رفیق دوست

رفیقدوست می‌گوید: اگر آقای هاشمی لیبرال مسلک بود از دهه 60 اینگونه بود و فرقی نکرد، سال 88 دعوای من با آقای هاشمی این بود که موضع‌گیری شما باید علیه فتنه باشد نه اصلاح طلبان.

به گزارش مشرق، جنگ تحمیلی هنوز موارد قابل بررسی بسیاری را در بطن خود دارد. نقش افراد محوری در مدیریت کلان جنگ نیز از جمله مواردی است که بررسی آن می‌تواند نکات جالب توجهی را یادآور شود. در همین راستا محسن رفیق‌دوست از پیشکسوتان عرصه جنگ تحمیلی اطلاعات فراوانی در این حوزه دارد و به واسطه ارتباطی که با شخصیت‌هایی چون هاشمی رفسنجانی دارد می‌تواند بیشتر در خصوص افکار و عقاید وی اطلاعاتی ارائه کند. در ادامه مصاحبه‌ای با وی درباره جنگ تحمیلی و نگرش هاشمی رفسنجانی درباره جنگ در آن زمان را می‌خوانید.

* آقای هاشمی خیلی زود بر اشخاص نفوذ می‌کرد

باتوجه به فعالیت‌هایی که در هشت سال دفاع مقدس داشتید، نقش آیت‌الله هاشمی را در بحث دفاع مردمی، فرماندهی جنگ و ارتباطی که ایشان با هیئت‌های خارجی داشتند و از طرف دیگر نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، چطور ارزیابی می‌کنید؟

رفیقدوست: آقای هاشمی رفسنجانی انسانی زیرک با ضریب هوش بالایی بود و خیلی زود روی اشخاص نفوذ می‌کرد، قبل از انقلاب یکی از کانال‌هایی که بسیاری از افراد را جذب امام و انقلاب می‌کرد مرحوم هاشمی بود، پس از انقلاب نیز ایشان به‌سرعت پست‌های کلیدی را بر عهده گرفتند و جنگ تحمیلی آغاز شد، امام به خاطر همین سیاست و کیاست مرحوم هاشمی، ایشان را به‌عنوان نماینده خود در جنگ منصوب کردند.

البته در دوران ابتدای جنگ ایشان در این سمت نبود، اما در طول دوران دفاع مقدس نقش روشن و تعیین‌کننده‌ای را بر عهده داشتند، چه در خود جنگ و چه در پشتیبانی جنگ؛ یعنی ما هرکجا برای دفاع مشکل پیدا می‌کردیم برای حل این معضل به مرحوم هاشمی رفسنجانی مراجعه می کردیم.

* از آقای هاشمی برای امکانات جنگ استفاده نکردیم

البته آقای هاشمی درباره تهیه امکانات جنگ از طریق هیئت‌های خارجی ورود نمی کردند و مصلحت دیدند که این موضوع را به من واگذار کنند و تقریبا نقش بنده در این قضایا برجسته بود و به این ترتیب من به عنوان یکی از شاگردان آقای هاشمی توانستم در پشتیبانی جنگ ارتباط خوبی برقرار کنم.

*نقش اول برای حضور مردم در جبهه را خود امام بر عهده داشت

نقش آقای هاشمی در تقویت  و ساماندهی «دفاع مردمی» در دوران دفاع مقدس را چطور ارزیابی می‌کنید؟

رفیقدوست: دفاع مردمی از طرف امام آغاز شد، یعنی امام با فرمان تشکیل بسیج پیش از جنگ فکر همه‌جا را کرده بودند، ایشان معتقد بودند یک مملکت اسلامی باید 20 میلیون نظامی داشته باشد، آقای هاشمی در ادامه صحبت‌ امام نقش‌آفرینی و مردم را تشویق به حضور در جبهه‌ها می‌کرد و سخنرانی‌های متعددی در این زمینه داشت، ازاین‌رو ساماندهی و آموزش بر عهده سپاه بود، اما نقش اول برای حضور مردم در جبهه را خود امام بر عهده داشت و آقای هاشمی به‌خوبی از این مسئله استفاده کرد.

برخی از کارشناسان نظامی معتقدند که مرحوم هاشمی اندیشه دفاعی اسلام را در خطبه‌های نماز جمعه در دهه 60 به‌خوبی تبیین می‌کرد و این برای دوست و دشمن، موافق و مخالف و به‌ویژه رزمندگان بسیار جذاب بود، درباره این بُعد شخصیتی مرحوم هاشمی و تهییج و بسیج عمومی مردم در خطبه‌های نماز جمعه توضیح دهید.

رفیقدوست: آقای هاشمی همان‌طور که در تهییج مردم به انقلابی‌ شدن و حضور در انقلاب نقش بی‌بدیلی داشت، در زمان جنگ هم از چنین نقش و جایگاهی برخوردار بود.

البته نمی‌توان نقش مرحوم هاشمی را منحصربه‌فرد دانست و گفت فقط ایشان بود بلکه از ایشان می توان به عنوان یکی از شخصیت‌هایی نام برد که در خطبه‌های نماز جمعه و سخنرانی‌هایی که در تیپ و لشکرها داشت، جوانان را برای دفاع از کشور تهییج می کرد.

