکا تا پایان سال ۲۰۱۵ پنج هزار نفر را برای این منظور آموزش دهند. طبق برنامههای تعیین شده قرار بود آموزش نظامی این گروهها، نخست در خاک اردن باشد و سپس در ترکیه، قطر و عربستان سعودی ادامه یابد. برای اجرایی کردن این هدف، دولت آمریکا بودجهای ۵۰۰ میلیون دلاری تصویب کرد. نتیجه این اقدام تشکیل یک گروه ۵۴ نفری بود که در اولین درگیری خود در خاک سوریه به طور کامل از بین رفت. اما ظاهرا این روزها آمریکایی ها همپیمانی جدید برای راهبرد طرح های قدیمی شان در منطقه پیدا کرده اند و تلاش می کنند از کردها برای پیشبرد اهدافشان بهره بگیرند.
ب:راهبرد تجزیه سوریه
گمانه دومی که درباره برنامه آمریکا در سوریه می توان مطرح کرد، راهبرد تجزیه این کشور است که بعد از جنگ عراق توسط اندیشکده های نظامی آمریکایی مطرح شد. این گمانه به اندازه ای جدی است که وزیر خارجه روسیه روز گذشته به صراحت تاکید کرد آمریکا به دنبال تجزیه سوریه است. طرح تجزیه سوریه طرحی بر پایه منافع اسرائیل است که درآن سرمایه گذاری روی اقلیت های قومی و مذهبی در داخل کشورهای اسلامی دیده شده است.
بر اساس این طرح از آن جا که اسرائیل در محاصره حلقه ای از کشورهای مخالف قرار گرفته است، برای تامین امنیت خود تلاش می کند کشورهای محاصره کننده را تجزیه و از دل این تجزیه طلبی کشورهای همپیمان و دوست خود را ایجاد کند. اتفاقی که در تجزیه سودان شاهد آن بودیم. سرمایه گذاری رژیم صهیونیستی روی کردهای سوریه و عراق و حمایت از تجزیه کشورهای منطقه در این چارچوب قابل طرح است.
ج: ایجاد دولت موازی
سومین گمانه ایجاد یک دولت موازی به عنوان چتری برای تحت حمایت قرار دادن مخالفان سوری است. شکست سیاست های آمریکایی ها و همپیمانانشان در سوریه باعث شده نه تنها مزدوران آن ها در داخل سوریه دچار سردرگمی شوند بلکه در عرصه بین المللی نیز بازی را به رقیب واگذار کنند. آمریکا این روزها در حوزه دیپلماسی هم جایگاهی در بحران سوریه ندارد.
از این رو تلاش برای ایجاد یک ارتش جدید در داخل سوریه را می توان قدمی برای اعلان یک دولت موازی در داخل خاک سوریه دانست تا از طریق آن واشنگتن بتواند منافع خود را در عرصه بین المللی و به ویژه در منطقه شامات پیش ببرد.فارغ از این که کدام یک از گمانه های مطرح شده به واقعیت نزدیک تر است، آن چه به وضوح قابل مشاهده است، این است که دولت ترامپ هیچ طرح و ابتکار جدیدی در سوریه ندارد و تنها در حال تکرار سیاست های شکست خورده دولت قبلی است، امری که بعید است بتواند دستاوردی برای واشنگتن داشته باشد.