به موضوع تهییج جوانان و سخنوری مرحوم هاشمی اشاره کردید، برخی معتقدند در مقطعی آقای هاشمی از گفتمان مقاومت حمایت و پیروی می‌کرد اما از برهه‌ای به بعد رویکرد سازش را در پیش گرفت و نظرشان درباره خیلی از مسائل ازجمله مذاکره با آمریکا فرق کرد، یا مواضع ایشان در سال 88 را مغایر با گفتمان مقاومت می‌دانند، نظر شما دذ ایت خصوص چیست؟

رفیقدوست: در آن حدی که من آقای هاشمی را می‌شناسم، با فرمایشات شما یک مقدار تعارض دارد، یعنی در برخورد با دشمن خارجی ایشان مانند بقیه فکر می‌کرد، در رابطه با آمریکا من خودم یک‌بار با ایشان صحبت کردم که گفتند اولین حرکت را باید امام انجام دهند و ما به دنبال آن‌ها برویم، من سؤال کردم که‌ آیا خود شما علاقه‌مندید، ایشان پاسخ داد من معتقدم به آمریکا نمی‌شود اعتماد کرد.

*هاشمی گفت امام دستور دهد با ریگان دست بدهید من این کار را خواهم کرد

ایشان حتی به یکی از صحبت‌های بنده اشاره کرد و گفت اگر آمریکا آدم شود و امام دستور دهد که با ریگان دست بدهید من این کار را خواهم کرد، همه ما پیرو اما بودیم و آقای هاشمی پیشگام تر از همه بود، کسانی که می‌خواهند آقای هاشمی را به سمت لیبرال مسلکی ببرند برای بعدش می‌خواهند این کار را انجام دهند،‌ نه برای خود آقای هاشمی.

* هاشمی در جنگ طرفدار مذاکره و مصالحه نبود

این از کجا آغاز می‌شود؟

رفیقدوست: از زمانی که ایشان تصمیم به پایان جنگ گرفت همه آقای هاشمی را این‌گونه مصادره کردند که چون از جنگ خسته شده و طرفدار مذاکره و مصالحه است، درحالی‌که این‌طور نبود.

*هاشمی گفت حاج محسن جنگ‌افروز اصلی تو هستی!

یک‌بار آقای هاشمی مرا صدا کرد و گفت «حاج محسن جنگ‌افروز اصلی تو هستی، گفت آقای رضایی یک نقشه‌ای می‌کشد و به دست‌تو می‌دهد و شما هم‌روی آن چهار قدم جلو و عقب می‌کنید و مملکت را معطل کرده‌اید درحالی‌که با این وضعیت جنگ تمام نخواهد شد.»

البته درعین‌حال گفت «تا تو هستی این داستان هم ادامه خواهد داشت» و به من گفت به‌عنوان فرمانده جنگ دستور می‌دهم در وزارت بنشین و هیچ دخالتی هم در جنگ نداشته باش.

*هاشمی می‌گفت دولت شعار جنگ می‌دهد اما تمام و کمال در جنگ حاضر نمی‌شود

ایشان تأکید کرد که دولت، شعار جنگ می‌دهد اما تمام و کمال در جنگ حاضر نمی‌شود و من می‌خواهم توپ را در زمین دولت بیندازم، من هم پذیرفتم.

*هاشمی توصیه کرد قائم‌مقامی بهزاد نبوی را نپذیرم

آقای هاشمی به‌عنوان فرمانده جنگ افرادی را انتخاب کرد: آقای نخست وزیر به عنوان رئیس ستاد، بهزاد نبوی مسئول لجستیک، خاتمی مسئول تبلیغات و آقای روغنی مسئول برنامه‌وبودجه ستاد شدند یک‌بار آقای هاشمی من را صدا زد و گفت اگر بهزاد نبوی به شما پیشنهاد کرد که قائم‌مقام او شوید، نپذیرید و من هم پاسخ دادم که هرگز این کار را نمی‌کنم چون او را قبول ندارم.

چرا آقای نبوی را قبول نداشتید؟

رفیقدوست: چون این‌کاره نبود،‌او برای کارهای دیگر خوب بود، من هشت سال خون‌دلم خورده بودم و همه ارتشی‌ها که در دانشگاه‌های خارجی دوره‌های لجستیک دیده بودند مرا به‌عنوان متخصص لجستیک می شناختند تا حدی روزی برای سخنرانی در جمع ارتشی‌ها رفتم و آن‌ها تعجب کردند.

ارتش و سپاه به آقای هاشمی فشار آوردند که به سراغ من بیاید؛ من هم هیچ‌چیز نمی‌گفتم، آقای نبوی به من گفت می‌دانی چرا شمارا به‌عنوان قائم‌مقام خودم پیشنهاد نمی‌کنم، چون نسبت به تو حس استعلا ندارم و تأکید کرد که به‌جای خود آقای غمخوار را راضی کن و من به ایشان گفتم که برود چون نباید کار جنگ بر زمین می‌ماند.

*قطعنامه زمان خوبی پذیرفته شد 

بنابراین آقای هاشمی عاقلانه برخورد کرد و بعدازآن نامه‌نگاری‌ها و پذیرفتن قطعنامه را دیدیم، من همیشه می‌گویم که قطعنامه زمان خوبی انجام شد و ما در حال حاضر بهره آن را می‌بریم، حتی 6 سال جنگ بعد از پیروزی خرمشهر هم کار درستی بود، چون من یکی از طرفداران ادامه جنگ بودم، برعکس خیلی‌ها که فکر می‌کنند ما چون به ضعف رسیده بودیم قطعنامه را پذیرفتیم، اما صحنه‌ای که در دو منطقه به وجود آمد خلاف این را ثابت می‌کند.

چرا موافق جنگ بعد از خرمشهر بودید و درباره فضایی که همزمان با پذیرش قطعنامه در جبهه‌ها شکل گرفت، بیشتر توضیح دهید؟

رفیقدوست: ما یک عملیات فروغ جاویدان به قول منافقین یا به قول خودمان مرصاد در غرب کشور داشتیم که بسیار تماشایی بود و طی آن 15 لشکر تازه‌نفس عراق به جنوب حمله کردند و هر دو این عملیات‌ها به‌شدت سرکوب شد، لذا ایران در زمان پذیرش قطعنامه قوی بود.

حتی زمانی که ما خرمشهر را گرفتیم حرفمان این بود که چه اتفاقی افتاده، یک دشمنی به نامردی به خاک ما حمله کرده و ما آن‌ها را از قسمتی از خاک خود بیرون کردیم، پس معتقد بودیم تا اینجای کار اتفاقی نیفتاده است، پس اگر جنگ را ادامه ندهیم 6 ماه دیگر آن‌ها به ما حمله می‌کنند و این بار با توجه به اینکه نقاط ضعف ما را تشخیص داده‌اند تا تهران می‌آیند؛ لذا معتقد بودیم باید جنگ را به خاک عراق ببریم.

اینجا با امام خیلی مشکل داشتیم، چون امام مانند بقیه رهبران دنیا نبودند و اعتقاد داشتند در مناطق مسکونی نباید بجنگیم و افراد غیرنظامی نباید مورد خطر قرار گیرند، یا اینکه حتماً باید در خط بجنگیم و موارد دیگری که باید آن‌ها را از آقای محسن رضایی سؤال کنید.

ما جنگ را بعد از خرمشهر ادامه دادیم و از آن‌طرف خود را برای یک آینده‌ای که امام شعار آن را داده بود آماده می‌کردیم؛ امام از یک مقطعی شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» را به شعار «جنگ تا رفع فتنه» تبدیل کرد، برداشت من از این شعار این نبود که باید همه فتنه‌گران دنیا را ما از بین ببریم؛ آن‌چنان در 6 سال پس از آزادی خرمشهر که جنگ ادامه داشت جمهوری اسلامی به دست جوانان خود و بدون اتکا به خارج قدرتمند شد بنابراین طرح موضوعاتی نظیر گزینه نظامی روی میز یک جوک محسوب می‌شود.

امروز کشورمان ازلحاظ صنایع دفاعی در رده 4 و 5 دنیا قرار دارد و در خیلی از مسائل از آمریکا جلوتر هستیم، زمانی که ما خرمشهر را گرفتیم این خبرها نبود؛ بنابراین آقای هاشمی در همه این موارد نقش مدیریتی داشت.

*کاری که آقای هاشمی در سال 88 انجام داد در سال 60 هم کرد

 بحثی که مطرح می‌شود دقیقاً همین است که می‌گویند آقای هاشمی آن زمان قائل به مقاومت بود اما از مقطعی به بعد مدعی شدند امام هم موافق مذاکره با آمریکا یا حذف شعار «مرگ بر آمریکا» بود، یا بحث دیگر رویکرد آقای هاشمی نسبت به اصلاح‌طلبان علی‌رغم هجمه آن‌ها در دوره دوم خرداد است، به نظر شما کدام‌یک از آن‌ها تغییر کردند؟

رفیقدوست: کاری که آقای هاشمی در سال 88 انجام داد در سال 60 هم کرد، ما آن زمان آن‌قدر از دست آقای هاشمی عصبانی شدیم که من به ایشان گفتم شما چپی‌ها را بیشتر از ما قبول دارید، به ما بی‌محلی می‌کنید و هوای ما را ندارید، آقای هاشمی گفت «حاج محسن شماها برای ما هستید، من نسبت به شماها تردید ندارم،‌ بلکه هدفم این است آن‌ها را جذب کنم».

*اگر آقای هاشمی لیبرال مسلک بود از دهه 60 این‌گونه بود

یعنی می‌خواهم بگویم اگر آقای هاشمی لیبرال مسلک بود از دهه 60 این‌گونه بود، اگر هم اعتدال‌گرا بود از همان زمان این‌طور بود و فرقی نکرد. بعد از اتفاقات سال 88 من چند ملاقات و دعوا با آقای هاشمی داشتم.

 علت این کشمکش‌ها و دعوای شما با آقای هاشمی در سال 88 چه بود؟

رفیقدوست: دعوای من این بود که باید موضع‌گیری شما باید علیه فتنه باشد نه اصلاح طلبان، من همیشه گفته‌ام که ما دودسته اصلاح‌طلب داریم، ولایتی و برانداز؛ لذا توقع ما این بود که آقای هاشمی در پیروی از مواضع رهبر معظم انقلاب درباره‌ آن عده از اصلاح‌طلبان که با دختر دیک‌چنی و بسیاری دیگر ارتباط داشتند، موضع بگیرد اما ایشان این کار را انجام نداد و باعث ناراحتی‌ ما شد.

*مواضع سال 88 آقای هاشمی برای جذب اصلاح‌طلبان بود

یعنی مواضع سال 88 آقای هاشمی برای جذب اصلاح‌طلبان اتخاذ می‌شد؟

رفیقدوست: بله آقای هاشمی معتقد به این کار بود به همین دلیل می‌توان گفت مواضع سال 88 آقای هاشمی برای جذب اصلاح‌طلبان بود؛ اما مهم این است که وقتی صحبت از مقام معظم رهبری می‌شد ایشان جملاتی می‌گفت که حرف دل همه ماست، رهبر انقلاب درباره آقای هاشمی فرمودند هرچقدر خناسان تلاش کردند عشق مرا از دل آقای هاشمی بگیرند موفق نشدند و این جکایت از روابط مقام معظم رهبری با مرحوم هاشمی دارد.

*آقای هاشمی همیشه می‌گفت برای مقام معظم رهبری بدیل نداریم

من خود 5 بار با ایشان صحبت و نسبت به سلوک سیاسی ایشان اعتراض کردم اما آقای هاشمی محکم می‌گفت که برای مقام معظم رهبری بدیل نداریم؛ لذا کسی که چنین عقیده‌ای دارد نمی‌تواند در آن اردوگاه باشد، بلکه می‌خواهد در این میانه کاری انجام دهد.

به آقای هاشمی گفتم یادتان می‌آید که امام دست شما و آقای خامنه‌ای را در دست یکدیگر گذاشت و گفت تا وقتی شما باهم هستید انقلاب لطمه‌ای نمی‌بیند، این الآن به این معنا نیست که آقا بیاید و دست شمارا بگیرد بلکه شما باید دست خود را دست رهبری بگذارید، آقای هاشمی پاسخ داد دست من در دست آقا هست، من به ایشان گفتم پس این مسئله باید علنی شود.

*نمی‌شود اَنگ اصلاح‌طلب بودن به آقای هاشمی زد

آقای هاشمی به‌عنوان سیاستمداری که سنی از او گذشته و همه مسائل را دیده بود می‌گفت آنجایی که فکر می‌کنم تفکر و حرکتم در مقابل آقاست سکوت می‌کنم، بنابراین نمی‌توان اَنگ آن‌طرفی و اصلاح‌طلب بودن به آقای هاشمی زد.

ازنظر شما علت هجمه‌هایی که جریان اصلاحات درباره قتل‌های زنجیره‌ای، عالیجناب سرخپوش و آقاسی تهران علیه آقای هاشمی مطرح کردند طوری که باعث گلایه ایشان و طرح مجدد موضوع اعتدال در تریبون نماز جمعه شد و حزب اعتدال و توسعه شکل گرفت، چیست؟

رفیقدوست: جریانی که می‌خواست کشور را به سمت لیبرالیسم ببرد، آقای هاشمی را سد راه خود می‌دید و ازاین‌رو باید آقای هاشمی را می‌زد که موفق نشد.

* لیبرال‌های حامی هاشمی نان را به نرخ روز خوردند

آن‌ها همه کارکردند و اطلاعیه هم دادند و سیر آن‌ها این‌گونه بود که خوب شدند، بد شدند و دوباره خوب شدند؛ یعنی نان را به نرخ روز خوردند اما آقای هاشمی راه خود را تغییر نداد و پای اصول خود ایستاد.

ما معتقدیم دنیای بیرون از انقلاب اسلامی بنا به دلایل مختلف ولایت‌فقیه را برنمی‌تابد؛ من چند سال پیش با یکی از شیخ‌نشین‌ها صحبت می‌کردم، او می‌گفت بوش یک هیئت 50 نفره از همه کشورها که 30 نفر آنها آمریکایی و 20 نفر متعلق به کشورهای دیگر است را برای شناسایی مقام معظم رهبری و ولایت‌فقیه تعیین کرده است تا عملکرد ایشان را ببیند و ارزیابی کنند، یعنی امام با دست‌خالی شاهی را که روسیه و آمریکا پشتیبانش بودند را از کشور بیرون کرد و در حال حاضر جانشین ایشان آمده است.

از مرحوم عسگراولادی نقل است امام قبل از انقلاب و زمانی که هنوز آیت‌الله بروجردی در قید حیات بودند در جمع خواص فرمودند سه مرحله مبارزه در پیش داریم؛ اسلامی کردن ایران، اسلامی کردن کشورهای اسلامی و جهانی کردن اسلام و بر همین اساس با سرنگونی رژیم پهلوی ایران را اسلامی کرد و سپس به اسلامی کردن کشورهای اسلامی پرداخت و شکل‌گیری حزب‌الله لبنان یکی از این مصادیق است. سیدحسن نصرالله در سن 22 سالگی به جماران آمد ما نیز در آنجا حضور داشتیم و امام اجازه اخذ وجوهات خود را به سیدحسن نصرالله داد و این امر ولوله‌ای را ایجاد کرد و عده ای عنوان کردند که شیخ فضل‌الله، شیخ شمس‌الدین یا قبلان و علمای بزرگ که خود را هم‌تراز امام می‌بینند در آن منطقه حضور دارند اما بعد متوجه شدند که امام چه‌کار کرد و می توان نتیجه گرفت که امام راحل یک گوهرشناس بود.

*در سال 61 بدون اجازه امام به لبنان نرفته بودیم

دقیقاً بعد از حضور نیروهای ایرانی در لبنان با یک تاکتیک بسیار عالی حزب‌الله لبنان تشکیل شد. ما در سال 61 بدون اجازه امام به لبنان نرفته بودیم، البته ایشان فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد و بازگردید اما سربازان باید بازمی‌گشتند و کسانی که می‌توانستند مردم لبنان را آموزش دهند، در لبنان ماندند که از همین رو سال‌های سال افراد متعددی فرماندهی آنجا را بر عهده داشتند و یکی از آن‌ها سردار دهقان است که چند سال در آنجا فرمانده بود.

* ان‌شاءالله حاج احمد متوسلیان زنده باشد 

حاج‌احمد متوسلیان هم که اولین فرمانده نیروهای اعزامی به لبنان بود.

رفیقدوست: بله ان‌شاءالله حاج احمد زنده باشد و خداوند او را نجات دهد، ایشان فرمانده آن منطقه نشد و لشکر اولی را که بردیم و نتوانستیم وارد جنگ شویم، این اتفاق برای آن چهار نفر افتاد.

همگان شاهد بودند نیرویی که به‌عنوان حزب‌الله شکل گرفت با اسرائیل چه کرد؛ اسرائیلی که در 6 روز کشورهای عربی اسلامی را می‌زد و خاک آن‌ها را اشغال می‌کرد و اعراب جرات نمی‌کردند اقدامی علیه آنها انجام دهند؛ اما در جنگ 33 روزه حزب‌الله در مقابل اسرائیل نمایشی انجام داد که به‌عنوان قدرت برتر در منطقه شناخته شد، آقا هم با مدیریت بسیار صحیح خود در سوریه و عراق و لبنان تقریباً اسلامی کردن کشورهای اسلامی را محقق کردند البته در برخی موارد مانند مصر و تونس خود آن‌ها الگو گرفتند و ما دخالتی نداشتیم، دنیا این موضوع را برنمی‌تابد.

*اصلاح‌طلبان به دنبال هاشمی زدایی بودند 

آقای هاشمی اولین کسی است که کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» را در زمان اختناق رژیم شاه ترجمه و پخش کرد؛ من در همه سفرهای آقای هاشمی به کشورهای عربی همراه ایشان بودم، آقای هاشمی به عرفات می‌گفت من تعجب می‌کنم چرا شما تاکنون اسرائیل را نگرفته‌اید و قصدم از طرح این مطلب معرفی روحیه آقای هاشمی است در الجزایر نیز رفتار دیگری داشت و به آن‌ها می‌گفت چرا باید اینجا زبان فرانسه به زبان عربی غالب باشد بنابراین اصلاح‌طلبان به دنبال هاشمی زدایی و افرادی‌ مانند ایشان بودند که البته موفق هم نشدند.

* هاشمی یک فرد کاملاً احساسی بود

درباره دوم خرداد مصادیق زیادی برای هاشمی زدایی انجام شد آیا می‌توانید موارد دیگری را هم در این زمینه بازخوانی کنید؟

رفیقدوست: اولاً آقای هاشمی یک فرد کاملاً احساسی بود، ما از سال 39 با ایشان آشنا و از سال 41 با یکدیگر نزدیک و صمیمی شدیم و به همراه خانواده‌هایمان به سفر می‌رفتیم، آقای هاشمی در برخوردهای خانوادگی بسیار آزاداندیش بود اما وقتی یک عده تصمیم گرفتند با اهرم فرزندان ایشان به آقای هاشمی ضربه بزنند، ایشان کنار نشست و هیچ حرکتی انجام نداد، اگر گله هم می‌کرد در جلسات خصوصی بود ازاین‌رو آنچه برای آقای هاشمی مهم بود انقلاب و گسترش آن بود.

خیر منظور من این موضوع نبود، بلکه کم‌لطفی‌های اصلاح‌طلبان نسبت به آقای هاشمی منظور سؤال قبل بود.

رفیقدوست: همه اقدامات اصلاح‌طلبان در جهت هاشمی زدایی بود، کسانی که این کار را می‌کردند تا زمانی که فکر می‌کردند موفق هستند پیش می‌رفتند و هرگاه می‌دیدند موفق نیستند رنگ عوض کرده و طرفدار هاشمی می‌شدند.

سؤال دیگری که از حضور شما داشتیم سیاست‌های اقتصادی آقای هاشمی است، با توجه به اینکه شما نیز یکی از کارشناسان اقتصادی هستید، خیلی‌ها معتقدند روند تعدیل در دوران آقای هاشمی منجر به شهرآشوبی‌ها و اعتراضات در مشهد و اسلامشهر شد و امتداد سیاست‌های اقتصادی هاشمی در دولت روحانی را عامل بروز اعتراضات اخیر می‌دانند، نظر شما دراین‌باره چیست؟

رفیقدوست: قیاس شرایط آن زمان با وضعیت کنونی قیاس مع‌الفارق است، اگر آقای هاشمی عافیت‌طلب بوئ هرگز داوطلبانه به جبهه نمی‌آمد زبرا رئیس مجلس بود و می‌توانست در تهران بماند اما سکان مسائل کشور را به  دست گرفت، بعد از انقلاب نیاز مردم را به‌یک‌باره افزایش دادیم و به همین دلیل کشور با انبوه احتیاجات مواجه بود.

 یعنی بعد از همان خطبه مانور تجمل که از سوی آقای هاشمی مطرح شد؟

رفیقدوست: خیر اصلاً از اول انقلاب این کار می‌شد، در زمان طاغوت از 90 هزار روستا، فقط 3 هزار روستای خان‌نشین برق داشتند اما الآن حتی یک روستای 20 نفره را پیدا نمی‌کنید که برق نداشته باشد، بنابراین وقتی روستا از برق برخوردار است به تبع آن تلویزیون، جاروبرقی و همه لوازم‌خانگی را می‌خواهد اما جنگ به ما اجازه نداده بود که همزمان برق و راه را به روستا ببریم و وسایل زندگی را هم به‌اندازه نیاز بسازیم لذا آقای هاشمی با یک سیاست مدبرانه اقتصاد را اداره کرد.

*برخلاف روحانی، هاشمی یک سیاستمدار اقتصاددان بود

شاید یک مقدار به آقای روحانی بربخورد اما آقای هاشمی یک سیاستمدار اقتصاددان بود در حالیکه آقای روحانی یک سیاستمدار حقوقدان است، زمانی که من رئیس بنیاد مستضعفان بودم آقای هاشمی به بنده زنگ زد و گفت ما اطلاع داریم که سردخانه‌های ما پر از مرغ است اما بازار سیاه‌مرغ ایجادشده است تکلیف تو این است که این بازار را بشکنی، من مقدار کمی شاید حدود 5 هزار تن مرغ آوردم و هرروز صبح در فروشگاه‌های قدس یک وانت پر از مرغ به قیمتی که باید فروش برود می‌گذاشتم، سه روز گذشت و یک‌باره بازار از مرغ اشباع شد، شکستن قیمت کاذب بازار آهن نیز از سیاست‌های آقای هاشمی بود.

پس با این تعریفی که داشتید این گزاره که سیاست‌های آقای روحانی استمرار سیاست‌های اقتصادی هاشمی است را رد می‌کنید و معتقدید سیاست‌های فعلی غلط است؟

رفیقدوست: آقا در مقطعی مبحث جدیدی با عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح کردند. ما از اول انقلاب چه در دولت موسوی و چه در دولت‌های بعدازآن به‌جای اینکه مردم را در متن اقتصاد آزاد بگذاریم، اقتصادمان دولتی شد و در دولت آقای روحانی نیز همین‌طور است اما خودشان می‌گویند هزار و 508 مصوبه و آئین‌نامه و قانون ضد حضور مردم در اقتصاد وجود دارد.

باید به مردم بگویند بروید تولید کنید. یک قانونی است که طبق آن در 120 کیلومتری شهرهای بزرگ نمی‌توان کارخانه ساخت، اصل این حرف غلط است چراکه می‌توان به‌طور مثال کارخانه ساعت‌سازی یا کارخانه داروسازی احداث کرد و این موارد باید در خصوص صنایع صدادار، بودار و دودزا اعمال شده و آنها به بیرون شهرها بروند در حال حاضر اگر کسی می‌خواهد کارخانه‌ای درست کند باید کفش آهنین بپوشد.

 به بحث جنگ بازگردیم، مرحوم هاشمی قبل از فوتشان تأکید داشتند که جام زهر برای امام شیرین شد، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

رفیقدوست: امام بعدازاینکه اطلاعات کامل به ایشان داده شد اطلاعیه‌ای دادند و گفتند ما خیلی کار خوبی کردیم که قطعنامه را پذیرفتیم و منظور آقای هاشمی همین موضوع بود.

درباره رویکرد آقای هاشمی درباره جنگ سؤالی مطرح است؛ ایشان در خرداد 67 به امام گفت که وضعیت اعزام نیرو مناسب نیست ولی قبل‌تر در شورای عالی پشتیبانی جنگ از اعزام نیرو ابراز رضایت کرده بودند، چرا دوگانه موضع گرفتند؟

رفیقدوست: من این را نمی‌دانم و خاطرم نیست.

*نجات برخی فرماندهان سپاه از اعدام توسط هاشمی زائیده تخیل یک عده‌ بود

شهریورماه سال 93 سایت شخصی آقای هاشمی مطلبی با این عنوان که «آقای هاشمی کدام فرمانده سپاه را از اعدام نجات داد» منتشر و بی‌بی‌سی در این قضیه بسیار موج‌سواری کرد البته محسن رضایی این موضوع را تکذیب کرد. نظر شما درباره این ادعا چیست؟

رفیقدوست: من هم این موضوع را سال 93 شنیدم و به نظرم این موضوع زائیده تخیل یک عده‌ای بود. در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک شکست سختی خوردیم، غیر از شهید بقایی و شهید باقری که نیامدند و گفتند ما روی‌مان نمی‌شود به امام نگاه کنیم، بقیه فرماندهان پیش امام رفتیم، آن‌قدر در شهرستان‌ها امام‌جمعه‌ها علیه ما صحبت می‌کردند که جو خوبی نبود، در محضر امام بنده و آقای رضایی صحبت کردیم اما امام جملاتی گفتند که بسیار تاریخی بود و فرمودند «اگر سپاه نبود کشور نبود و من دست و بازوی شمارا می‌بوسم که دست و بازوی خدا بالای آن است و به آن افتخار می‌کنم و شما شکست نمی‌خورید و این عدم فتح است»، یعنی چنین تعابیری را به کاربردند لذا وقتی من این موضوع را سال 93 شنیدم رفتم و تحقیق کردم که آیا واقعاً چنین چیزی بوده که من بی‌خبر هستم که متوجه شدم یک شایعه اشتباهی بود و توسط بک عده ساخته شده است.

 یعنی سایت هاشمی یک موضوع کذب را به‌اشتباه منتشر کرد؟

رفیقدوست: بله موضوع بیخودی بود.

 آقای هاشمی که پیش از فوتشان در گفت‌وگویی تأکید کرده بودند که عده‌ای در زمان جنگ می‌گفتند ما دیگر نمی‌توانیم بجنگیم ولی خودشان آن زمان برخورد دیگری داشتند و به اینجا رسیده بودند که شرایط ادامه جنگ چه ازلحاظ نیرو و چه ازلحاظ امکانات وجود ندارد. درباره این رفتار آقای هاشمی توضیح دهید.

رفیقدوست: وقتی‌که آقای هاشمی به من گفت نیا و این‌ها (دولت موسوی) اعضای ستاد شدند، از فرمانده سپاه سؤال می‌کنند ما چه زمانی می‌توانیم پیروز شویم که ایشان می‌گویند وقتی بغداد را بگیریم و صدام سقوط کند، می‌گوید اگر بخواهیم بغداد را بگیریم فلان امکانات را می‌خواهیم و یک لیستی را می‌دهند؛ اولاً آن زمان بنده دیگر در جریان نبودم اما حرف آقای محسن رضایی این است که می‌گوید من نگفتم که این امکانات را 24 ساعته یا دوماهه می‌خواهم.

بنده غیر از وزارت سپاه مسئولیت فرماندهی لجستیک سپاه را هم در جنگ بر عهده داشتم و به همین دلیل بیش از وزیر دفاع به جبهه می‌رفتم. 

*آقای هاشمی وقتی دید دولت نمی‌تواند فهرست امکانات را تهیه کند برای پایان جنگ کمک کرد

من قبل از عملیات به جبهه می‌رفتم و بعد از عملیات امکانات را جمع‌آوری می‌کردیم و بازمی‌گشتیم و به همین خاطر این روند طولانی می‌شد؛ همان زمان که درباره تعداد اسرا و امکاناتی که به دست می‌آوردیم گزارش و توضیح می‌دادم، آقایی که نمی‌خواهم اسم ببرم و مسئول لجستیک جنگ شد دائماً می‌گفت چه زمانی جنگ را تمام می‌کنید؟!

این نامه را پیش امام برده و می‌گویند این فهرست برای ما قابل تهیه نیست، آن زمان موشک اسکات B و توپ 175 میلی‌متری که گلوله توپ را با جرثقیل در آن می‌گذاشتیم را از خارج آورده بودیم و موشکی که تا 110 کیلومتری برد داشت و انواع توپ‌ها را در داخل ساخته بودیم یعنی به خودکفایی دفاعی رسیده بودیم و به نظر من منظور ما از شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه» این بود که به‌جایی برسیم تا هوس حمله به ایران به سر کسی نزند.

آقای هاشمی وقتی دید دولت چنین موضعی دارد و نمی‌تواند این فهرست را تهیه کند زمان را مناسب دید و برای پایان جنگ کمک کرد.

*هاشمی به من یاد داد چگونه خدمت امام بروم و از ایشان درخواست بودجه کنم

خانم فاطمه هاشمی درباره مرحوم هاشمی گفت که لقب فرمانده جنگ نباید درباره ایشان به کار رود چراکه پدر ما سردار صلح بود، درباره این صحبت نظری دارید؟

رفیقدوست: باید از فاطمه خانم سؤال کرد؛ آن زمانی که من خدمت آقای هاشمی رفتم و گفتم برای ادامه جنگ بودجه‌ای که دولت اختصاص داده کفایت نمی‌کند، ایشان به من یاد داد که چگونه خدمت امام بروم و از ایشان درخواست بودجه کنم تا امام با استفاده از جایگاه ولایت خود بودجه در اختیار ما بگذارد و اینگونه توانستیم برای ادامه جنگ امکانات لازم را تهیه کنیم.

شما به بحث هاشمی زدایی اشاره کردید و اینکه آقای هاشمی درصدد بود این جریان اصلاح‌طلب را جذب کند، در دوران پساهاشمی حلقه وصل اصلاح‌طلبان با حاکمیت که قبلاً آقای هاشمی بود و امروز این حلقه دیگر وجود ندارد چه خللی برای اصلاح‌طلبان ایجاد خواهد شد؟

رفیقدوست: ما می‌گوییم هیچ‌گاه با آمریکا به یک سازش نمی‌رسیم، ما عقیده داریم تا ظهور امام زمان با آمریکا به سازش نمی‌رسیم، بودن ما به معنای عدم وجود آمریکاست و تاکنون نیز در این راه پیش رفته‌ایم و خوشحالی هیئت حاکمه آمریکا برای شلوغ کاری چهار نفر دلیل این مدعاست تعداد همه این اغتشاشگران در سراسر ایران به 100 هزار نفر هم نمی‌رسد اما آمریکا از همین موضوع هم خوشحالی می‌کند چون می‌داند پیش رفتن انقلاب اسلامی به معنای تهدید ابرقدرتی آمریکاست و اگر ما از اصول خود عقب‌نشینی کنیم دیگر انقلاب اسلامی نیستیم درحالی‌که ما زنده از آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آرامش ما در عدم ماست.

با این فرض خطی که بین اصلاح‌طلبان برانداز و اصلاح‌طلبان ولایتی کشیده ایم مشخص می‌شود و اصلاح‌طلبان ولایتمدار باید سعی کنند سایر اصلاح‌طلبان را نیز به دایره خود بیاورند.

به نظر من آقای عارف، زنگنه و جهانگیری از اصلاح‌طلبان ولایتی هستند که حتی وقتی دولت خاتمی تمام شد آقا برای این افراد بسیار مایه گذاشتند، شیوه اداره کشور با دو تفکر هیچ اشکالی ندارد اما کسانی که با اصل ولایت‌فقیه مخالفند همیشه با ما در جنگ هستند مانند آمریکایی‌ها، اخیراً پیشنهاد کردم که دولت به‌جای محاسبه نرخ تورم در سبد 1100 کالا یک سبد 28 کالایی نیز یادداشت کند چراکه 80 میلیون نفر با آن کاردارند، کسی که گرسنه است باید داد بزند، بنابراین الآن بحث این است که دولت فعلی همین کار را بکند، ما باید برای مردم کارکنیم و به آن‌ها برسیم.

من با تندروها در هر دو جناح مخالفم چه اصولگرا باشد چه اصلاح‌طلب و میانه‌روهای این دو جناح می‌توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند.

*امام یک مصلح کل در قرن 21 بود

 به‌عنوان سؤال آخر از شما می‌پرسم که آیا امام به دنبال مذاکره بود یا خیر؟

رفیقدوست: من آن جمله‌ای که در زمان حیات امام نقل کردم مخصوصاً آن زمان گفتم که اگر کسی می‌خواهد تکذیب کند این کار را انجام دهد، در سال 63 این حرف را زدم، در سال 62 که وزیر شدم هر جا رفتم به من جا ندادند و فکر کردم به سفارت آمریکا بروم  در لانه جاسوسی وزارت تشکیل دهم، به جماران رفتم و به احمد آقا گفتم از امام بپرسید که آیا ایشان اجازه می‌دهند که من وزارتخانه خود را در سفارت آمریکا تشکیل دهم؟ حاج احمد می‌خندید و می‌گفت اگر من بگویم متهم می‌شوم. خودت از امام بپرس، این را به امام گفتم که ایشان پاسخ داد چرا آنجا، آنجا برای ما نیست؛ آنجا برای آمریکایی‌هاست مگر قرار است تا 1000 سال دیگر با آمریکا ارتباط نداشته باشیم؟ این دو معنی دارد، البته ایشان بارها توضیح این موضوع را دادند و فرمودند اگر آمریکا آدم شود که ما معتقدیم نمی‌شود.

امام همان‌طور که به گورباچف نامه نوشت و وقتی او پاسخ داد، ایشان برخاست و فرمود من می‌خواستم دری از حقیقت و روشنایی به روی شما بازکنم؛ بنابراین معتقدم امام یک مصلح کل در قرن 21 بود.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
    14 1
    همین امثال تو از قبال رانت با هاشمی و وابستگانش (مولتی میلیادر ) شدید .
  • علی IR ۱۵:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
    10 2
    معلومه از اون طرف به دولت می گفت شل بیا ازاین طرف می گفت حالا که دولت شل اومده جنگو تموم کنیم! کجایید ای شهیدان خدایی....
  • IR ۱۸:۱۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۲
    4 0
    هاشمی مرد و تمام شد...

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس